جلسه یازدهم از دوره شانزدهم ازسری کارگاههای آموزشی مسافران و همسفران نمایندگی جواد گلپایگان، به استادی راهنمای محترم مسافر عباس، نگهبانی مسافر علی ودبیری مسافر نریمان با دستورجلسه «جهان بینی در ورزش واولین سال رهایی مسافر امیر » پنجشنبه ۱آبان ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان عباس هستم، یک مسافر
خداوند بزرگ را شاکرم که در این جایگاه قرار گرفتم تا آموزش بگیرم. امیدوارم همه ما قدر کنگره ۶۰ را بدانیم و از این دستور جلساتی که در اختیار ما قرار گرفته به بهترین نحو استفاده کنیم.
دستور جلسه این هفته جهان بینی در ورزش و تولد یک سال رهایی مسافر امیر است.
در گذشته با مفهوم جهانبینی آشنا شدهایم جهان بینی یعنی آن چیزی که ما از کل هستی ادراک، دریافت و برداشت میکنیم ،اما چیزی از آن متوجه نشدیم بسیار جالب است که بدانیم اگر ما میخواهیم بهتر زندگی کنیم باید جهانبینی را یاد بگیریم. اگر یک چراغ روبروی ما باشد دقیقاً سایهای پشت ما تشکیل میشود، اما هنگامی که یک چراغ پشت سر ما باشد دقیقاً سایه در روبروی ما ایجاد میشود و این نشان دهنده این است که هنگامی که پشت به نیروهای الهی حرکت میکنیم همیشه نیروهای بازدارنده و سایهها ما را راهنمایی میکنند؛ در نتیجه جهان بینی همانند همین چراغ است ؛ زیرا اگر جهانبینی نباشد من همیشه به دنبال سایههایی مانند دروغ غیبت خیانت و غیره حرکت میکنم. جهان بینی هنر زندگی کردن است که باید آن را در زندگی خود کاربردی کنیم؛ یعنی ما بر اساس دادهها و اطلاعات غلط برای خود قضاوت نکنیم، به طور مثال اگر چراغ خانه دوستمان روشن است نگوییم او دارد مواد مصرف میکند، بلکه شاید فرزند او بیمار باشد.
جناب آقای مهندس میفرمایند: برای باورها ارزشی نیست، به طور مثال ما میدانیم دروغ گفتن بد است اما دروغ میگوییم و به سمت ضد ارزشها حرکت میکنیم .جهانبینی ؛ یعنی اینکه ما برای خروج از ضد ارزشها تمام تلاش خود را بکنیم.
اگر امروزه ما در پارک بدون هیچ مشکل و تنشی ورزش میکنیم به خاطر موضوع جهانبینی است، به طور مثال جمعه این هفته یکی از لژیونها راهنما نداشت اما خود اعضای لژیون فوتبال بازی کردند و بسیار جهانبینی را در موضوع ورزش رعایت کردند. در کنگره ۶۰ یکی از موضوعات مهم در جهان بینی این است که ما به داور اعتراض نمیکنیم؛ زیرا میدانیم داور هم مانند ماست و ممکن است خطا کند. در مسابقات والیبال میبینیم هنگامی که دست یکی از بازیکنها به توپ میخورد سریع اعتراف میکند این در حالی است که در مسابقات جهانی باید توسط دوربینها این قضیه اثبات شود. در کنگره ۶۰ ما معتقد هستیم همین که صبح زود بلند میشویم و ورزش میکنیم؛ یعنی برنده هستیم و نیازی نیست تا در مسابقات برنده بودن خود را اثبات کنیم.
دستور جلسه دوم تولد یک سال رهایی مسافر امیر میباشد.
امیر جز اولین رهجوهایی بود که وارد لژیون دهم شد و جالب این است که نامه داروی خود را از تهران میگرفت. مسافر امیر در طول سفر خود حتی یک بار خطا هم نداشت با اینکه مقدار دارویی که برای او تجویز کرده بودند زیاد بود اما حتی یک دهم هم زیادتر از حد توصیه شده مصرف نکرد. در طول سفر به بهترین نحو ممکن سفر کرد و هیچگونه خطایی نداشت. امیر علاوه بر اینکه رهجوی خوبی برای من بود رهجوی خوبی نیز برای کنگره ۶۰ بود و خیلی خوب حرکت کرد. در حال حاضر خدمتگزار خوبی در قسمت نشریات است .انشالله همه رهجوها یاد بگیرند که خدمتگزار خوبی برای کنگره ۶۰ باشند و از جان و مال خود برای کنگره ۶۰ بخشش کنند .
به خاطر داشته باشید ما انسانهایی بودیم که در خارج از کنگره ۶۰ به خاطر برچسبهایی که میخوردیم وجه خوبی نداشتیم اما در کنگره ۶۰ مسیر درمان برای ما هموار شد. ما باید قدردان جایگاهی باشیم که در آن قرار داریم؛ زیرا افراد زیادی وارد کنگره ۶۰ میشوند اما این موقعیت برای آنها پیش نمیآید که به درمان برسند عملکرد هر کسی در کنگره ۶۰ نشان میدهد که در چه جایگاهی قرار دارد. در کنگره ۶۰ نیازی نیست که ما برای خدمت گرفتن تلاشی بکنیم چون اگر در مسیر صحیح باشیم خدمتها به سراغ ما میآیند. امیدوارم در کنگره ۶۰ ماندگار باشد؛ زیرا هر کس با قرار گرفتن در کنگره ۶۰ هم به خود خدمت کرده است و هم به سایر اعضای کنگره ۶۰ خدمت کرده است.

