دوازدهمین جلسه از دور بیستویکم کارگاههای آموزشی عمومی و خصوصی ویژهٔ مسافران و همسفران نمایندگی یحیی زارع میبد، با استادی راهنمای محترم مسافر محسن، نگهبانی مسافر حمید و دبیری مسافر محمدرضا، با دستور جلسهٔ «DST، OT» و تولد یکسال رهایی مرزبان محترم مسافر سعید روز پنجشنبه، ۸ آبانماه ۱۴۰۴، ساعت ۱۶ آغاز شد.

سخنان استاد :
امروز دو دستور جلسه داریم؛ دستور جلسهٔ اول «DST و OT» و دستور جلسهٔ دوم، جشن یکسال رهایی مرزبان محترم و پهلوان گرامی، مسافر سعید. در مورد دستور جلسهٔ اول، یعنی DST، نخست باید بدانیم DST به چه معناست. حرف D مخفف نام دژاکام، بنیانگذار کنگره ۶۰ و ابداعکنندهٔ روش DST است. حرف S مخفف واژهٔ Step به معنی «پله» است، یعنی پلههای کاهش یا افزایش که هر بیستویک روز یکبار انجام میشود و حرف T به معنی Time، یعنی «زمان درمان» است که در کنگره حداقل ده ماه در نظر گرفته میشود.
روش DST روشی است که به وسیلهٔ آن نهتنها اعتیاد، بلکه درمان سیگار، اضافهوزن و بسیاری از بیماریهای دیگر نیز امکانپذیر میشود. کلمهٔ OT مخفف عبارت Opium Tincture است. «Opium» به معنی تریاک و «Tincture» به معنی تنطور تریاک است. این دارو از هفتاد درصد آب، بیست درصد الکل و ده درصد تریاک خالص تشکیل شده است. در کنگره، با استفاده از روش DST و مصرف OT است که اعتیاد و بسیاری از بیماریها قابل درمان میشود. در حقیقت، OT در کنار DST معنا و ارزش پیدا میکند و نقش درمانکننده را دارد. در خارج از کنگره، این دارو نهتنها شفابخش نیست، بلکه میتواند موجب آسیب و بدبختی شود؛ زیرا روش و اصول درمان در آنجا وجود ندارد.

به واقع، با روش DST میتوان به درمان واقعی دست یافت؛ درمانی که در آن، فرد پس از رهایی و قرار گرفتن در محیطی که مواد وجود دارد، هیچگونه احساسی نسبت به آن ندارد. نمونه این درمان واقعی را در کنگره بهروشنی میتوان دید، بهویژه در مبصران کلینیک که با وجود تماس روزانه با داروی OT، هیچگونه حس منفی یا وسوسهای ندارند، چون به درمان حقیقی رسیدهاند. یادم میآید پیش از ورود به کنگره، همیشه از خود میپرسیدم: آیا ممکن است روزی بدون اعتیاد زندگی کنم و حال خوشی داشته باشم؟ و امروز با اطمینان میگویم: بله، این کار شدنی است؛ زیرا کنگره با آموزشهای دقیق و اصولیاش مسیر را هموار کرده است. تنها شرط آن، خواست و ارادهٔ خودِ رهجو است.
در مجموع باید گفت، این روش DST و داروی OT هستند که انسان را به درمان قطعی میرسانند. در بخش OT، علاوه بر مبصران کلینیک، افراد دیگری نیز مشغول خدمتاند؛ کسانی که شاید از دید ما پنهان باشند، اما هر یک با عشق وظیفهٔ خود را انجام میدهند تا کارهای شعبه بهدرستی پیش برود و در نهایت، یک نفر از دام اعتیاد رها شود. من این هفتهٔ ارزشمند را به بنیانگذار کنگره ۶۰ و بهویژه به خدمتگزاران بخش OT در نمایندگی یحیی زارع تبریک میگویم و امیدوارم این حال خوش همواره در زندگیشان جاری باشد.
.jpg)
دستور جلسه دوم تولد یکسال رهایی مرزبانان محترم مسافر سعید و همسفرالهام
جشن یکسال رهایی مرزبان محترم و پهلوان گرامی، مسافر سعید در بدو ورود به کنگره، مسافر سعید عزیز همانند بسیاری از ما حال خوشی نداشت؛ اما پس از مدتی با فضای کنگره و آموزشها آشنا شد و فرمانبردار خوبی بود. بهعنوان راهنما، هرآنچه به او میگفتم، با دقت و ایمان اجرا میکرد. سفر اول خود را با کمترین غیبت سپری کرد، پس از رهایی، سفر دوم را ادامه داد و در مسیر خدمت قدم نهاد. او برای مرزبانی ثبتنام کرد، پذیرفته شد و با رسیدن به درجهٔ پهلوانی، اکنون بهعنوان یکی از خدمتگزاران فعال و مؤثر شعبه در حال خدمت است.
در سیدی «رب»، جناب مهندس دژاکام میفرمایند: «روح، تحت فرمان رب است؛ و این رب میتواند خداوند، پروردگار، مربی یا راهنما باشد.» اگر امروز در زندگی یا در کنگره، تحت فرمان مربی و رب خود باشیم، به سمت نیکی و صراط مستقیم هدایت خواهیم شد. در پایان، باید بگویم که هر تولدی پیامی دارد و اگر امروز پهلوان سعید این حال خوش را تجربه میکند، به سبب آن است که فرمانبردار خوبی بوده است.

