English Version
This Site Is Available In English

روش DST یک علم، یک تفکر و یک ایمان است

روش DST یک علم، یک تفکر و یک ایمان است

به نام قدرت مطلق الله


یازدهمین جلسه از سی و نهمین دوره کارگاه‌های آموزشی کنگره ۶۰، نمایندگی ایمان با استادی مسافر علی ، نگهبانی مسافر امیر رضا و دبیری مسافر علیرضا با دستور جلسه " DST , OT "  در روز دوشنبه  5 آبان ماه 1404 ساعت 17 آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد...

خدا را شکر می‌کنم که دوباره این فرصت به من داده شد تا بتوانم در این جایگاه خدمت کنم. از راهنمای عزیزم جناب آقای توانگر و آقا بابک نهایت تشکر را دارم که اجازه دادند این جایگاه را تجربه کنم. همچنین خداوند را شاکرم که امروز در جمع شما هستم و امیدوارم جلسه خوبی داشته باشیم.
ابتدا وظیفه خودم می‌دانم هفته OT را دوباره به همه خدمتگزاران OT در سراسر شعب، به‌ویژه خدمتگزاران زحمتکش شعبه ایمان تبریک عرض کنم. در چند جلسه‌ای که افتخار حضور در کنار این عزیزان را داشتم، از نزدیک دیدم که پشت هر برگه زردی که به دست ما مسافران می‌رسد تا سفرمان به‌درستی انجام شود، چه زحمت و تلاش فراوانی نهفته است. از مسافران علی، علیرضا، رضا، محمد و مهدی عزیز صمیمانه سپاسگزارم.


در خصوص دستور جلسه این هفته، باید بگویم من در ابتدا باور نداشتم که داروی OT شفا‌بخش است. چون آخرین آنتی‌ایکس من در دوران مصرف، شربت تریاک بود. آن زمان ما در محلی مصرف می‌کردیم که چهار تا کاسه در قفسه بالایی داشتیم و شربت تریاک را در آن می‌ریختیم تا «به قول مهندس یک بند انگشت کم شود» و بعد مصرفش کنیم. ذهن من آن موقع هنوز در همان تفکر بود، اما با گذشت زمان واقعاً ایمان آوردم که این دارو شفا‌بخش است.
در دوران مصرف، دو نفر از دوستانم هم‌زمان با من مصرف‌کننده بودند، اما آن‌ها به کنگره آمدند و با روش DST سفرشان را آغاز کردند. هر روز حالشان بهتر می‌شد، در حالی که مصرفشان کمتر می‌شد؛ و من برعکس، هر روز بیشتر مصرف می‌کردم و حالم بدتر می‌شد. همین موضوع جرقه‌ای شد تا من هم پایم به کنگره باز شود. امروز مطمئنم که پشت روش DST یک علم، یک تفکر و یک ایمان واقعی وجود دارد.


وقتی وارد کنگره شدم، فکر می‌کردم فقط برای درمان اعتیاد آمده‌ام؛ اما بعدها فهمیدم که مشکلاتم فقط در مصرف مواد نبود. خوابم به‌هم ریخته بود، بارها به کلینیک خواب مراجعه کرده بودم، داروهای مختلف مصرف کرده بودم اما نتیجه‌ای نگرفتم. تازه در کنگره فهمیدم که ریشه بسیاری از مشکلاتم در تفکر و رفتارم بوده، نه فقط در مواد.
داروی OT واقعاً دارویی شفابخش است، اما به شرطی که در کنگره و زیر نظر راهنما مصرف شود. یکی از برادران لژیون خودم که نزدیک من بود، چند پله مانده به پایان سفر اولش از کنگره جدا شد. فکر می‌کرد دیگر راه را بلد است و می‌تواند خودش سفرش را تمام کند. مدتی بعد دوباره بازگشت، با همان آنتی‌ایکس و مقدار مصرف بسیار بالاتر. این یعنی نبودن در کنگره و بی‌توجهی به راهنما می‌تواند درمان را از بین ببرد.
در اینجا لازم می‌دانم از همه عزیزانی که در طول این بیست ماه حضورم در کنگره زحمت کشیدند، تشکر کنم. از مرزبانان دوره‌های قبل، از همه راهنماهای محترم که همیشه با روی گشاده پاسخگوی سوالاتم بودند، سپاسگزارم و در برابرشان سر تعظیم فرود می‌آورم. امیدوارم با خدمت کردن بتوانم ذره‌ای از لطف و محبتشان را جبران کنم.
در مورد راهنمای عزیزم آقا مصطفی باید بگویم تمام قد در برابرشان سر تعظیم فرود می‌آورم. واقعاً تنها جمله‌ای که می‌تواند ایشان را توصیف کند همان وادی چهاردهم، محبت است. زندگی قبل از ورودم به کنگره و بعد از آن، زمین تا آسمان فرق کرده است. سفر اول برایم آسان نبود، بارها ایشان گفتند «چشم» بگو و انجام بده، من می‌گفتم چشم اما دلم کار دیگری می‌خواست. با این حال، با محبت و صبر بی‌نهایتشان من را در مسیر درست قرار دادند.


خاطره‌ای کوتاه هم بگویم: من در خانواده‌ای بزرگ شدم که پدر و مادرم از دو دنیای اعتقادی متفاوت بودند. پدرم از خانواده‌ای غیر مذهبی بود، اهل شراب و مهمانی، اما مادرم بسیار مذهبی. با وجود تفاوت زیاد، همیشه به هم احترام می‌گذاشتند. یادم است هر وقت یکی به دیگری چیزی می‌گفت، پاسخ فقط «چشم» بود. از همان زمان «چشم گفتن» را یاد گرفتم، اما در کنگره تازه فهمیدم معنای واقعی این کلمه چیست.
اگر در طول سفر، در عمل به «چشم» کوتاهی کرده‌ام، از راهنمای عزیزم پوزش می‌طلبم. خدا را شکر می‌کنم که در آن خانواده به دنیا آمدم، با شما عزیزان آشنا شدم و در مسیر کنگره قرار گرفتم. حالا حس خوبی دارم و از صمیم قلب همه شما را دوست دارم.
ممنونم که به مشارکتم گوش دادید.

تایپ : مسافر ابوالفضل
تنظیم و ارسال : مسافر مهدی
مرزبان خبری : مسافر حمید

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .