جلسه یازدهم از دوره پنجم جلسات لژیون سردار همسفران کنگره۶۰ نمایندگی عمان سامانی شهرکرد با استادی پهلوان همسفر زهرا، نگهبانی پهلوان همسفر ریحانه و دبیری دنور همسفر افسانه با دستور جلسه «OT, DST» روز یکشنبه ۴ آبانماه ۱۴۰۴ ساعت 15:00 برگزار شد.
خلاصه سخنان استاد:
خدا را شکر بابت همه چیزهایی که تا امروز اتفاق افتاد و به واسطه گذشتهای که داشتم، امروز در این مکان مقدس توانستم قرار بگیرم، از آقای مهندس حسین دژاکام و استاد سردار سپاسگزارم که اجازه انجام خدمت، تجربه و لذت این حالخوش را به من دادند و از نگهبان جلسه، ایجنت و گروه مرزبانی شعبه که من را برای انجام خدمت دعوت کردند و همچنین از راهنما، گروه ایجنت و مرزبانی شعبه خودمان سپاسگزارم که اجازه حضور در این شعبه را دادند.
دستور جلسه امروز «DST و OT» است. DST روش و متدی است شفابخش که توسط آقای مهندس حسین دژاکام کشف شد و همراه با داروی OT شد، نجاتدهنده هزاران نفر از اعضای خانواده کنگره۶۰ انشاءالله که در ادامه خانواده کنگره چندین میلیون نفری شود.
خداوند را بابت این موهبت بزرگ و کشف عظیم شکر. همانطور که آقای مهندس حسین دژاکام بارها فرمودند: «DST، زمان و مقدار را برای ما مشخص کرد.» و به ما یاد داد که بیماری اعتیاد، چاقی، سرطان و بیماریهایی که در بدن بهوجود میآید با رعایت نظم در مصرف دارو و غذا قابل درمان است.
علمی که در جهان برای خیلی از دانشمندان و اندیشمندان هنوز گنگ است و باز نیست؛ این علم، تنها در کنگره۶۰ و روش DST است که این درمان امکانپذیر شده است و انشاءالله که بهزودی زود این علم جهانی شود و ما ببینیم که هر دردمندی در هر نقطه از جهان میتواند به بهترین و آسانترین شکل که همان روش DST و درمان کنگره است به درمان برسد.
قبلا تریاک را بهصورت خوراکی مصرف میکردند که بسیار سخت بود و خدا را شکر با زحمتهایی که آقای مهندس حسین دژاکام و عزیزانی که در قسمتOT خدمت میکنند، داروی OT در اختیار مسافران قرار گرفت، حتی میلیگرمی هم مصرف میشود که مصرفکننده و بیمار میتواند به راحتی آن را مصرف کند و به درمان برسد. افراد زیادی در قسمت OT به صورت شبانهروزی درحال خدمت هستند تا این دارو بهراحتی در اختیار مسافران کنگره۶۰ قرار بگیرد و به درمان برسند.
آقای مهندس حسین دژاکام انسان بزرگواری هستند؛ من همیشه چشمهایم را میبندم و به این فکر میکنم، زمانیکه آقای مهندس حسین دژاکام توانستند، این روش را کشف کنند و به درمان برسند؛ اگر فقط به خودشان و خانواده خودشان فکر میکردند و شروع میکردند زندگی خود را سر و سامان دادن، برای من چه اتفاقی میافتاد،! همه ما میدانیم وقتی یک مصرفکننده به اوج مصرف خود میرسد دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد کلا به صفر میرسد و اگر آقای مهندس حسین دژاکام به خودشان میگفتند من خودم مهمتر هستم، تکلیف ما چند هزار نفر خانواده کنگره چه بود؟ الان کجا بودیم؟ واقعا درست است که آقای مهندس حسین دژاکام میفرمایند؛ اولویت با خانواده است؛ همیشه اول خانوادهات، اما اگر آن لحظه آقای مهندس حسین دژاکام اولویت را برای خانواده خودشان میگذاشتند، آیا امروز ما خانوادهای داشتیم که بخواهیم به آن اهمیت دهیم؟ آیا خانوادهای بود؟ جمعی بود؟ الان کجا بودیم؟ واقعاً چه بلایی به سرمان میآمد؟ همیشه میگویم: خدا را هزاران بار شکر بابت وجود کنگره، بابت وجود آقای مهندس حسین دژاکام عزیز که واقعا قلب و دل بزرگی داشتند و توانستند از خودشان و خانواده خودشان بگذرند برای خدمت کردن و حالخوش همه ما.