اعلام سفر مرزبان محترم مسافر سعید
آخرین آنتی ایکس مصرفی شیره و تریاک؛ مدت تخریب هشت سال؛ مدت سفر یازده ماه و بیست روز به روش DST و داروی درمان OT ؛ مدت رهایی یک سال و شش ماه؛ رشته ورزشی والیبال

آرزوی مرزبان محترم مسافر سعید
انشالله تمام سفر اولیهایی که در کنگره هستند به درمان برسند و دوربینشان روی خودشان باشد تا به آن چیزی که میخواهند برسند و خدمت کنند؛ چون بزرگترین لذتی که بعد از رهایی در کنگره هست، خدمت است.

آرزوی مرزبان محترم همسفر الهام
من آرزو میکنم برای تمام هستی صلح؛ برای تمام هستان آرامش و برای تمام نیستان رحمت الهی
.jpg)
سخنان مرزبان محترم مسافر سعید
اگر امروز به این حال خوش رسیدهام، مدیون همسفر خود هستم که در تمام مسیر همراه و پشتیبان من بوده است؛ کسی که توانست در کنگره بماند، پابهپای من آموزش ببیند و خدمت کند. در مسیر درمان، هر زمان که با مشکل روبهرو میشدم یا ترس و ناامیدی به سراغم میآمد، این همسفر من بود که یار و یاورم شد و کمکم کرد تا در مسیر بمانم. در حقیقت، او بال پرواز من در کنگره بود. از راهنمای گرامیام که همچون پدر و معلمی دلسوز در تمام مسیر درمان پشتیبان من بود، صمیمانه سپاسگزارم. او با آموزشهای کنگره، مسیر درست را به من نشان داد و یاریگرم بود تا به رهایی برسم. در کنگره آموختم که در هر مشکلی، تنها از راهنما مشورت بگیرم. توصیه من به سفر اولیها نیز این است که دقیقاً همین کار را انجام دهند و از زمان ارزشمند حضورشان در کنگره به خوبی استفاده کنند.

