English Version
This Site Is Available In English

وقتی نیرویی از کم شروع بشود

وقتی نیرویی از کم شروع بشود

همسفر مريم رهجوي لژيون سوم از شعبه رودكي در مقاله‌ی خود در باب دستور جلسه(وادي نهم:وقتی نیرویی از کم شروع بشود و به درجه بالا و بالاتر برسد نقطه تحمل پیدا می‌شود) چنين نوشت:
وقتی نیرویی از کم شروع بشود و به درجه بالا و بالاتر برسد، نقطه تحمل پیدا می‌شود، همان‌طور که مهندس می‌فرمایند کلیه هتک حرمت‌ها و جدایی‌ها و ناکامی‌ها بر اثر پایین آمدن نقطه تحمل انسان است. در وادی نهم یاد می‌گیریم که نقطه تحمل در انسان، در اکثر موارد کسب کردنی است که با استمرار و تکرار در طول زمان می‌توان آن را تغییر داد، نقطه تحمل را می‌توان در دو جهت منفی و مثبت گسترش داد. در جهت منفی، اکثراً با احساس لذت و آسانی همراه است و به آموزش خاصی هم نیاز ندارد؛ ولي در جهت مثبت ما شاید به آموزش، تفکر و تجربه نیاز داریم و اگر آگاهی ما بالا نرود چگونه می‌توانیم با ضد ارزش‌ها مبارزه کنیم؟ قطعا باید نوری وارد شود تا تاریکی برود. به نظر من بهترین پاداشی که ما بعد از بالا بردن نقطه تحمل خود دریافت می‌کنیم صبر است، چون یاد گرفته‌ایم که به همه‌ چیز زمان بدهیم و هر چیز را زود نخواهیم و نتیجه این می‌شود که ما صبوری را فرا می‌گیریم؛ اگر ما، در هر سیستمی که قرار داریم بتوانیم نقطه تحمل خود را در جهت مثبت بالا ببریم آن سیستم آرامش بیشتری را تجربه خواهد کرد، برای دستیابی به نقطه تحمل بالاتر در هر امری باید با اتکا به تفکر و تجربه و آموزش یا همان مثلث دانایی پیش برویم تا به نتیجه مطلوب برسیم. رمز اینکه ما بتوانیم نقطه تحمل خود را بالا ببریم ابتدا کم‌ توقعی از دیگران و تکیه کردن به توانایی‌های خودمان است و مرحله بعدی، قانون پذیرش است؛ اینکه هر اتفاقی که در زندگی برای ما می‌افتد برای ما درسی دارد، کافی است دید خود را عوض کرده و درس خود را از آن موضوع بگیریم این مهم با بالا رفتن نقطه تحمل ما اتفاق می‌افتد و در ادامه شکرگزار بودن از تمام داده‌هایی که برای ما نعمت است و نداده‌هایی که برای ما حکمت است و گرفته‌هایی که برای ما تجربه و آموزش است. من از این وادی یاد گرفتم بتوانم دیگران را ببخشم و این بخشش به خاطر خودم است، می‌بخشم تا بتوانم با صلح و آرامش به ادامه زندگی بپردازم. یاد گرفتم در مقابل مشکلات نقطه تحمل بالایی داشته باشم و در برابر ناراحتی سکوت کنم تا در هنگام عصبانیت حرفی نزنم که جبرانش برایم سخت باشد و اگر هیچ مشکلی در زندگی من رخ نمی‌داد و همه چیز بر وفق مراد من بود، معنی درد و غم را نمی‌فهمیدم و ادامه زندگی برایم ناممکن بود. حل مشکلات یعنی تاریکی‌ها را تجربه‌کردن و از روشنایی‌ها لذت بردن. در آخر هم از مهندس دژاکام و خانواده محترمشان و همچنین از راهنمای خودم خانم فریبا تشکر می‌کنم که با آموزش‌های زیبایشان من را راهنمایی می‌کنند تا در مسیر ارزش‌ها قرار بگیرم.
رابط خبری: همسفر مهدیه رهجوی راهنما همسفر فریبا (لژیون سوم)
عکاس همسفر مریم رهجو‌ی راهنما همسفر فاطمه (لژیون ششم)
ویرایش، تنظیم و ارسال مطلب: نگهبان سایت همسفر نگین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .