English Version
This Site Is Available In English

مصاحبه با راهنمای تازه واردین مسافر فرامرز و راهنمای تازه واردین همسفر فاطمه

مصاحبه با راهنمای تازه واردین مسافر فرامرز و  راهنمای تازه واردین همسفر فاطمه

همانطور که آقای مهندس حسین دژاکام در کتاب " عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر " می‌فرمایند؛ حرکت از تاریکی به سمت روشنایی با یک تصمیم آغاز می‌شود. امروز همین تصمیم ارزشمند بود که راهنمای تازه‌واردین مسافر فرامرز و راهنمای تازه‌واردین همسفر فاطمه را به این جایگاه رسانده است.

امیدوارم این گفت‌و‌گو برای شما که تازه وارد این مسیر شده‌اید یادآور این حقیقت باشد که " خواستن، توانستن است." به شرط آن که با ایمان و عشق، قدم اول برداشته شود.

لطفأ خودتان را به رسم کنگره معرفی؟

همفسر فاطمه و مسافر فرامرز با بیش از ۲۵ سال تخریب، آخرین آنتی‌ایکس مصرفی شیره و تریاک، وارد کنگره۶۰ شدند.

مدت ۱۰ ماه و ۲ روز با روش DST و داروی اوتی به راهنمایی مسافر کیان متولیان و راهنمایی همسفر فاطمه ملکی سفر کردند. سفر سیگار هم انجام دادند به مدت ۱۰ ماه با روش DST، آدامس نیکوتین، در حال حاضر به مدت ۴ سال و ۱ ماه است که به لطف خدا و دستان پر مهر آقای مهندس آزاد و رها هستند. رشته ورزشی مسافر والیبال، شنا و رشته ورزشی همسفر بدمینتون، شنا است. در حال حاضر در جایگاه راهنمای تازه‌واردین در حال خدمت هستند.

اگر امکانش است بفرمائید که چگونه به دنیای تاریک اعتیاد، وارد شدید؟

مسافر؛

من به علت نداشتن عدم آگاهی و پایین بودن جهان بینی و تحمل نکردن سختی‌ها و مشکلات وارد دنیای تاریکی شدم.

همسفر؛

سال اول زندگی ما بود که فهمیدم مسافرم درگیر بیماری اعتیاد شده و من بسیار ناراحت شدم، نمی‌دانستم باید چه کار کنم و چه راهی را بروم، تنهای تنها بودم و دلم نمی‌خواست کسی از اعضای خانواده‌ام متوجه این موضوع شود. زمان زیادی را در تاریکی اعتیاد سپری کردیم و رنج‌های بسیار کشیدم. هیچ امیدی به زندگی نداشتم فقط از خدا کمک می‌خواستم تا راهی به من نشان دهد. تا اینکه بعد از ۲۰ سال زندگی در تاریکی‌ها خداوند بزرگ صدای مرا شنید و روزنه‌ای از نور را برایم نمایان کرد که آن نور کنگره۶۰ نام داشت.

راهنمای تازه‌واردین باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد؟

مسافر؛

به نظر من یک راهنمای تازه وارد باید اول از همه خودش دنیای تاریکی را تجربه کرده باشد تا بتواند یک مصرف کننده‌ای که از همه جا رانده و خسته شده را با عشق و محبت به کنگره جذب کند، کاملا از خودش بگوید و تمام تخریب‌ها و تمام تاریکی‌هایی که خودش تجربه کرده را در اختیار آن فرد بگذارد تا او متوجه شود شخصیت یا کسی که روبرویش نشسته در تاریکی بوده و الان در روشنایی به سر می‌برد و امیدوار باشد که میتواند او کمکش می‌کند.

همسفر؛

باید سرشار از عشق و محبت باشد، چون خودش در همه این سالهایی که در کنگره بوده عشق و محبت را دریافت کرده، حال باید به تازه‌واردین عزیز انتقال دهد. همینطور باید صبور و از خود گذشته و سرشار از حس خوب باشد. راهنمای تازه‌واردین باید برای جذب تازه‌وارد ابتدا خودش صفت‌های گذشته را تغییر داده باشد و یا در مسیر تغییر باشد و زمانی کلامش نفوذ دارد که جهان‌بینی کنگره۶۰ را در زندگی خود کاربردی کرده باشد. صحبت‌های یک راهنما باید دلی و احساسی باشد و اگر اینطور باشد، قطعأ به دل فرد تازه‌وارد می‌نشیند و او با کنگره پیوند می‌خورد.