سخنان راهنما محترم همسفر زهرا
خدا را شکر میکنم که یکبار دیگر به من اجازه داد تا در این شعبه و در این جایگاه قرار بگیرم و شاهد رهایی و آزادی خانوادهای دیگر از بند اعتیاد باشم. قطعاً درمان، حال خوب، به تعادل رسیدن و خدمتگزار بودن این زوج عزیز، خود مهر تأییدی است بر روش DST و داروی OT است و این کمتر از یک معجزه نیست. امیدوارم این معجزهها برایمان تکراری نشوند. من نیز این تولد و معجزهٔ بزرگ و فرخنده را خدمت آقای مهندس، خانوادهٔ محترم ایشان، همسفران و مسافران نمایندگی، مسافر سعید و راهنمای محترمشان، همچنین خانم الهام عزیز و راهنمای سفر اول ایشان، خانم فاطمه (که امروز در جمع ما حضور ندارند) تبریک عرض میکنم.
همانگونه که خودِ مسافر سعید فرمودند، نقش همسفر در همراهی مسافر بسیار مؤثر است و میتواند به او کمک شایانی کند؛ تا جایی که میگوییم همسفر، بال پرواز مسافر است و این فقط یک شعار نیست. چند روز پیش، جناب مهندس در دانشگاه قشم فرمودند: مسافری که در حال سفر است، مانند رانندهای است که خوابآلود است و هوشیاری لازم برای طی مسیر را ندارد؛ اما آنکه در کنارش نشسته، در تمام مسیر کاملاً هوشیار است و همهٔ حوادث و خطراتی را که متوجه مسافر میشود، با تمام وجود حس میکند. او ترسها، ناراحتیها، دردها و رنجها را تجربه میکند و همین امر باعث میشود سیستم ایکسِ همسفر نیز دچار تخریب و آسیب گردد.
به نظر من، تنها راهی که یک مسافر میتواند در طول سفر خود از همسفرش جبرانِ خسارت کند، این است که به او اجازه دهد همراهش به کنگره بیاید، در مسیر نور قدم بردارد و از آموزشها بهره بگیرد؛ زیرا این مسیر برای هر دو آنها مفید و مؤثر است. از آقای سعید بسیار سپاسگزارم که اجازه دادند خانم الهام در این مسیر نورانی قرار بگیرند و در سفر دوم نیز در خدمت باشند. همسفر با آمدن به کنگره و آموزش دیدن، میتواند خود را به تعادل برساند و در تمام مسیر، بال پرواز مسافرش باشد. همسفر الهام همیشه اشتیاقِ آموزش دیدن و خدمت در کنگره را داشتند و توانستند بذرِ خدمت را به خوبی در وجود خود بکارند. امروز که به عنوان مرزبان همسفران خدمت میکنند، آن بذرِ کاشتهشده به ثمر نشسته است.
امیدوارم این نقطه، سرآغاز خطوطی زیبا در زندگی آنها باشد. اگر امروز در این جایگاه قرار دارند، با خدمتهای ارزشمندشان چه در زمینهٔ نیروی انسانی و چه در امور مالی بهای این حال خوش را پرداخت کردهاند. یقین دارم بذرهای نیکویی که امروز میکارند، در سالهای آینده به بار خواهد نشست و بهترینها در انتظارشان خواهد بود. در وادی دهم پیامی داریم که میگوید: دوستان دایرهوار دف بر، دست به سماع مشغولند و نیایشِ حق تعالی میکنند؛ جمعی از مستان از وادی الهی، شُکر است. من همیشه هنگام تولدها این پیام برایم تداعی میشود؛ زیرا باور دارم تولدها هم در زمین و هم در آسمان جشن گرفته میشوند. امیدوارم این تولد مبارکشان باشد و در ادامه، بهترینهای خداوند نصیبشان گردد.
.jpg)
سخنان مرزبان محترم همسفر الهام
خدا را شکر میکنم که در این جایگاه قرار گرفتم و این حال خوش را با شما عزیزان شریک هستم. قطعاً شما سازندگان این حال خوش برای ما هستید و چیزی جزسپاسگزاری و قدردانی از زبان من بر نمیآید. بسیار ممنون و سپاسگزارم از همهٔ همسفران و مسافرانی که در اینجا حضور دارند؛ از تمام کسانی که زمانیکه ما سفر اولی بودیم، اعلام سفر کردند. با هر اعلام سفری که یک مسافر انجام میداد، دل من قرصتر میشد و امید در وجودم جان میگرفت که روزی مسافر من هم اعلام سفر و رهاییاش را اعلام خواهد کرد. وقتی به کنگره آمدیم، من و مسافرم هر دو کفش آهنین به پا کردیم؛ زیرا از همهجا مانده بودیم و هزار و یک راه را رفته بودیم. برای ما، پس از هشت سال زندگی مشترک، کنگره ۶۰ هزار و یکمین راهِ نرفته بود.
من فکر میکردم که من و مسافرم قهرمان زندگی خودمان هستیم و با تلاشهایی که انجام دادیم، توانستیم گلیم خود را از آب بیرون بکشیم و به رهایی برسیم. اما حالا که به لطف خدا و خدمت در این مسیر هستم، شکرگزار این جایگاه و خدمت هستم. در چند سفری که بهخاطر خدمتِ مسافرم به تهران رفتم و سعادت همراهی او را داشتم، دیدم که چه اندازه انسانها و چه خدمتهای بزرگی انجام میشود تا من امروز بتوانم بر روی این صندلیها بنشینم. وقتی روی صندلی مینشینم، با خود میاندیشم که برای آماده شدن همین یک صندلی یا همان چایی که برای ما دم میشود، چه انسانهای زیادی زحمت کشیدهاند؛ چند نفر برای گرفتن قند و چایِ شعبه تلاش کردهاند.
خداوند رحمت کند آقای یحیی زارع و همهٔ کسانی را که در ساختن این شعبه نقش داشتند؛ آنان ما را نجات دادند. حال اگر روزی تصور کنم که این شعبه وجود نداشت و این بذرِ نور در شهر ما کاشته نمیشد، الان من همسفر کجا بودم. ما باید از این شعبه محافظت و نگهداری کنیم. برای رشد و توسعهٔ شعبه، باید تلاشگر و قدردان باشیم. کمال تشکر را دارم از آقای مهندس، خانوادهٔ محترمشان و همهٔ کسانی که در این مسیر زحمت کشیدهاند. حال خوشی که امروز دارم، نتیجهٔ دو سال و نیم پوشیدن کفش آهنینِ من و مسافرم و گوشبهفرمان بودن ماست. امیدوارم بتوانم به این تفکر برسم که اکنون، در آستانهٔ جشن گلریزان، چگونه قدر این همه هدایا و تضمینهایی را که برای آیندهام داده شده است، باشم.
امیدوارم همهٔ ما در حد توان خود قدردان باشیم. این مرحله از علم که آقای مهندس پایهگذاری کردهاند و کشفِ داروی درمان سرطان که فعلاً روی حیوانات انجام میشود، مرحلهای است که من و شما میتوانیم با تلاش خود، آن را به سطح انسانی برسانیم. ما باید آقای مهندس را حمایت کنیم، گلریزانی پربار برگزار کنیم و بخشندگی را بیاموزیم تا بتوانیم این هدیهٔ الهی را به تمامی انسانهای دردمند و نیازمند انتقال دهیم.
.jpg)
.jpg)
مرزبان کشیک: مسافر غلامرضا
ویراستار: مسافر جمال (لژیون ششم)
تایپ و عکس: مسافر علی (لژیون هشتم)
ارسال خبر: مسافر سعید (لژیون دوم)
- تعداد بازدید از این مطلب :
425