خلاصه سخنان مسافر امیر:
سلام دوستان امیر هستم یک مسافر
من هم خدا را شکر میکنم بابت این جایگاه تشکر میکنم از آقای مهندس و خانواده محترمشون از راهنمای خوبم عباس آقا راهنمای نیکوتین آقا مسعود و راهنمای همسفرم خانم سمیه و همسفرم از ایجنت و مرزبان های محترم و تمامی دوستان و هم لژیونی های عزیزم
من اصلا از مواد خوشم نمیومد چون پدرم هم بر اثر همین مواد در سن 11 سالگی از دست دادم ولی متاسفانه به مرور زمان من هم مصرف کننده شدم قبل از اینکه برم خواستگاری مادرم گفت باید ترک کنی من هم ترک کردم ولی درمان نشدم که دوباره رفتم سمت مواد ولی زمانی که راه کنگره برایم باز شد چند دفعه اومدم ولی وقتی این همه ماشین رو میدیدم بر میگشتم پیش خودم میگفتم یعنی اینها همه مصرف کننده هستند ولی یک روز تصمیم گرفتم بیام وقتی وارد شدم به لطف خدا موندگار شدم و امروز این حال خوش را تجربه کردم امیدوارم که بمانم و خدمتگزار خوبی باشم

خلاصه سخنان همسفر راهنما سمیه:
سلام دوستان سمیه هستم همسفر خداوند هزاران بار شکر میکنم برای حضورم در کنگره ۶۰ که تونستم این جایگاه را تجربه کنم و لذت ببرم خانم سیمین عزیز اولین رهایی لژیون من بوده امروز هم اولین تولد لژیون هفتم است امیدوارم جز قبولیهای سال بعد باشد و این اتفاق را خیلی تبریک میگویم امروز که در این جایگاه نشستم از راهنمای خودم خانم بهیه و آقای مهندس تشکر میکنم هر چیزی که یاد گرفتم آموزش دیدم و اینجا دارم این لذت را تجربه میکنم از آموزشهای این عزیزان است امروز این جشن تولد را به همسفر سیمین مسافر امیر و راهنمای محترمشان عباس آقا و همچنین به پسر گلشان تبریک عرض میکنم انشاالله مبارکشان باشد این جشن نتیجه تمام زحمات و تلاشهایی است که کشیدند.
آقای مهندس فرمودند: تاریخ تولد مهم نیست بلکه تاریخ تحول مهم است اینکه اهل کجا باشید مهم نیست اینکه اهلی و سربهراه شوید مهم است اینکه منطقه زندگی کجاست مهم نیست اینکه منطق زندگیات چیست مهم است.
در کنگره من همسفر هنر و علم زندگی کردن را میآموزم از مسافرانی که همسفر ندارند خواهش میکنم همسفران خود را به کنگره دعوت کنید مطمئن باشید که فضای خانه تغییر خواهد کرد و حس و حال خوبی به همراه دارد خداوند در وجود زن بخشش، صبر، استقامت قرار داده است اگر اینها را بشناسیم آرامش وارد خانواده میشود .
اما اگر بخواهم از خانم سیمین عزیز بگویم سفر بسیار خوبی داشتند و یاد ندارم که سر لژیون از مسافرشان گله و شکایت کنم چون هدف را در کنگره پیدا کردندامیدوارم در ادامه مسیر زندگی و کنگره همیشه موفق و ثابت قدم باشند.
مجدداً این تولد را به همه شما همسفران و مسافران شعبه جواد تبریک عرض میکنم ممنونم که به صحبتهای من توجه کردید

خلاصه سخنان همسفر سیمین:
سلام دوستان سیمین هستم یک همسفر
من هم تشکر میکنم از آقای مهندس و خانواده محترمشون
و همچنین از راهنمای مسافرم عباس آقا و راهنمای نیکوتین آقا مسعود تشکر میکنم از راهنمای خوبم خانم سمیه عزیز و از ایجنت و مرزبانها و تک تک شما دوستان که در جشن ما شرکت کردید ایشالا که به تک تک آرزوهاتون برسید من روزی که متوجه شدم مسافرم مصرف میکنه به پدرم زنگ زدم و گفتم یا بیا دنبالم یا خودم میام حرفی که پدرم به من زد گفت بشین من میام من هم چند سال نشستم تا بیاد به عنوان مهمان اومد ولی نه به مسافرم حرفی نزد نه به روی من آورد جا داره از پدر و مادرم تشکر کنم از همین جا دست پدر و مادرم را میبوسم ممنون


تایپ و ویرایش مسافر رضا لژیون هفتم
عکس مرزبان خبری مسافر جواد
تنظیم و ارسال مسافر محمد لژیون سوم
مسافران و همسفران نمایندگی جواد گلپایگان
- تعداد بازدید از این مطلب :
229