دستور جلسه هفتگی:《وادی نهم》
وقتی نیروی از کم شروع شود و به درجه بالا و بالاتری می رسد، نقطه تحمل پیدا می شود، در ابتدای سی دی پیامی است که میگوید: کسانی که به دنیای تازه ای قدم نهادند و به خویش خویشتن؛ توجه مینمایند بر شما واجب و ضروری است که از نقطه سخن به نقطه عمل حرکت کنید. باید با اندیشه ژرف خود، به رحمت ماوراء ایمان راسخ داشته باشید؛ و بدانید پاداش شما دست همیاری شما را خواهد داد آنگاه بذر نیکو به کار یا تخم بدانه با ارزش به کار؛ هم خوراک کافی و هم سایه بانتان را برایت برافراشته میکنند؛ پس آن کنید که فرمان است.
این پیام برای کسانی است که می خواهند، دیدگاه و تفکر و اندیشه خود را تغییر دهند و به خویش خویشتن توجه کنند؛ یعنی به نفس خود آگاهی پیدا کنند. خویشتن در اینجا فامیل هم معنا میدهد، ولی در این پیام شخصیت خودمان است و به درون خودمان وجود کنیم. بر روی تفکر، اندیشه و دیدگاه خود نظر بیندازیم. ما در این وادی های قبل آموزش دیدیم؛ که ابتدا تفکر کنیم و مسئولیت کارهای خود را به عهده بگیریم؛ و بدانیم که آمدن ما به این دنیا بیهوده نبوده است، رسالتی بر عهده هر یک از موجودات خداوند قرار داده شده است و سپس آموختیم که بعد از تفکر؛ آن را به مرحله اجرا درآوریم. بر ما واجب و ضروری است که از سخن گفتن به حرکت کردن درآییم و آنچه را که فرمان است اجرا نماییم. وقتی که با تفکر عمیق، رحمت و مهربانی خداوند آنچه را که فرمان بوده اجرا کنیم؛ آنگاه در پی آن پاداشی به ما داده خواهد شد و این پاداش حال خوشی است که انسان پس از انجام فرمان های الهی و خدمت به دیگران نصیبش میشود. وقتی انسان عمل نیکویی انجام میدهد؛ آن عمل به عنوان مثال: مانند زمین کشاورزی که آماده میکنیم و در آن نهال میکاریم؛ پس از مدتی آن نهال تبدیل به درختی می شود که؛ هم می توان از سایه آن استفاده کرد و هم از میوه آن. این عمل ما نه تنها برای خودمان منفعت دارد؛ بلکه دیگران هم در آینده از آن استفاده خواهند کرد، پس از عمل نیکویی که انجام می دهیم مثل همین زمین کشاورزی است که هم به خودمان سود می دهد؛ هم برای دیگران سود دارد. هم حال خودمان خوب میشود؛ هم حال دیگران خوب میشود. خداوند وقتی انسان را به زمین راند؛ البته پس از نافرمانی که انجام داد، به او قدرت اختیار داد تا او را بیازماید؛ در نتیجه این قدرت اختیار او را بر سر یک دو راهی قرار داد؛ یک راه تقوا و یک راه فجور. به همراه او دو پیامبر قرارداد؛ یک پیامبر یا راهنمای درون که آن را وجدان یا عقل می نامیم؛ و یکی راهنمای بیرون که پیامبران قدرت مطلق هستند. پیامبران آمدن که مسیر درست و فرمان ها را به انسان نشان دهند و نتیجه و عاقبت هرکدام از راههای خیر و شر را به بشر نشان دهند. فرمان ها چه می گویند؟ دزدی نکن، رشوه نخور، غیبت نکن، گمان بدنکن، گرانفروشی نکن، مال یتیم را نخور، ظلم نکن، زکات خود را پرداخت کن؛ و بدان که مال مهر آسایش عمر است؛ نه عمر بهر آسایش مالی. دور خمر را به قلم بکشی؛ یعنی آنچه که بر روی شخصیت، تفکر و اندیشه تو پرده یا حجاب می پوشاند و در جسم تو تخریب ایجاد میکند. راه ضد ارزشی راهی است؛ به ظاهر جذاب، دوست داشتنی و دست یافتنی؛ که انسان خیال می کند از این راه ضرورتی به خواسته های خود می رسد؛ ولی این راه به سان زهر است با طعم شیرین در جامی ماند که نوشیدن آن انسان را به طرف نابودی می کشاند؛ ولی راه مستقیم به سان آبی زلال است که در کوزه گلی؛ که نوشیدن آن مایه حیات و رفع تشنگی است. برای دوری از ضد ارزشها باید مسئله زمان را در نظر گرفت؛ و برای اینکه یک صفت بد را در خود از بین ببریم، باید آرام آرام این صفت را از خود دور کنیم و نقطه تحمل خود را کم کم بالا ببریم، دیگر اینکه وقتی می خواهیم کارهای ضد ارزشی را در خود از بین ببریم؛ باید همه ضد ارزشی ها را با هم در خود از بین ببریم و اینکه پله پله و به آرامی این کارهای ضد ارزشی را از خود دور کنیم و باید بدانیم نقطه تحمل ذره ذره پدیدار میشود.
- تعداد بازدید از این مطلب :
10