هر انسانی در مسیر زندگی، لحظهای دارد که بیدار میشود... لحظهای که میفهمد باید تغییر کند، باید خودش را از نو بسازد. قبل از اینکه به کنگره بیایم، هیچوقت به مفهوم ارزش و ضدارزش فکر نکرده بودم. زندگیام پر از عادتهایی بود که خیال میکردم معمولی هستند، اما حالا میدانم چقدر از مسیر درست فاصله داشتم.
اشتباهاتی کردم که آن زمان شاید کوچک به نظر میرسیدند، ولی امروز، با آموزشهای کنگره، فهمیدم همان اشتباهها چه سایهی سنگینی روی زندگیام انداخته بودند. وقتی به گذشته نگاه میکنم، دردِ آن اشتباهها را حس میکنم.اما در کنارِ آن درد، امیدِ جبران هم در قلبم زنده است.
کنگره به من یاد داد که هیچ اشتباهی پایان راه نیست. اگر بخواهم میتوانم با آموزش، تفکر و عمل سالم همهچیز را درست کنم. یاد گرفتم قبل از انجام هر کاری از خودم بپرسم: «این کار در مسیر ارزش است یا ضدارزش؟» همین سؤال ساده من را خیلی از تاریکیها نجات داد.
من شاید در ابتدا برای درمان مسافرم به کنگره آمدم، اما حالا با تمام وجودم میگویم که برای خودم میآیم. برای اینکه میخواهم خودِ واقعیام را بسازم، برای اینکه میخواهم اشتباهاتم را جبران کنم و دوباره بشوم همان "لیلای قبلِ اشتباه"...
کنگره به من یاد داد که انسان بودن یعنی رشد، یعنی تغییر، یعنی بخشیدن خود و دیگران. سپاس از کنگره ۶۰، از همه آموزشها و انسانهای بزرگی که یادم دادند رهایی فقط ترک ضدارزشها نیست، رهایی یعنی بیدار شدن از خوابِ غفلت و شروع دوبارهی خودِ واقعی...
نویسنده: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر نسرین (لژیون یکم)
ویرایش و ارسال: همسفر یلدا رهجوی راهنما همسفر نسرین (لژیون یکم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ابهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
260