آقای مهندس حسین دژاکام در سیدی «گلریزان» میفرمایند: «در مسیر صراط مستقیم قرار داشتن، دو اصل را میخواهد؛ یکی صبر و دیگری دل بزرگ داشتن.» صبر یعنی چگونه نقطه تحملمان را بالا ببریم و صبرمان را زیاد کنیم. دل بزرگ یعنی چه؟ درست است که آقای مهندس حسین دژاکام میفرمایند: اولویت با خانواده است ولی زمانیکه من و خانوادهام سر یک سفره با عزیزانم با لبخند و حال خوش غذا میخورم، روی این صندلی مینشینم و آموزش میگیرم از کجاست؟ کجا این هدیه به من داده شده است؟ هدیه دیگری که کنگره به من داد؛ حال خوشی است که دیگران از خود گذشتند تا من امروز بتوانم تجربه و درکش کنم! اگر گذشت آقای مهندس حسین دژاکام و عزیزانی که در کنگره خدمتگزار هستند، نبود من میتوانستم این حس را تجربه کنم؟ میتوانستم خانوادهای داشته باشم؟ بچه من راحت به خانه بیاید؟ قبلا این زندگی نبود و الان لذت پدر و مادر داشتن را تازه بفهمد و من تازه لذت مادر بودن را بفهمم؟ بعد از چهارده سال مادر بودن من تازه متوجه شوم که مادر بودن چه حسی دارد؟ و چگونه مادری باشم؟ تا الان به من چه گذشت و چه طور زندگی کردم؟همه موهبتی است که کنگره به من بخشید؛ پس من یاد و آموزش میگیرم که دلم و ظرف وجودیام را بزرگ کنم و بهترین مکان بزرگ کردن دلم، لژیون سردار است و این موهبت را آقای مهندس حسین دژاکام در حق من انجام و به من اجازه این خدمت را دادند. کنگره نیاز مالی به پول من و امثال من ندارد، کنگره یک ریال به پول من نیاز ندارد.
یکی از مقالههای آقای مهندس حسین دژاکام را صدمیلیون دلار از ایشان خریداری میکنند؛ آقای مهندس حسین دژاکام بهراحتی میتوانند مقالات خود را بفروشند و هر کاری که دوست دارند، انجام دهند اما این مرد دلشان بزرگ و آنقدر بخشش ایشان زیاد است که وقت میگذارند، گذشت و صبوری میکنند تا من همسفر همانطورکه در کنگره با متد DST یاد گرفتم جسم خود را سالم نگاه دارم، با شرکت در لژیون سردار و بخشیدن، ذهن فقیرم را نجات دهم.
سال اول که عضو لژیون سردار شدم یکی از همسفرها اعلام دنوری کرد، من گفتم مگر میشود یک زن پنجاه میلیون از خودش کمک کند! مگر اختیارش را دارد زمانیکه یک مصرفکننده داشته باشد و پنجاه میلیون ببخشد! همان سال اجازه ندادند لژیون سردار داخل شعبه ما برگزار شود و من نتوانستم شرکت کنم. همه میگفتند وقتی داخل لژیون سردار کارت میکشی، حس بسیار خوبی در شخص بهوجود میآورد و من هم ذرهذره شش میلیون پسانداز کرده بودم زیرا میدانستم برای عضو شدن در لژیون سردار باید شش میلیون پرداخت کنم و اطلاعی از حال و هوای لژیون سردار نداشتم؛ زمانیکه مبلغ شش میلیون را پرداخت کردم آن حس و حال که دوست داشتم را دریافت نکردم، به راهنمایم گفتم من خواسته دارم که دنور شوم، گفتم درست است که شش میلیون را با سختی جمع کردم اما حس و حال خوشی که میگویند لژیون سردار به شخص میدهد را به من نداد. با اصرار خودم اعلام دنوری کردم و زمانیکه در مسیر این موضوع قرار گرفتم؛ خواسته و تلاش با همدیگر همسو شدند تا توانستم با یاری خداوند بزرگ حتی قبل از عید یعنی زمانی کمتر از مدتی که به من فرصت داده بودند، مبلغ دنوری خود را تسویه کنم. زمانیکه من خواسته را داشته باشم، هر چیزی امکانپذیر است. در صراط مستقیم هم که آموزش میگیرم، الان اول صراط مستقیم هستم پس باید حرکت کنم و گام بردارم. یعنی وقتی به کنگره آمدم تازه بعد از یک سال ابتدای صراط مستقیم برای من شروع شد، تازه متوجه ضدارزشهای خود شدم و موقع حرکت کردن بود؛ وقتی خواسته قوی باشد در کنار حرکت کردن، انجام میشود. اعلام پهلوانی اصلا برای من دور از باور بود، چیزی که حتی تصورش را هم نمیکردم. از مسافرم تشکر میکنم که اجازه دادند اعلام پهلوانی کنم. در این زمان فشار نیروهای منفی بیشتر شد اما لذت زمانی که پرداختی را انجام میدهی، خیلی بالاتر از نیروهای منفی است؛ به قدری حال خوب به انسان دست میدهد، من با همه سختیها و فشارها توانستم این کار را انجام دهم. یک حس غیرقابل وصف برای شخص میشود که به زبان نمیتوان بیان کرد؛ خیلی حس نابی است و از خداوند این خواسته را دارم که بارها این حس را دوباره تجربه کنم.
