English Version
This Site Is Available In English

از دل لژیون سردار هست که شعبه های متعددی تاسیس می شود

از دل لژیون سردار هست که شعبه های متعددی تاسیس می شود

ششمین جلسه از دوره پنجم جلسات آموزشی لژیون سردار کنگره ۶۰ نمایندگی تخت‌جمشید با استادی پهلوان محترم مسافر نعمت و نگهبانی مسافر محمد جواد و دبیری مسافر محمد جواد با دستور جلسه « جهان بینی در ورزش » پنج شنبه ۱ آبان  ۱۴۰۴ ساعت ۱۴:۱۵ آغاز به کار کرد.

سلام دوستان نعمت هستم یک مسافر:
تشکر می‌کنم از آقای مهندس و خانواده محترمشان که این آموزش‌های خوب را به من نعمت می‌دهند که حالم خوب بشود.

دستور جلسه این هفته جهان‌بینی در ورزش است که اگر بخواهم در مورد جهان‌بینی در ورزش بگویم قبلاً این اسم جهان‌بینی حتی به گوش من نعمت هم نخورده بود من در تمام مراحل زندگی چه در کار و کاسبی و چه در ورزش هر کاری را که بخواهم در روزمره آن را انجام بدهم نگاه می‌کنم که آیا جهان‌بینی من درست است یا نه آیا کاری که انجام می‌دهم به بقیه هم نفع می‌رساند یا خیر؟ یا اینکه در کارم اشتباهی است .

اما جهان بینی در ورزش زمانی که نگاه می‌کنیم به قول ما اصفهانی‌ها طرف سری توی سرها دارد خیلی رویش حساب می‌کنند ولی سر کوچک‌ترین چیز به هم می‌ریزد و حال خودش و بقیه را خراب می‌کند ولی آقای مهندس به ما آموزش داد و در کنگره جهان بینی ما را بالا برد که اجازه نمی‌دهد در ما این اتفاق بیفتد من همیشه با خودم می‌گویم که من تحرکم خیلی بالاست ولی آنجوری که باید ورزش کنم نمی‌کنم  وقتی کاری هم نمی‌کنم یعنی جهان بینی آن را ندارم.

این را باید در برنامه‌ریزی خودم قرار بدهم که هر روز ورزش را داشته باشم من در کنگره متوجه شدم و الان که نگاه می‌کنم از لحاظ علمی درست است که فرزندان من در پیری باید به من عزت و احترام بگذارند ولی به این نتیجه رسیدم که عصای من در پیری همان عضلات من است باید تلاش کنم که عضلاتم را قوی کنم .

من با اینکه قبلاً عضلات بسیار قوی داشتم اما در اثر کم تحرکی و در اثر ورزش نکردن عضلاتم ضعیف شده است. آقای مهندس هم فرمودند طرف ۴۰ ساله می‌شود اصلاً عضله دیگر ندارد به طوری که جسم از هم می‌پاشد من هر دستور جلسه‌ای که می‌آید با خودم کلی فکر می‌کنم من جهان بینی در مسائل دینی هم نداشتم همانطور که از مرگ خیلی می‌ترسیدم ولی فهمیدم که بهشت و جهنم فقط یک تمثیل است و از اساتید آقای مهندس شنیدم که کلام الله سرتاسر تمثیل است و اولین کاری که کنگره کرد این بود که دید من را به جهان هستی عوض کرد و این را متوجه شدم زمانی دین من درست است که بتوانم گره‌ای از کار دیگران بگشایم .

درست است که در حدی نیستم که آن گره را باز کنم ولی باید بتوانم خیر به انسان‌ها برسانم . جهان بینی حتی در غذا خوردن هم تاثیر دارد که طرف غذا خوردن را بلد نبوده و باعث چاقی در آن شده است و می‌بینیم که طرف تا ۷۰ کیلو هم ممکن است اضافه وزن داشته باشد که در جهان پزشکی متاسفانه با کوچک کردن معده و بریدن روده سعی دارند وزن طرف را به تعادل برسانند .

ولی در کنگره به ما آموزش دادند که چگونه و به چه مقدار غذا بخوریم. من نعمت باید به این آگاهی برسم که اگر خدمت مالی در کنگره انجام می‌دهم به غیر از اینکه شعبه در حال پیشرفت است‌ ، به فهم و آگاهی ما هم کمک می‌کند و آقای مهندس هدفشان تنها این نیست خیلی از افراد هستند که هنوز فرق روح و نفس را نمی‌دانند یک علم و آگاهی است که این‌ها چطور می‌شود که به انسان انتقال داده شود .

و اگر پول نباشد مثل سایر انژیوها بدون تعارف که حتی جای مشخصی برای آموزش ندارند ولی آقای مهندس با تدبیری که کردند از جمع آوری این پول‌ها مکان‌های زیادی را در شهرهای مختلف بنا کردند و این‌ها همه از لطف وجود لژیون‌های سردار است.

آیا اگر پولی در لژیون سردار جمع نمی‌شد امکان داشت شعبه‌های متعددی تاسیس کرد؟ من باید بدانم که هر کسی که درگیر اعتیاد است یکی از اعضای خانواده من به حساب می‌آید و اگر امروز خدمتی در کنگره به من دادند بدون شک اگر من هم نبودم شخص دیگری می‌تواند آن را انجام دهد و خداوند است که این فرمان را صادر کرده است

و من باید بدانم تایمی را که به من داده‌اند از آن بتوانم استفاده بکنم من هستم که باید قدر این لحظات را بدانم. متاسفانه در بعضی از شهرها هست که هنوز شعبه‌ای تاسیس نشده و من باید به این اگاهی رسیده باشم که این شعب فقط با پول می‌شود راه اندازی شود و من همیشه این کلام آقای مهندس را به یاد دارم که می‌فرماید ما صاحب هیچ چیزی نیستیم و این را هر روزه با خودم تکرار می‌کنم .

من نعمت نمی‌دانم از این در اگر بیرون رفتم آیا زنده هستم یا نیستم ولی این را در کنگره متوجه شدم چه خدمت مالی را در اینجا دارم ‌می گذارم و می‌روم . در کنگره متوجه شدم که پول را می‌توانم تبدیل به انرژی کنم من هر روزه با خودم تکرار می‌کنم که نعمت تو صاحب هیچ چیزی نیستی نمی‌توانی با خودت چیزی را ببری .

من باید بدانم که مرگ حق است و هر لحظه ممکن است برای هر کدام از ما رقم بخورد آقای مهندس من را به این کار واداشت که اگر این خدمت را انجام می‌دهی چه چیزی را با خود می‌خواهی ببری تو که مالک هیچ چیزی نیستی .در کنگره هر چیزی را که می‌بخشم برای خودم می‌بخشم.

امیدوارم که توفیق بخشش و خدمت مالی در این راه همیشه در وجود همه دوستان در کنگره باقی بماند.

تایپ:مسافر حمید رضا
عکس:مرزبان محترم مسافر اسفندیار
تنظیم و ارسال:مسافر محمد جواد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .