جلسه دوم از دوره بیست و ششم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی شیروان به استادی راهنمای محترم مسافر علیرضا ، نگهبانی مسافر یوسف و دبیری مسافر مرادعلی با دستور جلسه " جهان بینی در ورزش " پنجشنبه 1 آبان ماه ۱۴۰۴ ساعت 16:30 آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد :
سلام دوستان، علیرضا هستم، مسافر. خداوند را سپاسگزارم که امروز هم توفیق داد در کنار هم جلسه دیگری داشته باشیم و در کنار آن جشن تولد نیز برگزار کنیم؛ که بهواقع یکی از بهترین جشنها برای هر مسافری است.
در ابتدای صحبت، تبریک عرض میکنم به آقای علی جمالی بابت دریافت شال و همچنین به آقای محمد اختری ایجنت پارک و مرزبانانی که انتخاب شدند. انشاءالله که بهترین اتفاقها برایشان رقم بخورد. امروز در بخش ورزش هم این خبر همزمان شد با مراسم رسمی معرفی، و امیدوارم بهزودی شال خدمتشان را دریافت کنند و با قدرت، پارک ما هم مثل تمام شعب دیگر بدرخشد. پارک نیلوفرآبی برای ما مثل بهشت است و امیدوارم شاهد بهترین اتفاقات برای این عزیزان باشیم و از صمیم قلب برایشان آرزوی موفقیت میکنیم.
اما موضوع امروز، «جهانبینی در ورزش» است. همانطور که همگی مشاهده کردهاید، ورزش در کنگره فقط تحرک و فعالیت جسمی نیست؛ بلکه جزئی از مسیر درمان است. شاید خیلی از ما قبل از ورود به کنگره شناخت درستی از ورزش نداشتیم یا اصلاً جهانبینی در ورزش را بلد نبودیم. امروز اما فهمیدهایم که ورزش در کنگره متمم و مکمل درمان اعتیاد است و این را بارها در عمل ثابت کردهایم.
نمونه روشن آن همین است که فردی که روزی حتی توان بیرون آمدن از رختخوابش را نداشت، امروز ساعت ۶ صبح در پارک است و در زمین فوتبال با انرژی بازی میکند؛ طوری که اگر دوستی از گذشته او را ببیند، باورش نمیشود که او روزی مصرفکننده بوده است.
تفاوت ما با انجیوهای دیگر هم دقیقاً همینجاست. در بعضی جاها میگویند فرد سه ماه هیچ فعالیتی نکند، اما در کنگره از همان روزهای اول میگویند کمکم آماده باش و وارد پارک شو. این همان پیوند درمان و ورزش است که در کنگره برقرار شده.
اما بخش اصلی بحث، «جهانبینی» است. درمان اعتیاد فقط جسم و روان نیست؛ ضلع سوم، همان جهانبینی است که بیرون از کنگره کمتر به آن پرداخته میشود. بیرون فقط میگویند آزمایش منفی بده و جلسات شرکت کن، اما در کنگره میآموزیم که دیدگاهمان نسبت به زندگی، جامعه، خانواده، و حتی ورزش باید تغییر کند.
مثلاً در زمینهای بیرون خیلی وقتها بحث و دعوا پیش میآید، اما در زمین ورزش کنگره ۶۰ این اتفاق نمیافتد؛ چون نخستین چیزی که به ذهن اعضا میرسد «معذرتخواهی و پذیرش» است، نه جدل. این یعنی جهانبینی جاری در عمل.

منِ مسافر باید همان نگاه و رفتاری که در روابط خانوادگی، شغلی یا اجتماعی یاد گرفتهام، در ورزش هم به کار ببرم. اگر روزی با دارو و قرص ورزش میکردیم، امروز در مسیر درمان و با دستور صحیح حرکت میکنیم، نه بر اساس میل شخصی.
همین باورپذیری و دیدن تواناییهای خودمان در کنگره، خودش تکمیلکننده درمان است. من خودم قبل از ورود به کنگره فکر نمیکردم حتی بتوانم پرش ساده انجام بدهم، اما قدمبهقدم جلو آمدم و یک روز باور کردم که واقعاً میتوانم.
