هر چیزی که ما بخواهیم درست یا تعمیر کنیم؛ باید خوب آن چیز را بشناسیم. یک تعمیرکار باید، ماشین را بهخوبی بشناسد تا بتواند آن را تعمیر کند. آقای مهندس میفرمایند: «من تا حدودی انسان را شناختهام، برای همین میتوانم شما را به درمان اعتیاد برسانم.» به همین دلیل بلد بودن و شناخت انسان، توانسته است ما را در درمان چاقی کمک کند، بدون اینکه پوست شل و افتاده شود و یا اینکه به جسم آسیبی برسد. با شناخت جسم و روان انسان، توانستیم بسیاری از بیماریها را درمان کنیم و فهمیدیم که این بیماریها، به دلیل از تنظیم خارج شدن بیان ژنها اتفاق میافتد. با تمام پیشرفت علم، هنوز شناخت ما از انسان بسیار محدود است. این محدودیت شناخت در ظاهر و در جسم انسان، فراوان است. حال اینکه از صور پنهان انسان، تقریباً هیچچیزی نمیدانیم. برای شناخت صور پنهان، باید روح و نفس را بشناسیم و برای این کار، باید از یک منبع معتبر و درستی استفاده کنیم. آقای مهندس میگویند: «من تقریباً تمام کتابهای دینی، مذاهب، کتب آیینی، عرفانی، فلسفی و آثار بزرگان را مطالعه کردهام؛ اما هیچ کتابی را نیافتم که از روح صحبت کند، جز قرآن که در آن درباره روح صحبت شده است.» البته بعضی افراد در مقابل قرآن و دیگر کتب دینی جبهه میگیرند و آنها را خرافی میدانند؛ اما اکثر این افراد حتی، قرآن را نخواندهاند، مانند کسی که در اثر ناآگاهی، مطلبی را نفی میکند، درحالیکه ممکن است، حتی سواد لازم برای خواندن آن متن هم نداشته باشد.
آقای مهندس درباره مسئله روح، حدود سی سال تفکر و مطالعه داشتهاند و این مطالب را تنها به خاطر مذهب نمیگویند؛ بلکه بهعنوان یک منبع تحقیقاتی و علمی، از قرآن و متون مقدس صحبت میکنند. ما میدانیم که نفس در انسان، به سه مرحله، نفس اماره، لوامه و مطمئنه تقسیم میشود و مراتب نفس در انسان بسیار متنوع است؛ ولی در حیوانات مراتب نفس وجود ندارد و آنها فقط در نفس اماره هستند. تنها انسان است که میتواند از نفس اماره به نفس لوامه و سپس به نفس مطمئنه برسد و این به دلیل وجود روح است. در حیوانات روح وجود ندارد به همین دلیل در طول تاریخ، حیوانات از هزاران سال پیش تاکنون، سبک زندگی، شکار، ساختن آشیانه و رفتارهایشان تغییری نکرده است؛ اما در مقابل، انسانها در حال تغییر و پیشرفتهای چشمگیری در سبک زندگی، معماری، تغذیه و فناوریها داشتهاند. این پیشرفتها بیتردید، به دلیل وجود روح در انسان است. همچنین به دلیل وجود روح درانسان است که آنها میتوانند از ضد ارزشها بهطرف ارزشها و از تاریکی به سمت نور و از نادانی به دانایی حرکت کنند. وجود روح میتواند نفس اماره را به لوامه و از لوامه به مطمئنه برساند. داستان شمس وزیر و قمر وزیر، نماد این حقیقت است. شمس که تمثیل روح است، همیشه انسان را به خیر و نیکی دعوت میکند. اگر انسان، به گفتار و راهنمایی شمس گوش دهد، عاقبتبهخیر میشود، یعنی بهسلامت به هدف واقعی خود میرسد و راضی و خوشنود است؛ اما هرکسی که پیرو قمر باشد، راهش به پشیمانی، رسوایی و زیان میانجامد. قمر وزیر پیشنهادهای خود را در قالب خیرخواهی و شیرینی بیان میکند، درحالیکه در اصل، لباس تقوا به تن شر میکند تا انسان را فریب دهد. هر وقت در وجودمان ندایی مثبت شنیدیم، بدانیم همان ندا، صدای شمس است و همیشه ما را به خیر و نیکی دعوت میکند.
پس روح در انسان، مانند پادشاه است و تکامل در انسان، بدون وجود روح، ممکن نیست. اگر انسان بخواهد سیر و سلوک کند و به مقام والای انسانیت برسد؛ باید روح داشته باشد؛ اما کار تکامل بسیار سخت و دشوار است؛ زیرا در بعضی شرایط، انسان در مسیرهای پیچیده و سرگردان قرار میگیرد، مانند فردی که مشکلات مالی فراوان دارد و باید انتخاب کند که چگونه مقاومت کند. نپذیرفتن رشوه، یکی از این آزمونها است و نشان میدهد که راه تکامل، راهی پرفرازونشیب و سخت است. ما، بهطورکلی، روح خبیث یا روح بد نداریم؛ بلکه مراتب نفس داریم؛ اما روح همیشه پاک است؛ زیرا خداوند از روح خود در انسان دمیده است. روح در انسان، مانند راهنما و مربی است، همچون روحالقدس برای حضرت عیسی و جبرئیل برای پیامبر اسلام (ص) که راهنما و پیامرسان بودند؛ بنابراین ارزش روح بسیار بالا است و با هیچچیز قابل قیاس نیست و هر پیشرفتی که در انسان است بهواسطه وجود روح است. از سویی نیروهایی هم بهموازات روح درحرکت هستند که نگذارند انسان گامی فراتر بگذارد و بهعناوینمختلف سد راه پیشرفت انسان میشود و به عبارتی انسان را فریب میدهد تا راه را نیابد و به هدف مثبتش نرسد و این همان کار قمر وزیر است.
نويسنده: همسفر مژگان
منبع: سی دی رب ۲
رابط خبری: همسفر صنم
ويرايش: همسفر فرزانه رهجوي راهنما همسفر فاطمه (لژيون دوم) دبير سايت
ارسال: همسفر زهرا رهجوي راهنما همسفر مرضيه (لژيون اول) نگهبان سايت
همسفران نمايندگي پاسارگاد
- تعداد بازدید از این مطلب :
95