جلسه سوم از دوره هفتم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران نمایندگی پرند با استادی راهنما همسفر معصومه، نگهبانی همسفر اکرم و دبیری همسفر شهناز با دستور جلسه: «DST.OT» در تاریخ ۶ آبانماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۴:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
شاکر خداوند بزرگ و سپاسگزار آقای مهندس و خانواده محترم ایشان هستم که این بستر را برای همه ما فراهم کردند که به این مکان پناه بیاوریم و در این مکان مقدس از آموزشهای کنگره۶۰ بهره لازم را ببریم. از ایجنت شعبه، گروه مرزبانی، همچنین نگهبان و دبیر جلسه سپاسگزار هستم که این فرصت را در اختیار من قرار دادند تا بتوانم آموزش بگیرم در کنار شما عزیزان و خدمت کنم. به همسفران نمایندگی پرند که شال راهنمایی و شال تازهواردین را از دست پرتوان آقای مهندس دریافت کردند تبریک ویژه عرض میکنم و امیدوار هستم که بهترینها نصیب دل مهربانتان شود و در این راه ثابت قدم باشید.
دستور جلسه این هفته در مورد OT و DST است. در ابتدا این هفته زیبا را به آقای مهندس و عزیزانی که در این جایگاه خدمت میکنند تبریک عرض میکنم و خدا را شکر میکنم که امروز خداوند یک فرصت به من داد که در لژیون سردار، لژیون پر از عشق و محبت نمایندگی پرند حضور داشته باشم و همچنین از ایجنت شعبه سپاسگزار هستم که به من اجازه داد تا امروز در لژیون سردار آموزش بگیرم. در مورد دستور جلسه OT و DST باید بگویم که اکثر ما فکر میکنیم این دو کلمه خیلی ساده هستند؛ ولی وقتی به عمق کلمات میرویم میبینیم با یک ظرافت و برنامهریزی دقیق در کنگره۶۰ شربت OT وارد چرخه درمان شد که این شربت را میتوان به سهولت با کمترین اندازه و کمترین سیسی اندازهگیری کرد. بیرون از کنگره و در گذشته هیچ کدام از ما از شربت OT چنین تجربهای که باعث درمان شود را نداشتیم؛ پس در این مکان متوجه شدیم هر چیزی راه و روش خاص خودش را دارد.
قبل از ورود به کنگره شربت OT را به عنوان شربت تریاک میشناختیم و اکثر همسفران تجربه این مسئله را دارند که مسافرها از عطاری یا کلینیکهای خاص این شربت را تهیه میکردند و به علت اینکه از روش و متد درست استفاده نمیکردند با هزاران بیماری و سردردهای شدیدی مواجه میشدند. با ورود به کنگره۶۰ متوجه شدیم که OT چه چیزی است. زمانیکه من وارد کنگره شدم و به من گفتند که OT همان شربت تریاک است دیدگاه خوبی نسبت به این شربت نداشتم؛ چون آگاهی و دانایی لازم را نداشتم؛ ولی کمکم با آموزشهای کنگره۶۰ فهمیدم که شربت OT همان دارویی است که میتواند حال مسافر من را خوب کند؛ البته با روش DST و آن مقدار و میزانی که راهنما به او میگوید.
درون هر چیزی یک تاریکی و روشنایی وجود دارد. در گذشته من میدانستم که ذات شربت تریاک یا خود تریاک گیاهی است؛ ولی نمیدانستم که معجزهای هم دارد و همیشه آن سیاهی تریاک را میدیدیم. در اوایل سفر همیشه مسافرم را سرزنش میکردم و به او میگفتم که قبل از کنگره مواد مخدر استفاده میکردی و الان شربت تریاک مصرف میکنی؛ ولی با ورود به کنگره و آموزشها متوجه شدم که شربت تریاک همان شربت معجزهآسایی است که آقای مهندس میگویند این شربت به تنهایی معجزهآسا نیست؛ بلکه در کنار روشDST معجزهآسا میشود. ما در کنگره۶۰ صورت مسئله اعتیاد و اعتیاد را آموختیم و ۷ وادی را پشت سر گذاشتیم، به وادی هشتم رسیدیم که به ما گفت با کولهباری که از ۷ وادی بستهای حرکت کن؛ چون یک مسافر نباید فقط روی شربت OT تکیه کند؛ باید در کنار آن جهانبینی خود را بالا ببرد.
جهانبینی چگونه بالا میرود؟ با نوشتن سیدیها، با نشستن بر روی همین صندلیها و فرمانبرداری از راهنما که این موضوع برای ما همسفران هم صدق میکند. مسافرها با مصرف مواد مخدر به بدن خود آسیب رساندند و سیستمایکس خود را تخریب کردند و ما همسفرها با افکار و اندیشه منفی که در کنار مسافرهای خود داشتیم که با نوشتن سیدیها، با آموزش گرفتن از کنگره۶۰ و راهنماهای خود باعث شد که کمکم نقطه تحمل ما بالا رود. یک مسافر وقتی یک پنجم از شربت خود را کم میکند یک پنجم بدن او خودبهخود بازسازی میشود و با سفر در کنگره نقطه تحمل پیدا کردیم و وادی هشتم به ما گفت حرکت کن و ببخش.