وقتی انسان به ایمان واقعی میرسد، یعنی به کاری که انجام میدهد باور دارد، آنوقت میتوان گفت ایمان مثل نوری در جسم و روحش جاری شده و مسیرش را پیدا کرده. ما در لژیونها همیشه دیدهایم که راهنما وقتی میخواهد به رهجو آموزش بدهد، از او میپرسد: "آیا به من ایمان داری یا نه؟"
ایمان چطور شکل میگیرد؟ رهجو سه جلسه میآید، کمکم شربت میخورد، بعد از یک ماه دو سه تا سیدی گوش میدهد، و کمکم متوجه میشود که تغییر کرده. حرفهای راهنما به دلش مینشیند، در حالیکه شاید حرفهای پدر و مادرش هیچوقت چنین تأثیری نداشتهاند. این همان اتفاقیست که در دل و وجود یک انسان رخ میدهد؛ یعنی ایمان به راهی که در آن قدم گذاشته، به کاری که انجام داده، و به مأموریتی که خداوند بر دوشش گذاشته.
در مسیر درمان، خیلی وقتها اتفاقاتی میافتد که اصلاً انتظارش را نداریم. خود من هیچوقت فکر نمیکردم روزی رها بشوم، دنبال زندگی بروم، مشهد بیایم و بروم، و بعد راهنما بشوم. اما این مسیر با ایمان شکل گرفت. آقای حسین هم دقیقاً همین مسیر را طی کرده. هفت سال پیش شاید هیچکس فکر نمیکرد که امروز به این نقطه برسد، اما ایمانش به راهی که در آن قدم گذاشته، باعث شد که همه چیز درست پیش برود. وقتی ایمان داری، ماشینت خراب نمیشود، اتفاق بدی نمیافتد، چون باور داری که در مسیر درستی هستی.
این ایمان در وجود آقای حسین شکل گرفت، در وجود همسفر محترمش هم که با یکی دو سال تأخیر وارد کنگره شد، شکل گرفت. ایشان هم راهنما شدند و اتفاقات بزرگی برایشان افتاد.
انشاءالله که این تولد مبارک همهمان باشد، مخصوصاً بچههای لژیون چهار. چون این تولدها فقط جشن نیستند، بلکه هرکدام یک پیام بزرگ و عمیق دارند. پیامی برای تکتک ما که در مسیری قدم گذاشتهایم که علاوه بر درمان جسم، روح، روان و جهانبینی، ایمان درونمان شکل میگیرد. ایمانی که باعث میشود باور کنیم انسان هستیم، میتوانیم درست زندگی کنیم، درست راه برویم، درست هدایت شویم، و در ادامه، خداوند ما را لایق بداند که پلی باشیم برای خدمت به دیگران. در پایان جلسه، به افتخار آقای حسین ،جشنی را برگزار میکنیم،
در ادامه برگزاری هفتمین سال جشن تولد راهنمای محترم مسافر حسین:
پیام تبریک راهنمای مسافر:
حسین عزیز : عقابی که با نیروی ایمان در پرواز باشد همیشه بر فراز طوفان و ابر و باد است.ایمان همانند امواج نور در اعضای جسم و روح فرد میرود. هفتمین سال رهایی تان پرشگون باد
(علیرضا قاسمی)

اعلام سفرمسافر: سلام حسین هستم یک مسافر، با تخریب ۱۰ سال وارد کنگره شدم ،آخرین آنتی ایکس شیره تریاک ، نام راهنما آقا علیرضا، روش درمان دی اس تی، ورزش در پارک والیبال، مدت ۷ سال است از بند مواد رهاشده ام.
سخنان مسافر : سلام دوستان، حسین هستم، یک مسافر. خداوند را شاکرم و سپاسگزارم که امروز، یعنی هفتمین سال رهاییام را تجربه میکنم.ابتدا باید از آقای مهندس و خانواده محترمشان تقدیر و تشکر کنم که این بستر را برای ما فراهم کردند تا به راحتی سفر کنیم و به درمان برسیم. همچنین از آقای محمد اختری که استارت نمایندگی شیروان را زدند، سپاسگزارم؛ زیرا به جای اینکه ۳۰۰ کیلومتر از اسفرین به مشهد بروم، به شیروان سفر کردم.
