پنجمین جلسه از دور بیست و ششم کارگاههای آموزشی خصوصی، ویژه مسافران کنگره ۶۰ شعبه تخت جمشید شیراز با استادی مسافر حامد ، نگهبانی مسافر سیاوش و دبیری مسافر کنعان با دستور جلسه ( وادی هشتم:با حرکت راه نمایان میشود ) یک شنبه ۲۰ مهر ماه۱۴۰۴ ساعت۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

سلام دوستان حامد هستم یک مسافر:
خداوند رو شاکر و سپاسگزارم که دراین جایگاه خدمتی قرار دارم و از راهنمای خودم ممنونم که به من اعتماد کردند و مسئولیت استادی این جلسه رو به بنده واگذار کردند.
و اما دستور جلسه به دلایلی در ذهن من حک شده چون سال گذشته همین دستور جلسه بود که تازه برنامه خوراک داروییم شروع شده بود و راهنمای ارجمندم بهم گفتن که حامد حرکتت شروع شدو حرکت بعدیت اینه که شروع کنی به نوشتن سی دی ، منم باخودم فکرکردم خوب حرکت حرکته چرا اینقدر آب و تابش میدن بعداز چند روز راهنمای خودم فرمودن که اگه دوست داشتی ازهمین جمعه پارک هم بیا خلاصه همون موقع چیزی رو حس نکردم ولی بعداز شروع مصرف داروی ot و نوشتن سی دی و رفتن به پارک رو دنبال کردم و دیدم که نه خیر انگار یه چیزایی کم کم داره تغییر میکنه و حس کردم یه ظرفیتهایی در من داره جا بازتر میکنه و شکل میگیره، خلاصه به توصیه های راهنمای ارجمندم گوش دادم و گام به گام اجرا کردم، وجلوتر اومدم و تونستم خداروشکر به رهایی برسم وبعداز رهایی وارد خدمت درکنگره شدم، حالا که نگاه میکنم.
آیا راهنمای من از روز اول تمام جزئیات سفر رو بهم گفته بود؟! که توی تغییر پله دارویی ممکنه احوالت با فلان علائم روبروبشه، یا فلان موقع دچار چه چالشی خواهی شد و قطعأ نباید هم میگفت چون با حرکت راه نمایان میشه و باید درمسیر قرار میگرفتم وتجربه میکردم و به مرحله ی بعد میرفتم.
خداروشکرمیکنم بابت تمام فراز ونشیب های زندگیم ، اتفاقات خوب و اتفاقات بد زندگیم اتفاقات خوب بخاطر حاصل خوبشون و اتفاقات بد بخاطر شناخت اشتباهاتم و درسی که بهم دادن چون نشون میده که من بالاخره در حرکت بودم بقول جناب مهندس در سکون هیچ زایشی وجود نداره، و زمانی که در سکون باشم نمیدونم به چه سمتی دارم میرم، نمیدونم جای بدی قرار دارم یا جای خوبی هستم
ولی زمانی که در حرکت باشم بالاخره مشخص میشه که قراره که به سمت بالا برم یا به سمت پایین برم چون نا امیدی ازسکون و بی حرکتی میاد، و به محض اینکه توی زندگی دچار روز مرگی و سکون بشم قطعأ ناامیدی به سراغم میاد چاره چیه؟ یک حرکت کردن کافیه تا ناامیدی محو بشه و احساس تغییر کنه بقول فرمایش استاد امین نیروی منفی دنبال جا خوش کردنه دنبال سکون و بی حرکتی میگرده تابتونه جاخوش کنه ناامیدی جنسش سکونه و نمیزاره من حرکت کنم و البته با حقه های نفس میاد سراغم مثلا دست کم گرفتن مسائل روبا دلیل منطقی میاره سراغم تا فقط حرکت نکنم.
البته اگر تسلیم ناامیدی بشم مرحله ی بعدی ترس میاد و ترس جنسش از نزوله وبه عقب هلم میده چون بعضی موقع ها مسیر زندگی مثل حرکت روی پله برقی هست که داره رو به پایین حرکت میکنه و من باید ازش بالا برم ، بمحض اینکه متوقف بشم پله ها منو پایین میارن و کار ناامیدی و نیروی کمکیش ترس همینه و ناامیدی که متوقفم کنه ترس منو پایین میکشه . والبته فقط کافیه حرکت کردن رو شروع کنم بلافاصله ناامیدی و ترس کاملأ محو میشن و راه نمایان میشه،
( البته خواسته خیلی مهم هستش که معقول باشه یا غیر معقول ) چون حرکت در مسیر ضد ارزشها هم همینطوره مثال؛ ترس از قاچاق مواد مخدر و غلبه برترس و انجام دادنش پس حواسم به خواسته ام باشه. من به کنگره اومدم تا بعد از درمان به تعادل برسم و قطعأ تعادل من در حرکته مثل دوچرخه که در حرکتش میتونه تعادل داشته باشه و بدون حرکت تعادل نداره، خلق و خوی من و هر انسانی بستگی به سلامت جسمش داره و یکی از پارامترهای خلق وخوی سالم ترشح هورمونی بنام دوپامین هستش که هورمون پاداشه و حال آدم رو خوب میکنه،
وبخاطر حال خوب بیشتربود که سراغ مصرف رفتم، حالا هرانسانی که حرکت بکنه وکاری انجام بده این هورمون دربدنش ترشح میشه و حال آدم رو خوب میکنه، بخاطر همینه که خدمت درکنگره حال آدم رو خوب میکنه، کلأ خدمت به خانواده ، خدمت به جامعه همشون حال آدم رو خوب میکنن،، حیات در جریانه حتی برای چاه آب که اگر ازش آبی برداشت نشه آبش دیگه زلال نیست و کم کم میگنده و بعد خشک میشه ، منم همینطورم یعنی حال خوب رو میگیرم وحال خوب رو باید ارائه بدم تا درجریان حیات باشم و دراینجا فرصت خدمت کردن در قسمتهای مختلف و خدمت مالی مثل لژیون سردار و گلریزان برای همه وجود داره و امیدوارم بتونم بهره مند باشم، بهترین حرکت برداشتن اولین قدمه حتی اگر ناقص ترین قدم باشد.
تایپ: مسافر حامد
عکس:مرزبان خبری مسافر خدابخش
تنظیم و ارسال: مسافر محمد جواد
- تعداد بازدید از این مطلب :
251