چهاردهمین جلسه از دوره پنجم لژیون سردار کنگره ۶۰ نمایندگی بنیان مشهد به نگهبانی مسافر رامین، استادی پهلوان محترم مسافر احسان، دبیری مسافر جواد و خزانهداری مسافر رضا با دستور جلسه «OT.DST» پنجشنبه 8 آبانماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۳۰ آغاز شد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان احسان هستم یک مسافر؛ خدا را شاکر و سپاسگزارم که یکبار دیگر توفیق شد در کنار هم آموزش بگیریم. از ایجنت محترم آقا رضا، دبیر، نگهبان و خزانهدار لژیون سردار تشکر میکنم و خیلی خوشحالم که در این جایگاه هستم و میتوانم آموزش بگیرم. در مورد لژیون سردار و دستور جلسه ما نزدیک گلریزان هم هستیم. اولین سؤالی که ممکن است پیش بیاید این است که در مشهد که ما پهلوان داریم، پس چرا برای این جلسه پهلوان از اصفهان آمده است؟ خب ما هم که در اصفهان هستیم، برای ما مثلاً پهلوان از تهران میآمد و این برای انتقال بهتر حس در کنگره انجام میگیرد تا از شما چیزی یاد بگیرم و این جابجایی و جاری شدن حس انجام شود. وقتی از بیرون از کنگره به لژیون سردار و بخششی که دوستان انجام میدهند نگاه میکنند، اصلاً این کار حسابگرانه و عاقلانه نیست. بنابراین ممکن است اوایل ورودمان به کنگره خیلی حسابوکتاب کنیم؛ مثلاً هزینه مواد مخدر مصرفی خود را حساب کنیم و ببینیم حالا که مصرف نمیکنیم چقدر بازگشت سرمایه داشتهایم و همان را به سیستم کنگره کمک کنیم. این هم نوعی بخشش است. خود من هم دفعه اول با همین حساب و ترازو جلو رفتم. هزینه مصرف هروئینم را گذاشتم یک طرف ترازو و بخششم را طرف دیگر. این روند رشدی کنگره است. بعدها هم زمانی فکر میکردم: «من الان فرزندم دو ساله است؛ از کجا معلوم وقتی بیستساله شد معتاد نشود؟ پس من نیاز دارم که این سقف باشد تا از این صندلیها محافظت شود برای آیندگان. همان جمله معروف که دیگران کاشتند ما خوردیم، ما بکاریم تا دیگران بخورند. این هم بخشش بود، اما بخششی از روی ترس؛ ترس از اینکه نزدیکانم در آینده سقفی روی سرشان نداشته باشند. یادم هست گاهی در لژیون سردار مینشستم، یکی از دوستان میگفت: «من یک میلیون تومان کارت کشیدم، هنوز به خانه نرسیده بودم که طلب سوختهام نقد شد و پنج میلیون برگشت!» کاملاً هم حقیقت میگفت. من میشنیدم و انجام میدادم، اما بخششم از روی معاملهگری بود. آقای مهندس کاری که برای ما انجام میدهد، به واسطه ایجاد فهم در ماست؛ اینکه من باید بخشش را انجام دهم به خاطر خود بخششاست. یک درخت وقتی میوه میدهد برایش مهم نیست چه کسی آن را میخورد؛ او فقط بخشش خود را انجام میدهد. خداوند هم در کلامالله میفرماید کتابش مخصوص کسانی است که به غیب ایمان دارند، نماز برپا میدارند و بخشش هم انجام میدهند. یعنی بخشش، جزئی از برنامهی وجود انسان است.

این را آقای مهندس دارد به ما یاد میدهد و لژیون سردار این فضا را فراهم میکند تا قدمبهقدم این بخشش را یاد بگیریم. دبیر فرمود که دستور جلسه امروز DST است؛ و لژیون سردار هم چیزی جز DST نیست.یادم میآید روزی که سبد قانون 11 میآمد، پول انداختن در آن برایم سخت بود. بعد یادم هست ۲۰۰ هزار تومان دادم و وارد لژیون سردار شدم. بعد سردار شدم، سپس دنور، و الان هم پهلوان. هر مرحله برایم سختتر بود. برادرم که از ابتدا شاهد درمان و تغییر زندگی من در کنگره بود، چند روز پیش پرسید: «تو تا کی میخواهی به کنگره بروی؟ او معتقد بود در کنگره من را شستشوی مغزی دادهاند و حضورم در آن عاقلانه نیست! اما من که میدانم کنگره به من چه حال خوبی داده است. امروز که همراه یکی از عزیزان از اصفهان آمدیم و در مشهد پیاده شدیم، هر دو نفر ما مصرفکننده تزریقی هروئین بودیم. اما تنها چیزی که ما را بعد از شش، هفت سال رها نگه داشته، همین روش DST است. حالا ما DST در دارو داریم، در بخشش داریم، در لژیون ویلیام و جونز داریم؛ هر کدام دنیایی است برای خودش. نزدیک گلریزان هستیم و حالوهوای بچهها تغییر کرده است. از سفر اولم تا حالا، با اینکه دقیق نمیدانم گلریزان چه خبر است و چه اتفاقی در صور پنهان میافتد، اما همیشه در این روزها حس عجیبی دارم؛ روزهایی پر از شادی. از همان ابتدا که وارد کنگره شدم تا امروز، همیشه روزهای گلریزان مرخصی میگرفتم تا در کنگره باشم. حالوهوای کنگره در روزهای گلریزان متفاوت است؛ همه در حال انجام کاری هستند، هرکسی به نوعی در خدمت است. در کل اگر گلریزان برگزار میشود برای این است که انسانهایی فرصت عبور پیدا کنند. چه بخشش، چه درمان هر دو حالتی هستند که باید ابتدا فرمانش صادر شود. اگر منِ نوعی امروز دنور یا سردار یا پهلوان هستم، این از فرمان است. من باید تلاش کنم که فرمان را بفهمم. امیدوارم گلریزان خوبی در تمام شعب کنگره ۶۰ برگزار شود. من اگر گامهایم را با کنگره هماهنگ بردارم و سرعتم را با سرعت کنگره یکی کنم، دستور جلسات، هفته همسفر، هفته راهنما، گلریزان و لژیونها همه به هم متصل خواهند بود و من در این فضا میمانم و حالم خوب خواهد بود. میدانم اگر حرکتم ادامهدار نباشد، این برکت و رحمت و نعمت از من گرفته خواهد شد.
از اینکه به صحبتهای من گوش کردید، از همه شما سپاسگزارم.
مرزبان خبری: مسافر وحید
تایپ و ویرایش: مسافر محمد لژیون 15
تصویربردار و ارسال: مسافر نوید نگهبان سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
117