چرا از یک تازه‌وارد از ابتدای ورود خواسته می‌شود که با حس خودش راهنمای درمان خود را انتخاب کند؟

مسافر؛

حس اولین نیروی به کارگیری قوه عقل می‌باشد. حس انسان هیچ‌وقت اشتباه نمی‌کند و اگر یک تازه وارد این کار را با حس خودش انجام دهد، آن‌وقت می‌تواند پیوند عشق و محبت بین راهنما و رهجو بخورد و کمتر اتفاق بیفتد که یک تازه وارد راجع به حسش و انتخابش اشتباه کند و در ادامه دیگران را مقصر نمی‌داند.

همسفر؛ 

اگر غیر از این باشد منشأ خرابی‌های بسیاری است. جناب مهندس می‌فرمایند؛ یک انتخابی است که به عهده تازه‌وارد است در واقع یک حق است، که جناب مهندس برای فرد تازه‌وارد گذاشته که او حق انتخاب دارد و هیچ راهنمایی نمی‌تواند منع داشته باشد.

به نظر من همه چیز بر مبنای حس انجام می‌شود و این قدرت بالای حس را نشان می‌دهد.

به نظر شما شیرین‌ترین لحظه‌ برای یک راهنما چه لحظه‌ای است؟

مسافر؛

لحظه‌ای که یک تازه‌وارد با حال خراب وارد شعبه می‌‌شود و راهنما با عشق و محبت آن را به کنگره وصل می‌کند و راهنما رهایی آن فرد را با چشم خود در پایان نظاره می‌کند، آن لحظه شیرین‌ترین و بهترین لحظه برای یک راهنما است.

همسفر؛

زمانی که راهنما تماشاگر رهایی رهجو باشد شیرین‌ترین لحظه دنیاست.

زمانی که شال خوش‌رنگ راهنمایی را از دستان پرمهر جناب مهندس دریافت کردید چه حسی داشتید؟

مسافر؛

حسی که با زبان قابل بیان نیست، حسی که با حس عشق و محبت پیوند خورده را از درون وجود و قلب احساس میکنی، حس لیاقت خدمت دادن به من.

کاملأ موفق باشد. امیدوارم همه عزیزانی که خواسته رسیدن به این جایگاه را دارند تجربه کنند و لذت ببرند.

همسفر؛
حس وصف نشدنی است، بسیار خوشحال بودم و حس خیلی خوبی داشتم، گویی مانند پرنده در آسمان پرواز می‌کنم. اینکه از استاد بزرگ و انسانی سرتاسر عشق و محبت شال خدمتی دریافت می‌کردم و مسئولیتی به من واگزار می‌شد تا به انسان‌های دردمند خدمت کنم و بیشتر آموزش بگیرم، برایم واقعأ لذت‌بخش بود. امیدوارم لیاقت این جایگاه را داشته باشم.

از نظر شما بهترین راه قدردانی از راهنما در کنگره۶۰ چیست؟

مسافر؛

خوب سفر کردن و خدمتگزار بودن.

همسفر؛

بهترین راه قدردانی از راهنما ادامه راه اوست، و اینکه یک رهجو ردپایی از راهنمای خودش به یادگار بگذارد و راه کنگره را ادامه دهد.

صحبت نهائی و جمع‌ بندی اگر دارید بفرمائید؟

مسافر؛

در پایان از خداوند متعال سپاسگذارم که فرصت خدمت در این جایگاه را به من داد، همینطور از جناب مهندس حسین دژاکام سپاسگذارم که این بستر را فراهم نموده تا من فرامرز از اعماق تاریکی‌ها به روزنه‌ای از نور برسم. و از مرزبان خبری مسافر بزرگمهر تشکر می‌کنم که این مصاحبه را ترتیب دادند تا ما با پاسخ دادن به این سؤالات آموزش بگیریم.

همسفر؛

خدای خود را شاکر و سپاسگذارم برای انجام این عمل عظیم، از جناب مهندس تشکر می‌کنم که با علم و آگاهی که در اختیارمان قرار دادند توانستم خدمتگزار دردمندان از جنس خود باشم، کمک کنم و نور امید را در دل این عزیزان روشن کنم.

در آخر از راهنمای عزیز خودم همسفر فاطمه ملکی سپاسگذارم که برای من بسیار زحمت کشیدند.

احساستان را در قالب کلمه در رابطه با واژه‌های زیر بیان کنید.

مسافر؛

جناب مهندس؛ اقیانوس عشق  

راهنما؛ راه‌بلد

رهجو؛ حرکت

تازه‌وارد؛ نقطه شروع

همسفر؛

جناب مهندس؛ الگویی بی‌نقص

راهنما؛ عاشق

رهجو؛ امانت

تازه‌وارد؛ شکوفه‌های زیبا

تنظیم و ارسال:گروه سایت نمایندگی دماوند 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .