دوازهمین جلسه از دوره چهل و هفتم جلسات آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی خمین با استادی پهلوان محمدرضا نگهبانی مسافر حمید و دبیری مسافر اسماعیل با دستور جلسه "DST و OT" در روز پنجشنبه ۸ آبانماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ شروع به کار نمود.

سلام دوستان محمدرضا هستم یک مسافر
سپاسگزار خداوند هستم که امروز فرصتی شد دوباره در خدمت شما عزیزان باشیم و آموزش بگیرم از تک تک شما عزیزان.جلسه لژیون سردار شرکت کردیم و واقعاً لذت بخش بود گفتم تو جلسات انسان وقتی بین همدردهایش قرار میگیرد یه حس و حال دیگری دارد که بیرون از این دربهاوجلسات اصلاً این حس و حال تبادل نمیشود سپاسگزارم از ایجنت محترم آقا مهران دبیر جلسه نگهبان جلسه و همگی و آقای مهندس دژاکام که این فرصت را در اختیار من گذاشتند و این بستری که فراهم کردند که ما بیاییم آموزش بگیریم و خدمت کنیم .
هفته هفته اوتی است و دی اس تی اوتی بدون دی اس تی تریاکی بیش نیست و آبروی اوتی آبروی این نوش دارو برای چی من میگویم نوش دارو برای اینکه دارو که همان تریاک بود در زمان قدیم و نوش برای شراب بود و تو پستوها و صندوقخانهها یک شیشه کوچکش را نگه میداشتند برای شاهان که امروزه میبینیم چقدر راحت در دست ما هست و این نوش دارو با نسخه حکیم میشود نوشدارو که یه راهنمایی نامه زرد رو میده به رهجو میشه . در بیرون از کنگره من خودم شاهد بودم کسی بود که دو سی سی اوتی میخورد و نعشه نمیشد و دوباره پای منقل مینشست ولی میبینیم روزی که یک رهجو میآید و یک سی سی دارو را به دستور راهنما بهش میدن و اون یک سی سی اوتی به چه صورت به بدنش مینشیند چه جوری حالشو عوض میکند و یک هفته ۱۰ روز میگذرد چون فکر پشتش هست چون علم پشتش هست و آبروی علم، شما یک رهجو را بعد از یک هفته نگاه میکنید میبینید که قیافه آن عوض شده و همان رهجو اگر ناسپاس باشد بازم چی قیافهاش کاملاً مشخص میشود و این هستش که قدر این دارو رو بایست بدونیم که چه زحمتی های کشیده شده تا این دارو امروز رسیده دست من و شما و میتوانیم امروز از آن استفاده کنیم یک زمانی ترک کردن با تریاک دودی بود و خیلی سخت بود من خودم اگر قرار بود با تریاک دودی سفر کنم این کار را نمیکردم باید تشکر کنیم از آن ۵۰ نفری که در پایلوت اولیه کنار آقای مهندس بودند یک روز ما کنار هم اینجا مینشینیم و میگوییم کنگره ۶۰ و داروی اوتی ولی باید بدانیم چه زحمتهایی برای اینها کشیده شده چون یک موقعی اول کار که این همه رهجو و وسیله و ابزار نبود که بیایند امتحان بدهند و قبول بشوند و راهنما شوند پس ما باید قدردان این متد و دارو باشیم و از تجربیات خود من این است که در سفر اول باید با دارو ارتباط برقرار کنیم وقتی ارتباط برقرار میکنیم میبینیم که من مسافربا یک سیسی دارو حالم خوب میشود و دانشمندی مثل آقای دژاکام میآید و متدی را در اختیار ما قرار میدهد که ما هر جای زندگی بخواهیم میتوانیم از آن استفاده کنیم این متد به قول ما اصفهانیها متد آسه آسه و یواش یواش هم در زندگی هم در روابط زناشویی هم در ازدواج و هم در طلاق جواب میدهد که آقای مهندس فعلاً این سه مولفه اضافه وزن درمان مواد و درمان سیگار را به روش دی اس تی انجام میدهد ولی ما میتوانیم هزاران علم دیگر را با همین متد دی اس تی انجام بدهیم هزاران نوع سرطان است که هر روز ما میبینیم جناب مهندس یکی از آنها را پیگیری میکند و به درمان میرساند و در صور پنهان خیلی خانواده خوشحال میشود اینکه یک پدر یا مادر یا یک فرزند به خانوادهاش برگردانده میشود وقتی سلامتیش را پیدا میکند همانطور که در اعتیاد وقتی ما سلامتی خود را پیدا کردیم به آغوش خانواده برمیگردیم.
صحبتی بود در لژیون سردار که ما راهی را میرویم که اثرات آن در آینده خیلی چشمگیر هست این همش به لطف لژیون سردار است که به قول ما اصفهانیا میگویند دست خالی فقط به به درد توی سر زدن میخورد ولی چون سردار هست که با شرکت دوستان و کسانی که به علم و آگاهی رسیدهاند میآیند و مالن و هر کسی به هر نحوی این ارابه را به جلو حرکت میدهیم و احتیاج است که ما همه در این راه فعال باشیم که بتوانیم به نقطهای برسیم که از آنجا انشعاب یافتهایم نقطهای که هدف و تکامل است و امیدوارم که بتوانیم در هفته گلریزان آنطوری که شایسته است کمک کنیم البته این را باید دانست که کنگره به پول ما احتیاجی ندارد ما