من میخواهم این جلسه را به گلریزان وصل کنم. بخشیدن سخت است، از پول گذشتن خیلی سختتر و دردناک است؛ ولی فکر کنید که ما قبلاً کجا بودیم؟ من معصومه قبل از ورود به کنگره کجا بودم، چه حالی داشتم و با چه حالی وارد کنگره شدم؟ الان کجا هستم و به چه دانشی رسیدهام؟ من در این مکان به یک تعادل نسبی رسیدهام. یک مسافر در سفر اول به تعادل نسبی میرسد؛ ولی در سفر دوم با آموزشهای جهانبینی به بهترین حالت تعادل میرسد؛ البته اگر خواسته آن را داشته باشد؛ چون خواسته خیلی مهم است. من همسفر اگر مرتب با خودم تکرار کنم که قبلاً کجا بودم و الان کجا هستم متوجه میشوم که خیلی راههای سختی را در کنار مسافر خود گذراندم. زمانیکه که در کنار یک مصرفکننده زندگی میکردم همیشه از خداوند میخواستم که یک شب مسافر من سر سفره شام در کنار من و فرزندانش باشد؛ همیشه تا ۲ یا ۳ نیمه شب؛ حتی تا ۵ صبح بیدار میماندم که مسافرم به خانه برگردد و چقدر حال خرابی داشتم.
با ورود به کنگره حال من و مسافرم خوب شد؛ پس من باید قدردان کنگره۶۰ و آقای مهندس باشم. من میتوانم با شرکت در لژیون سردار قدردان این سیستم باشم. گفتم بخشیدن خیلی سخت است، بله خیلی سخت است که بخواهید از پول خود بگذرید؛ ولی باید از حمایت کردن سبد قانون یازدهم شروع کنیم؛ وقتی حمایت مالی را از سبد شروع کردیم نقطه تحمل پیدا میکنیم و بعد میتوانیم با ۶ میلیون تومان در لژیون سردار شرکت کنیم، بعد دنور و بعد پهلوان شویم. زمانیکه ۶ میلیون تومان کارت میکشید و وارد لژیون سردار میشوید و توقع از خودتان بالا میرود و میگوئید توقع من بالاتر از این است من هنوز کاری برای کنگره نکردم. کنگره احتیاجی به پول من ندارد و این را باید همه ما بدانیم که این ما هستیم که به کنگره۶۰ احتیاج داریم و باید هم از نظر مالی هم از نظر علمی کنگره۶۰ را حمایت کنیم.
میخواهم این را بگویم که برای ورود در این لژیون عشق و محبت نترسید. جشن گلریزان نزدیک است، انشاءالله که امسال جشن بسیار خوب و پر از برکتی داشته باشید و هر همسفری صد خودش را بگذارد. صد یک نفر یک میلیون تومان و دیگری ۱۰۰ میلیون تومان است. برای ورود به لژیون لژیون سردار باید ۶ میلیون تومان، برای دنور شدن ۶۰ میلیون تومان و برای پهلوانی ۶۰۰ میلیون تومان پرداخت کنید. کسی که در جشن گلریزان با تمام وجود شرکت میکند و صد خودش را میگذارد پهلوان واقعی خودش است. هیچ وقت خودمان را با دیگران قیاس نکنیم ما صد خودمان را میگذاریم مثلاً من ۱۰ میلیون تومان میتوانم بدهم و امسال با ۱۰ میلیون تومان در گلریزان شرکت میکنم و سال دیگر باید یک پله بالاتر بروم مثلاً ۲ میلیون تومان هم به ۱۰ میلیون اضافه کنم و ۱۲ میلیون تومان بدهم.
نترسید حرکت کنید با حرکت راه نمایان میشود. هر وقت که حرکت کردید مطمئن باشید تمام کائنات دستبهدست هم میدهند که آن پولی را که برای سردار یا دنوری و پهلوانی تعهد دادید جور شود و من این موضوع را با تمام وجود تجربه کردهام. انشاءالله که بتوانید از این گذرگاه سخت عبور کنید؛ چون برای ورود به لژیون سردار باید اجازه و اذن آن صادر شود. من خدا را شکر میکنم که امروز اجازه برای من صادر شد که در لژیون سردار باشم و آموزش بگیرم. لژیون سردار فقط خدمت مالی نیست؛ بلکه آن عشق و محبتی است که بین تمام ما ایجاد میشود و مصداق این جمله است که میگوید آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است و واقعاً این همان محبت است.
من وقتی وارد این شعبه شدم انرژی خاصی که در شعبه خودم بود، را اینجا هم به دست آوردم و این یعنی همان محبتی که بین اعضاء کنگره وجود دارد؛ چون ما همه یک خانواده هستیم. هیچکس نمیتواند به شعبه پرند کمک کند به جز خود اعضاء نمایندگی پرند، اعضاء نمایندگی پرند هستند که میتوانند شعبه پرند را رشد بدهند. انشاءالله که سال دیگر شعبه پرند ساختمان از خودش داشته باشد و یک گلریزان خیلی خوبی داشته باشید. در آخر سپاسگزار هستم از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان و باز هم تشکر میکنم از ایجنت شعبه که من را لایق دانستند که در این جایگاه خدمت کنم که اول خودم آموزش بگیرم.

نفرات برتر آزمون مهرماه

مرزبان کشیک: همسفر آرزو و مسافر مجید
تایپیست: همسفر رقیه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دوم)
عکاس: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون پنجم)
ویرایش و ارسال: همسفر زلیخا رهجوی راهنما همسفر سمیرا (لژیون چهارم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی پرند
- تعداد بازدید از این مطلب :
101