دهمین جلسه از دوره سوم سری کارگاه های آموزشی خصوصی همسفران نمایندگی ابهر با استادی همسفر شهره، نگهبانی همسفر فاطمه و دبیری همسفر فاطمه با دستور جلسه «وادی هشتم(با حرکت راه نمایان میشود) و تاثیر آن برروی من» روز یکشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
کمال تقدیر و تشکر را دارم از ایجنت محترم، مرزبان عزیز، راهنمای بزرگوارم و دیگر راهنمایان که به من اجازه دادند در این جایگاه قرار بگیرم و خدمت کنم و آموزش بگیرم. دستور جلسه این هفته وادی هشتم و تاثیر آن روی من است. همچنین خیر مقدم عرض میکنم حضور همسفر پروانه عزیز اسیستانت محترم.
وادی هشتم میگه که با حرکت راهنمایان میشود. از سکون چیزی به وجود نمیآید و چیزی خلق نمیشود؛ بلکه با حرکت است که چیزی شکل میگیرد. آب راکد هم جایی بماند، میگندد و آب با حرکت است که به بحر و اقیانوس میرسد. قبل از حرکت باید فکر کنیم، اگر خواسته و هدف مشترکی داشته باشیم، میتوانیم به زندگیمان معنا بدهیم.
زندگی پستی بلندیهای زیادی دارد، سختی هست، مشکلات هست، این سختیها جزوی از زندگی ما هستند. گاهی ایام به کام ماست و گاهی هم روزگار به کام ما نیست. یک وقت هایی روی عرش هستیم و یک وقت هایی روی فرش هستیم. باید بدانیم و یاد بگیریم، روزی که رو عرش هستیم، شاکر خداوند باشیم و شاید روزی هم روی فرش باشیم. آنجا نباید ناشکری بکنیم.
همه این فراز و نشیبها آمدند تا از ما یک آدم بهتری بسازند. ما باید با وجود مشکلات خودمان را بسازیم و ارتقا بدهیم. وقتی مشکلات آمد، ما نباید در مقابل مشکلات خودمان را ببازیم و مشکلات پلهای هستند تا ما بتوانیم به قله صعود کنیم. قبل از حرکت باید فکر کنیم، هدفمان را مشخص کنیم. بعضی از ماها هدفی در زندگیمان نداریم یا هدفی هم که داریم مبهم است.
برای خود ما مشخص نیست که در زندگیمان چند چند هستیم. وقتی زندگیمان را به هدفی گره میزنیم و هدفی قویتر داریم، قطعاً صدمان را میگذاریم و تلاش مضاعفمان را میکنیم، تا به آن هدفمان برسیم. مثلاً شخصی میخواهد کسب و کاری را راه بیندازد.
بدون مطالعه و بدون اینکه هدف مشخصی داشته باشد، میرود پی این کار و به احتمال ۹۰ درصد به مشکل برمیخورد. کسی هست که هدفش مشخص است. برآورد هزینه کرده، بازاریابیاش را کرده و همه چیز را ارزیابی کرده و پا به این راه میگذارد و به ندرت این شخص با مشکل برمیخورد. در وادی هشتم میگوید وقتی تفکر کردید و قدم به مسیر گذاشتید، از پیچ و خم جاده نترسید.
ممکن است در طول مسیر به مشکلاتی بر بخوریم، این مشکلات ممکن است مشکلات درونی باشد یا مشکلات بیرون. مشکلاتی که درونی باشد، با تفکر و فکر کردن میتوانیم راه حلی هم پیدا بکنیم، تا مشکلاتمان را حل بکنیم. ولی یک سری از مشکلات ما بیرونی است. خودمان به تنهایی نمیتوانیم حل بکنیم. باید قدم به مسیر بگذاریم و رفته رفته راه نمایان میشود.
ما در طول مسیر با کسانی آشنا میشویم که همین ها میآیند کمکمان میکنند و راهنمای ما میشوند. یک وقت هایی ممکن است در طول مسیر خسته بشویم و کمی استراحت بکنیم و دوباره به راهمان ادامه بدهیم. بعضی از خواستهها هستند که رسیدن به آن زمان بر است. مثلاً یکی میخواهد خیاط بشود، یکی میخواهد آرایشگر بشود، یک شبه نمیشود به هدفمان برسیم.
کسی که میخواهد پزشک بشود، باید سالها درس بخواند، دانشگاه برود، کارورزی ارائه بدهد، تا یک پزشک بشود. درخت هم همینطور، درخت به یکباره به ثمر نمیرسد. درخت اول بذر بوده، بعد نهال میشود، باید از آن مراقبت کنیم ،هرس کنیم و آبیاری کنیم تا این درخت به ثمر برسد. گاهی وقتها هست که ما زودتر به خواستههایمان رسیدیم و این لطف خداست که شامل ما شده است.
ولی ممکن است یک وقت هایی به آن خواستهمان نرسیم و قطعاً این به صلاحمان نبوده که به آن خواستهمان برسیم و این یک نوع حکمت خداوند است. اگر هدفمان صلح و آرامش اول باید جبران خسارت کنیم و در حق کسی که بدی کردیم، باید برویم رضایت بگیریم. یک وقتایی ما در حق دیگران بدی میکنیم اول اینکه باید توبه کنیم.
توبه از لحاظ لغوی یعنی بازگشت، اما توبه صرفاً این نیست که ما برگردیم. باید اول آن بدی که در حق کسی کردیم، بشناسیم. بدانیم که آن کاری که ما در حق فلانی کردیم بد بوده و برگردیم و جبران خسارت کنیم، جبران مافات کنیم. از آن شخص باید رضایت بگیریم تا در مسیر درست حرکت کنیم. یک وقت هایی هم هست که ما در حق دیگران بدی نکردیم و در حق خودمان بدی کردیم.
وقتی به خودمان بدی کردیم، یعنی در طول زمان به جسم و روحمان آسیب زدیم و جسم و روح و روانمان را خدشهدار کردیم. اینجاست که ما باید اشتباه خودمان را بپذیریم، ما باید خودمان را ببخشیم تا به صلح برسیم. بعد بیاییم قدم در مسیر درست بگذاریم. به عقیده من بخشیدن خودمان خیلی سختتر از بخشیدن دیگران است.
ممکن است در گذشته یک سری تصمیمات نادرستی انجام داده باشیم. ماها داریم در زندگی هایمان هنوز هم که هنوز است بابت آن تصمیمات خودمان را سرزنش میکنیم. این نشان دهنده این است که ما هنوز خودمان را نبخشیدیم و به صلح نرسیدیم. کسی با خودش به صلح نرسیده باشد، نتواند خودش را ببخشد، نمیتواند دیگران را ببخشد.
پس بیایم زندگی را به خودمان راحت بگیریم و این زندگی را چه سخت بگیریم و چه آسان، این زندگی خواهد گذشت. این وادی حرف واسه گفتن خیلی زیاد داشت و زمان محدود است.

مرزبان خبری: همسفر شیدا
تایپیست: همسفر راضیه رهجوی راهنما همسفر نسرین (لژیون یکم)
عکاس: همسفر مژگان رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون دوم)
ویرایش و ارسال: همسفر یلدا رهجوی راهنما همسفر نسرین (لژیون یکم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ابهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
300