
سلام دوستان محمد هستم یک مسافر:
محبت مبحثی مهمی میباشد که همه صاحب نظران در رابطه با این قلم فرسایی کردهاند. باید بدانیم که محبت،رشد دهنده هست و از قلب انسان بر انگیخته میشود، نه از زبانش. محبتی که آدمی به خوبی آن را درک کند ،مانند نور و حرارت خورشید است که به همه انسانها و همه مکانها میتابد. و با نیکی و دلسوزی عمل میکند، و بابت این محبت کوچکترین توقعی در دل و ظاهر ندارد. محبت هست که انسانها را میسازد وبه حیاط آدمی هدف میدهد، و به همت او کرامت و ارزش میبخشد، واین ارزش از درون انسان است واساس و زیر بنای همه اعتمادها است. زیرا مبنای همه تواضع و امانت ها وحکمت و عدالت محبت است. که سرچشمه همه تلاشها ابتکاری میباشد و تلاشی که در عین حال طاقت فرسا باشد،انسان در درون به حلاوتی میرساند که با هیچ چیز عوض نمیشود. نکته مهم این است که بدون وجود محبت ،اضطراب جای سعادت را میگیرد. و مفهوم محبت با سعادت تفاوت دارد،و محبت اصل مهم همه تمدنها و پیشرفت ها است. برای این که یک کشور را به لحاظ پیشرفت اقتصادی و فرهنگی و سیاسی مورد ارزیابی قرار دهند،شاخص هایی وجود دارد که مهمترین عامل در رشد انسان و بلوغ فکری،اصل محبت هست،و نتیجه این محبت این است که برخوردها وجدالها را به ایثار و حکمت بجای حماقت مینشیند. عاطفه جایگزین شهوت میشود، و بدون محبت شک و تردید جای یقین را میگیرد. محبت،یگانه راه شناخت حقایق است ،اگر انسانی میخواهد به حقايق اشیاء، که کار بسیار سخت و مهمی است دست یابد فقط یک راه وجود دارد. و آن محبت هست،و به انسان کمک میکند تا برای رسیدن به کشف عجایب و زیبایی های آسمان بی انتها از راه و مسیر قلب کمک بگیرد. زمانی انسان به این درک رسید که در سایه محبت یاد میگیرد که با شعور و دلسوزی از آتش غرور نجات یابد. غرور، در همه عرصه ها باعث ویرانی همه انسانها شده است، و هیچ زمان هم در رفع این مشکل مهم اقدامی انجام نمیدهد. این غرور مانع ایجاد میکند که. از سرچشمه هستی خود یعنی خداوند فاصله بگیرد و بعضی اوقات در برابر او به صورت تمام قد بایستد. ویک راه درمان این بلای بشری وجود دارد و آن محبت است. از محبت خارها گل میشود. نشانه محبت خالص و ناب این است که همه خدمت ها به انسان به دور از شهوت و نیاز و تأیید طلبی خواهد بود. همانطور که خورشید امواج طلایی خود را به صورت یکسان بر همه موجودات میتابد، تا زمینه رشد همه آنها را فراهم کند.
داستان زیبا از منصور حلاج نقل میکند، که فردی در ابتدای ورود به شهر الاغ خود را گم کرد بعد از مدتی وارد مسجد جامع شهر میشود وبا خود فکر میکند، که اینجا جای مناسبی برای پیدا کردن الاغ خود است. به شیخ که در حال سخنرانی بود میگوید که من الاغ خودم را گم کردهام لطفا اعلام کنید تا پیدا شود، بعد از چند دقیقه از حضار سئوال میکند که آیا تا بحال عاشق کسی شدهاید و به کسی محبتی کردهاید. مثل همیشه یکی از تهه مجلس بلند میشود و میگوید من تابحال عاشق نشدهام و به کسی محبت نکردهام و بعد رو به این قریبه میکند و میگوید، همین فرد را بجای الاغ خود ببر ،کسی که محبت به کسی نکردهاست الاغی بیش نیست.
محبت یگانه سرچشمه هوش و زکاوت است بعضی گمان میکنند، که هوش و زرنگی در این است که با انواع ترفندها و نیرنگها راه صد ساله را یک شبه طی کنند و به همه چیز از هر راه برسند. ولی هوش واقعی از آن کسانی است که قلب آنها مالامال محبت است. محبتی که کم نمیشود، و محبت به دیگران چند عامل دارد بعضی اوقات ترس بعضی اوقات نیاز و برخی اوقات حفظ آبرو هست ولی زمانی که این عوامل از بین میرود و فرد به کسی نیازی نداشته باشد محبت هم قطع میشود. ولی زمانی که محبت بدون هیچ منتی باشد در قلب انسانها مینشیند و به قلبها حکومت میکند،نه به عقل افراد بدون محبت روح آدمی و فکرش به سوی تاریکی میرود. همانطور که آقای مهندس و استاد امین میگوید که خروج از نور و رفتن به سمت تاریکی از این سرچشمه میگیرد که انسانها در خدمت خود طمع میکنند و آن هدف مانند راه رفتن در روی شمشیر است،که خداوند در روز ازل انسانها را معین کرده است. و نتیجه این خروج چیزی نیست جز غرور و خودخواهی که مهمترین عامل ذهنی و شرارت است ولی افراد باهوش و با زکاوت دنبال محبت دائمی به همه انسانها بدون رنگ و نژاد و ملیت هستند. وچه بسا مردان بزرگی که حسد انسانها را به تاریکی میکشاند و در مقابل انسانهای عادی ولی شریف به واسطه این محبت به سوی نور هدایت می شوند. باید دانست که همه انسانها و موجودات نماینده خداوند هستند. و هیچ کس حق توهین به این افراد با ظاهر نامناسب ویا اوضاع نامناسب را ندارند،افراد مسئول هر جامعه موظف به یاد آوری این قوانین و اجرای آن هستند. ولی هیچ کس در هیچ مقامی حق توهین به کسی را ندارد. وقتی نگاه ما به مردم این باشد که این افراد از سوی خداوند به من رو کردهاند، با تمام وجود به او اظهار محبت میکنیم.
در آن روز که انسانها حقیقت اشیاء و افکار خود را میبینند، بعضی ها تعجب میکنند که با داشتن مال و ثروت و مقام هیچ جایگاهی نبردهاند، ودر عوض انسانهایی که هیچ یک از این موارد را نداشتند در نزد مردم جایگاه خاصی نداشته اند. گویی سبقت را میرباید ودر جایگاه اصلی که جوار رحمت الهی باشد آرام خواهد گرفت. پس محبت توفیق الهی است که به مال و ثروت بستگی ندارد و ثروت واقعی محبت و دوست داشتن دیگران است و برای این انسانها قدرتی به ارمغان میآورد که علم علما از آن عاجز هستند چون دل سرای محبت است.
گر محبت زره ای پیدا شود
کوه از نیروی او دریا شود
از محبت تلخ ها شیرین شود
وز محبت درد ها شافی شود
از محبت مرده زنده میشود
وز محبت شاه بنده میشود

مسافر محمد لژیون ۱۱ نمایندگی خیام نیشابوری
تایپ: مسافر حسین(لژیون چهارم)
بارگذاری: گروه خبری و سایت شعبه خیام نیشابوری
- تعداد بازدید از این مطلب :
107