از راهنمای خودم، آقای علیرضا قاسمی عزیز هم تشکر میکنم که همه چیز در این مسیر را از ایشان آموختم. اگر راهنماییهای ایشان نبود، شاید من هم فقط یک مسافر معمولی میبودم و هرگز فرصت تجربه جایگاههای خدمتی مختلف را به دست نمیآوردم.
از خانم اختری، همسفرم، نیز ممنونم که کمک کردند تا همسفرم در این راه در کنارم باشد و بتوانم این مسیر طولانی را به راحتی طی کنم. از همسفرم هم سپاسگزاری میکنم که همراهی کرد تا بتوانیم زندگیمان را دوباره بسازیم.
خدا را شاکرم که در کنگره حضور دارم. همیشه در کنگره الگوهای زیادی هستند که باید آنها را ببینیم و سرلوحه خود قرار دهیم و به مسیر خود ادامه دهیم. وقتی وارد لژیون شدم، راهنمای من فردی با نظم و دیسپلین بود و این باعث شد که من هم آن نظم را سرلوحه کارم قرار دهم.مرتب سفر کردم و خدمت کردم و به اندازه توانم خدمت مالی انجام دادم. این کار باعث خیر و برکت در زندگیام شد. در طول خدمتم با انسانهای بزرگواری چون مرزبانان، ایجنت و همه دوستان در دورها آشنا شدم که بسیار از این بزرگواران آموختم.
وقتی در مسیر کنگره حرکت میکنیم، راهها نمایان میشود و اتفاقات خوب زیادی برایمان به وقوع میپیوندد. من به این میگویم برکت؛ برکت همیشه فقط پول نیست. انسانهای خوبی که در زندگیتان قرار میگیرند، برکت هستند. بچههای خوب، همسر خوب، زندگی آرام و دوستانی که پیدا میکنید، همه اینها از برکات کنگره هستند.
در پایان، از همه شما عزیزان ممنونم که شرکت کردید و همچنین از آقای رحمان نجار عزیز، ایجنت محترم و مرزبانان عزیز سپاسگزارم که شرایط را فراهم کردند تا بتوانیم این جشن را بگیریم. به همه اعضای لژیون ۴ و نمایندگی شیروان تبریک میگویم.
توصیه مسافر:
توصیه من به همه شما عزیزان این است که در کنگره قدرشناسی و سپاسگزاری را مد نظر قرار دهید و بتوانید در این راه خدمت کنید و خودتان تبدیل به الگوهایی برای تازهواردین شوید که امروز به ما ملحق میشوند.

سخنان همسفر:
سلام دوستان معصومه هستم یک همسفر در ابتدا از آقای مهندس و خانواده محترمشان تشکر میکنم که همچین بستری رو فراهم کردن تا ما به آرامش برسیم. به آقای علیرضا هفت سال رهایی رهجوشون رو تبریک میگم .از خانم فاطمه راهنمای عزیزم کمال تشکر را دارم که به من کمک کردن تا در این راه موفق باشم . از همهی مسافرها می خواهم که همسفران خود را بیاورند و در کنار هم آموزش ببینند و رشد کنند برای اینکه مسافر سفر خوبی داشته باشد باید همسفر داشته باشد تا با هم آموزش ببینند و با هم رشد کنند در اینصورت در وسط راه به مشکل نمیخورند . زیرا به آن آگاهی و ایمان رسیدند .
آرزوی همسفر: از خدا میخواهم تا تمام مصرف کنندهها راه درست را پیدا کنند و به درمان برسند.

مرزبان خبری : مسافر صادق
تایپ : مسافر مهدی لژیون سوم
عکاس : مسافر مصیب
ویراستاری : مسافر محسن
ارسال :مسافر محمدرضا
- تعداد بازدید از این مطلب :
688