دستور جلسه وادی نهم «وقتی نیرویی از کم شروع شود و به درجه بالا و بالاتری برسد نقطه تحمل پیدا میشود و تاثیر آن روی من» است. فرمان به ما چه میگوید؟ میگوید که تو با اختیاری که داری همیشه در سر دوراهی قرار گرفتهای که راه ارزشها یا ضد ارزشها را انتخاب کنی. انسان موجودی است که از نظر شعور از هر حیوانی بالاتر است و خداوند از همان ابتدا فضائل و رذائل یا همان خوبی و بدی را بالقوه در وجود انسان قرار دادهاست و این انسان است که با اختیاری که در وجودش است، هم میتواند راه ضد ارزش و هم راه ارزشها را انتخاب کند.
خدا برای انسان دو راهنما قرار داده تا بتواند برای انتخاب راه از آنها کمک بگیرد، این دو راهنما یکی راهنمای درونی که همان عقل یا وجدان و دیگری راهنمای بیرونی که همان پیام آوران قدرت مطلق یا خداوند هستند و این من انسان هستم که از کدام راهنما استفاده کنم و کدام راه را انتخاب کنم. ما در وادی نهم فهمیدیم که فرمانها یا همان دستورات قدرت مطلق توسط پیامبران برای انسان بازگو میشوند و این انسان است که باید از راهنمای درونی خود استفاده کند و راه را انتخاب کند.
راههای ضد ارزش همیشه جذاب و لذتبخش است و ما را زودتر به خواستههای خود میرساند و این من هستم که فریب این ظاهر زیبا را بخورم یا راه ارزشها که کمی سختتر است را انتخاب کنم. من باید این را بدانم که به عنوان یک انسان ضد ارزشها را نمیتوان تک شاخهای یا تک موردی کنار گذاشت و باید آنها را با هم و به آرامی حل کنم.
آقای مهندس در وادی نهم از نقطه تحمل صحبت میکند و این به این معناست که وقتی نیرویی از کم آغاز میشود و به تدریج زیاد میشود به درجه بالا و بالاتری میرسد؛ یعنی نقطه تحمل پیدا میشود. این نقطه تحمل در همه موارد میتواند وجود داشتهباشد؛ حتی در طبیعت هم وجود دارد و فقط مخصوص انسان نیست، مثلاً هر فلزی یک نقطه ذوب یا همان نقطه تحملی دارد و اگر بیشتر از آن نقطه آن فلز را حرارت دهیم دچار تغییر و دگرگونی میشود. در انسان هم اگر بیشتر از نقطه تحمل او به او مسئولیت واگذار کنیم، شاید او از نقطه تحمل خود عبور کند و به آستانه آشوب نزدیک شود، مثلاً وقتی شخصی سخنان ناشایستی را میشنود، تا حدی میتواند آنها را تحمل کند و اگر از نقطه تحمل او عبور کند او به آستانه آشوب میرسد و شاید رفتارهای ناهنجار از خود نشان دهد. من به عنوان یک انسان باید همیشه مراقب سخنم باشم؛ زیرا سخن مانند اسلحهای است که میتواند فرد را به اوج برساند یا باعث تخریب فرد شود یا حتی باعث خودکشی فرد شود.
نقطه تحمل در انسان کسب کردنی است و انسان میتواند با تکرار و تمرین در طول زمان نقطه تحمل خود را بالا ببرد؛ پس نقطه تحمل قابل تغییر است. تغییر نقطه تحمل در کارهای ضد ارزشی نیاز به تفکر، تجربه و آموزش ندارد؛ ولی برای بالا رفتن نقطه تحمل در کارهای ارزشی، حتماً باید آموزش ببینیم، تفکر کنیم و تجربه کسب کنیم، مثلاً فردی میخواهد دونده خوبی باشد؛ باید اول از کم شروع کند و با آموزش، تفکر درست و تجربه دیگران کم کم و به طور مداوم دوندگی را ادامه دهد تا یک دونده خوب شود و بتواند در مسابقات شرکت کند.
جهان از اضداد تشکیل شدهاست، پس برای رسیدن به چیزهای مثبت باید از منفیها عبور کنیم، مثلاً برای رسیدن به شجاعت از ترس عبور کنیم و برای رسیدن به ایمان از کفر عبور کنیم. نیروهای منفی برای ساخته شدن انسان به وجود آمدند و اگر این نیروها نبودند معلوم نبود که هستی و انسان به تکامل میرسید یا نه.
من به عنوان یک انسان اگر بخواهم در جایگاهی قرار بگیرم و آن جایگاه را به خوبی انجام دهم و مسئولیت و وظایفم را درست و شایسته انجام دهم؛ باید قبل از آن، نقطه تحمل خود را نسبت به آن جایگاه تغییر دهم و بالا ببرم و این اتفاق به یکباره و ناگهانی رخ نمیدهد؛ بلکه باید کم کم نقطه تحمل خود را بالا ببرم تا بتوانم آن جایگاه را به درستی انجام دهم، مثلاً کسی در کنگره بخواهد راهنما شود اگر نقطه تحمل خود را نسبت به این جایگاه بالا نبرد، نمیتواند مسئولیت و وظایف این جایگاه را به درستی انجام دهد و هم برای خود و هم برای دیگران مشکل به وجود میآورد.
من همسفر از این وادی این نتیجه را میگیرم که اگرچه خدا برای انسان اختیار قرار داده است؛ ولی در کنار آن راهنمایانی هم برای انسان قرار داده تا انسان بتواند خوب را از بد تشخیص دهد و من برای انجام هر وظیفه و مسئولیتی باید طبق آن مسئولیت نقطه تحمل خود را بالا ببرم تا بتوانم آن مسئولیت را به خوبی انجام دهم.
منبع: کتاب عشق، چهارده وادی برای رسیدن به خود
نویسنده: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول)
رابط خبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول)
ویراستاری و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون سوم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی زاگرس
- تعداد بازدید از این مطلب :
50