جلسه چهاردهم از دوره سوم جلسات لژیون سردار همسفران کنگره۶۰ نمایندگی چرمهین به استادی پهلوان همسفر زهره، نگهبانی دنور راهنما همسفر آذر و دبیری راهنما همسفر هاجر با دستور جلسه «DST، OT» روز دوشنبه ۵ آبانماه ساعت ۱۳:۳۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خداوند را سپاس میگویم برای اینکه آقای مهندس و کنگره۶۰ را در مسیر زندگی من قرار دادند که بتوانم به آرامش و حال خوش برسم. دستور جلسه ما در مورد داروی OT و روش DST است. در سیدی هرس آقای امین میفرمایند: «به درختان شیار میزنند تا از درخت نامرغوب بتوانند پیوند خوبی بگیرند». شیار زدن قطعاً دردناک است؛ زیرا میخواهند به آن پیوند دیگری بزنند؛ اما بعد از آن پیوند رشد میکند، میوه میدهد و به پیوند میمون تبدیل میشود؛ اما پیوند نامیمون سختیها، مشقتها و ظلمتهایی است که در زندگی گذشته ما قرار داشتند؛ اما اکنون ما به درخت کنگره پیوند زده شدیم، به مرور رشد میکنیم و میوه میدهیم که همراه با عشق، محبت و سخاوت است و به مسیر خود ادامه میدهیم.
میوه دادن ما یعنی اینکه ما در این مسیر حضور داشته باشیم و خدمت کنیم نه اینکه بعد از رهایی مسافران خود کنگره را ترک کنیم. دیگران کاشتند و ما خوردیم، ما نیز باید بکاریم تا دیگران بخورند. لژیون سردار شبیه به یک استخر میماند. اگر ما با ایمان کامل در آن شیرجه بزنیم، محال است نتوانیم خود را دریافت کنیم و نجات بدهیم؛ زیرا دست خود را به هر طرف میگیریم تا نجات پیدا کنیم. ما میتوانیم با سردار، دنور و پهلوان شدن شیرجه را بزنیم، آن که باید کمک کند قطعاً کمک خواهد کرد؛ زیرا خواسته واقعی وجود دارد و میتوانیم به خود کمک کنیم. روش DST را در لژیون سردار هم میتوان بهکار برد. مگر میشود انسان خواسته داشته باشد و به انجام نرسد؟
همانطور که ما اولین قدم را برداشتیم قدمهای بعدی هم برای ما نمایان خواهند شد که بتوانیم ادامه بدهیم. من از زمانیکه خواسته شرکت در لژیون سردار را داشتم آنقدر عجیب گرههای زندگی من باز میشد و مسیر برای من روشن شد. برکات لژیون سردار را نباید دستکم بگیریم؛ باید با قدمهای محکم و استوار حرکت کنیم. زمانیکه من شال پهلوانی را دریافت کردم ورق زندگی من برگشت. قبل از آن به ماندن در کنگره و خدمت کردن علاقهای نداشتم. زمانیکه به من زنگ زدند تا به تهران بروم احساس بسیار خوبی داشتم، برای من باورکردنی نبود و انرژی بسیاری داشتم.
خدا را شکر میکنم که شال را دریافت کردم. قبل از آن زندگی من پر از ضدارزش بود، مدام به مسافر خود دروغ میگفتم و حالم خوب نبود؛ اما بعد از آن زندگی من آنگونه که میخواستم رقم خورد. خداوند را هزاران بار شکر میکنم که در این مسیر قرار گرفتم. آموزشهایی که من در کنگره گرفتم فراتر از مبلغی بود که میخواستم در لژیون سردار پرداخت کنم. آموزشهای کنگره در درون من حس خوب ایجاد کرده بود و ذرهذره داشتم آنها را عملی میکردم. جهانبینی که توانستم در کنگره آموزش ببینم و در خانواده عملی کنم بزرگترین گزینه بود. دقیقاً زمانیکه تصمیم گرفتم دنور شوم در قرعهکشی قرضالحسنه برنده شدم، باورم نمیشد مسیر آنقدر زیبا برای من باز میشد.
بسیار خوشحالم که در این جایگاه هستم و حسهای زیبا دریافت میکنم، کافی است ما قدم اول را برداریم آنوقت میبینیم که مسیر آرام برای ما باز خواهد شد. از چیزهای بسیاری باید گذشت کنیم تا بتوانیم آن حس خوب را دریافت کنیم. یک لحظه باید فکر کنیم اگر آقایمهندس درمان میشدند و دیگر به فکر درمان بقیه افراد نبودند، تکلیف ما چه میشد؟ باید در بیغولهها میماندیم؛ اما خداوند را سپاس که با بزرگواری آقایمهندس و تشکیل کنگره۶۰ هزاران نفر توانستند به درمان برسند و آرامش را به تکتک آنها هدیه بدهند.
ما با خدمت کردن میتوانیم این محبت را جبران کنیم، کافی است پلهپله حرکت کنیم آنوقت میبینیم که مسیر باز و مشکلات حل میشود. ما باید کولهبار خود را پر کنیم تا دست خالی به بعد دیگر نرویم و میتوانیم با شرکت در لژیون سردار این توفیق را حاصل کنیم. ما میتوانیم با پسانداز کردن بهصورت آرامآرام در لژیون سردار شرکت کنیم، فقط باید اراده کنیم و قدم برداریم. قبل از ورود به لژیون سردار معنی بخشش را نمیدانستیم و این آموزش با شرکت در لژیون سردار حاصل شد. ما زمانی به دنبال فردی بودیم که ما را از این تاریکی نجات بدهد. اکنون که ما نجات یافتیم، نوبت ما است که کمک کنیم به فردی که نیازمند است.

تاپیست: همسفر نگار رهجوی راهنما همسفر محدثه (لژیون پنجم)
ویرایش: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول)
عکاس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول)
ارسال: راهنما همسفر زهرا (لژیون ششم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی چرمهین
- تعداد بازدید از این مطلب :
468