آقای مهندس حسین دژاکام فرمودند: هر کدام از شعبههای کنگره۶۰ هر روز در حدود پانصدمیلیون هزینهاش است، من به خودم میگویم؛ کجای کاری؟ خیال بخشندگی برنداری که حالا ششصد یا پانصدمیلیون بخشیدی، تو بخشندهای! اندازه یک روز، فقط یک روز کمک کردهای، این هم کمک به خودت بوده است که دلت خوش باشد که من توانستم این جایگاه را داشته باشم، بماند که حس خوب و برکاتش همه و همه به خودم برمیگردد. اصل موضوع حال خوشی است که به خودم برمیگردد و این باز بخشندگی و لطف کنگره است در حق من. هر چیزی نوبتی است و نوبت من است که از آن استفاده کنم؛ مال من نیست، فقط نوبت من است. شاید امروز که اینجا نشستم از این در که بیرون بروم دیگر اجازه نداشته باشم روی صندلی کنگره بنشینم؛ اما بخششی که در لژیون سردار انجام میدهم به من عفو میدهد که این بخشیده است، این میتواند ببخشد پس بگذار دوباره بیاید، روی این صندلی بنشیند و آموزش بگیرد اگر آن بخشش نبود، من از در بیرون میرفتم و دیگر نوبت و روزی من نبود که در کنگره آموزش بگیرم اما به خاطر گذشت و بخشش روزی من شد.
در لژیون سردار حسها بهقدری زیبا و قشنگ است که من وقتی در لژیون سردار صحبت میکنم؛ بغض گلویم را میگیرد، به خودم یادآور میشوم که هر لحظه در لژیون سردار منتظر معجزه نباشم، همینکه من روی این صندلی نشستم و فرصت آموزش گرفتن دارم، این خودش معجزه است. اینکه به من هر روز فرصت زندگی کردن داده میشود، خودش معجزه است.
معامله با خداوند دو طرف سود است. کسی که با خدا معامله کند، نه اینکه فقط شور داشته باشد نه! شور همراه با شعور باشد. خیلیها لژیون سردار اعلام میکنند که قصد دنوری یا پهلوانی دارند اما بعد از مدتی جا میزنند و نمیتوانند دنوری یا پهلوانی خود را پرداخت کنند. امیدوارم که شوری که در لژیون سردار داریم، همراه با شعور باشد که هر آن چه امروز هستیم و هر آن چه در زندگیمان داریم، بعد خداوند مهربان، مدیون کنگرهایم و لطف و بخشش آقای مهندس حسین دژاکام، استاد سردار عزیز و خداوند که اجازه داد به کنگره بیاییم با هر آن چیز و اتفاقی که گذشت؛ شاید قبلا ناشکری میکردم، که چرا من؟ اما امروز میگویم: ممنونم از تو خدای مهربان شکر، شکر که الان کنگره را دارم و عضو خانواده چند هزارنفری کنگره هستم، چون کسانی که باید بیایند و بمانند، میآیند و میمانند. خدایا ما را حفظ کن که من زهرا در این سیل جمعیت بتوانم همراه این رود خروشان باشم تا به بحر و اقیانوس برسم. انشاءالله که در جشن گلریزان بهترین خودمان باشیم و اینگونه نباشد که در لژیون ما چه خبر است؟ و بقیه چه کار میکنند، باشد و هنگامیکه این پرونده را در کائنات باز کردیم، برای بستنش به مشکل بربخوریم. انشاءالله که بتوانیم به بهترین شکل، زکات حال خوشمان را پرداخت کنیم.

تایپیستها: همسفر ریحانه رهجوی راهنما همسفر آسیه (لژیون اول) و همسفر افسانه رهجوی راهنما همسفر پریسا (لژیون هفتم)
عکاس: همسفر مهشید رهجوی راهنما همسفر آمنه (لژیون دوم)
ویرایش و ارسال: همسفر طاهره رهجوی راهنما همسفر آسیه (لژیون اول) دبیرسایت
همسفران نمایندگی عمان سامانی شهرکرد
- تعداد بازدید از این مطلب :
332