در اصل به خودمان کمک میکنیم آن بیداری است که انسانها به آن میرسند من الان داشتم در لژیون سردار همین را میگفتم که لژیون سردار برای اغنیا نیست برای کسانی است که بیایند و در آن قاعده و قانون بازی را یاد بگیرند باید بفهمیم اگر میخواهیم پیشرفت کنیم باید فرکانس آن را به هستی بفرستیم و اگر دوست داریم که وضع مالی ما خوب بشود باید فرکانس آن را به هستی بفرستیم اگر شخصی میخواهد سفرهدار بشود باید سفره خود را پهن کند خداوند در کلام الله میگوید تو بیا و به من قرض بده و اگر وضع تو خوب نیست سفره بینداز و به قول آقای مهندس بعضی از انسانها هستند که وقتی نذری میگیرند حالشان خوب میشود بعضی انسانها وقتی نذری میدهند حالشان خوب میشود این دو خیلی با هم تفاوت دارد اینکه ما بدانیم کجا هستیم و چه کاری داریم انجام میدهیم یک وقتی هست که ما نمیتوانیم نمیدانیم چه کاری انجام میدهیم ولی در کنگره راه روشن است روی سخن من با سفر اولیها نیست چون سفر اولی باید سر جای خودش محکم بنشیند آموزش بگیرد و به همسفرانش برسد و به رهایی برسد و از دستان پرتوان آقای مهندس گل بگیرد و سفری دوم سفری است از جنس آزادی در این سفر باید بتوانیم از بندها خودمان را آزاد کنیم و قاعده و قانون بازی را یاد بگیریم ببینیم واقعاً چه کاری میتوانم انجام بدهم یا میتوانم کمک مالی انجام بدهم یا میتوانم راهنما بشوم میتوانم خدمتی انجام بدهم یک نگهبان نظم باشم یا یک مرزبان که اگر بتوانم و هر کدام از این کارها را انجام ندهم مسئول هستم چرا باید این کارها را انجام بدهیم چون برای ما انجام دادهاند و بستر آماده بود آمدیم نشستیم درمان شدیم و به رهایی رسیدیم چقدر ارزش دارد برای مصرف کنندهای روزی ۵ یا ۶ گرم مواد مصرف میکرده و همه خانوادهاش در عذاب بودند ولی الان صبح که از خواب بیدار میشود حالش خوب است و احتیاج به چیزی ندارد ما اصفهانیها به حسابگر بودن نامی هستیم اتفاق افتاد که گفتیم بخشش انجام بدهیم چون یکی از لذتهای انسان بخشش است یکی از دوستان من صحبت کرد که قرار شد به یک مدرسه برویم و برای دختران مانتو و برای پسران روپوش مدرسه تهیه کنیم قبول کردیم و شب عید به ما گفتند که شما خودت بیا و این هدایا را به دست دانش آموزان بده و گفت بهترین لذت من وقتی بود که لباسها را به دانش آموزان میدادم و برق چشمان آنان را میدیدم و هیچ لذتی بالاتر از آن نبود و چه بستری بهتر از کنگره ۶۰ برای من چون این صندلیها خیلی از صندلیهای دانشگاه ارزشش بیشتر است از صندلی مدیریت خیلی ارزشش بیشتر است چون چیزهایی که ما روی این صندلیها یاد میگیریم هیچ کجا به ما یاد ندادند و ما هنر زندگی کردن را یاد میگیریم که چگونه بتوانیم از آن استفاده کنیم از همسر و فرزندان خود لذت ببریم و این هنر را خیلیها بیرون به دنبال آن میگردند خیلیها هستند که پولدار هستند ولی بغل آنها که مینشینی حالشان خوب نیست ولی به لطف کنگره حال ما خوب است اگر نداریم حالمان خوب است اگر داریم هم حالمان خوب است به جایی رسیدم که پول برایم دیگر مهم نبود و با چیزهای دیگری حالم خوب میشد شما خودتان دیدهاید که یک رهجو وقتی روز اول از این درب میآید چقدر حالش خراب است بعد از چند وقت که به آن نگاه میکنی چه حالی دارد و لذت آن را میبری و این وظیفه ما است که وقتی آمدیم و حالمان خوب شد این حال خوب را هدیه بدهیم به بعدیها از کجا معلوم که یک وقتی بچه من به کنگره احتیاج داشته باشه و این وظیفه به عهده همه ما است که اگر آمدیم و حالمان خوب شد خدمتگزار بمانیم در کنگره و خدمتگزار بودن هم به قول آقای مهندس هم به درهمی هم به قلمی و هم به کرمی امکانپذیر است باید اول آموزش بگیریم و بعد خدمتگزار بشویم تا این چراغ روشن بماند و ما نتیجه حال خوب را وقتی میفهمیم که میتوانیم با همسر و یا فرزندان خود بیرون برویم و یا دور هم بنشینیم و امیدوار هستم که همیشه قدردان این حال خوب باشیم بیشتر از این صحبت نمیکنم مرسی از اینکه با سکوت زیبایتان به صحبتهای من گوش کردید خودتان و آقای مهندس را تشویق کنید.
رهایی مسافر احمد از لژیون دهم با راهنمایی آقای مرتضی و راهنما همسفر مهتاب

رهایی مسافر محمود از لژیون دهم با راهنمایی آقای مرتضی و راهنما همسفر فاطمه

تقدیر و تشکر از خدمتگزاران OT

تایپ مطلب: مسافر میلاد
ویرایش مطلب: مسافر حمید
عکاس: مسافر میلاد
تنظیم عکسها: راهنما مسافر حجت
- تعداد بازدید از این مطلب :
118