جلسه نهم از دوره بیست و سوم کارگاه آموزشی خصوصی کنگرۀ 60 نمایندگی شفا مشهد با استادی مرزبان محترم مسافر هاشم ، نگهبانی مسافر رسول و دبیری مسافر مجتبی با دستور جلسه "توان مالی" روز سه شنبه 28 آبان ماه ساعت 17 آغاز بکار کرد.
خلاصه سخنان استاد :
سلام دوستان هاشم هستم یک مسافر
خدا را سپاسگزارم که فرصتی دست داد که در این جایگاه خدمتی قرار بگیرم و تشکری دارم از گروه مرزبانی ،مخصوصاً ایجنت محترم که بنده را لایق این جایگاه تشخیص دادند تا در خدمت شما عزیزان باشم.
در ابتدای جلسه خواهشمندم که مسافران عزیز بجای چهرهی جدی و غمگین ، با لبخندی بر لب ظاهر شوند تا علیرغم دست زدنهای پیاپی و مشارکتهای انرژیبخش ، جلسه با بشاش بودن شما از حداکثر انرژی برخوردار شود.
علیرغم بحثهای گسترده که در کشور و دنیا در رابطه با تولید ثروت میشود ،باید بگویم که بنا به قول آقای مهندس ،من اگر محبت داشته باشم، میتوانم به دیگران ببخشم و اگر ثروت داشته باشم میتوانم به دیگران هم ببخشم ،یعنی اول باید توان مالی خودم را به آن حد برسانم که بتوانم به دیگران کمک کنم ، در جشنهایی مانند گلریزان هم باید تا آخرین حدی که در توانم هست کمک کنم.
هوش مالی چیست؟ استعدادهای درونی من باید شناخته بشود و اگر این استعدادها و تواناییهای من شناسایی بشود، من به دنبال ظرفیتهایی میگردم که از آن راه کسب مال کنم ، این را اصطلاحاً هوش مالی میگویند.
تفکر یک فرد ثروتمند این است که وظیفه خود میداند، کسب ثروت را انجام بدهد ولی فرد فقیر فقط دلش میخواهد که ثروتمند شود.
اکثر انسانها فکر میکنند که ثروت باید ارثی به آدم برسد و جالب اینکه افرادی که به این روش به ثروت رسیدهاند تنها 10 درصد از ثروتمندها را شامل میشود و کسانی که از راه شناسایی و به فعل رساندن ظرفیتهای خود به ثروت رسیدهاند 69 درصد از کل ثروتمندان را شامل میشود که افراد معمولی هستند و با یک طرز فکر خاص خود به جمع ثروتمندان دنیا افزوده شده اند.
یک درصد هم شامل افراد شاخص و معروف دنیا است که بر اساس معروف بودن خودشان به ثروت زیاد رسیدهاند .
20 درصد باقیمانده هم شامل مدیران ارشد سازمانی شرکتها هستند که از سهام شرکتهایشان به ثروت رسیدهاند، پس میبینیم که 69 درصد از ثروتمندهای دنیا را افرادی تشکیل میدهند که با نگرش درست خود به ثروت رسیدهاند.
همهی ما پول را دوست داریم ولی خیلی از ما فکر میکنیم که پول متعلق به ازمابهتران است و یا پول چرک کف دست است و یا ثروت مال قاچاقچیان و خلافکاران است.
پس در ابتدا باید با ثروت آشتی بکنیم و طرز تفکرمان را نسبت به آن تغییر بدهیم و اگر به پیشوایان دینی دنیا نگاه بیندازیم میبینیم که همگی ثروتمند بودهاند و خدا این وظیفه را برای ما قرار داده که همه ما باید ثروتمند بشویم.
ما برای فقیر بودن به دنیا نیامدهایم بلکه همه باید ثروتمند شویم و فقط بحث اندوختن ثروت و ازدسترس دیگران خارج کردن آن از نگاه ادیان نکوهیده است.
گام دوم تغییر است :همانند یک فرد مصرفکننده مواد که در کنگره با تغییر کردن از دنیای مصرف مواد خارجشده وبه حال خوش میرسد من هم باید برای رسیدن به درآمد بالا در خود تغییر ایجاد کنم.
گام بعدی نگرش است که هیتلر نمونه یک فرد با نگرش منفی و گاندی مثال فرد با نگرش مثبت است پس بیایید استاد تغییر باشیم نه قربانی تقدیر.
گام بعدی ایمان و باور است، ایمان و باور را باید بتوانیم کاربردی کنیم، مثل آنچه در طی پروسه DST همه ما طی می کنیم و باید مانند وقتیکه بیمار میشویم و در طلب بهبود هستیم به دنبال ثروت و تولید ثروت هم باشیم .پس تصویرسازی از هر چیزی خیلی به ما در رسیدن به آن کمک میکند .
گام بعدی کلام معجزهگر توست ،یعنی هر کلامی که از زبان ما بیرون بیاید تبدیل به باور ما میشود و باید از چارچوبهای ذهنیمان خارج شویم که دستوپای ما باز شود و فقیرترین انسان کسی است که رویایی در سرش نداشته باشد، مانویسنده کتاب زندگی خودتان هستیم پس من باید بنویسم که درآمدم چقدر باید باشد و چک درآمدم باید به ریال باشد و یا به دلار.
ممنونم که با سکوت به سخنان من گوش دادید.
نگارش:مسافر حسین لژیون دهم
عکاس:مسافر محمد لژیون دوازدهم
ویرایش و ارسال خبر:مسافر احمد لژیون دوم
- تعداد بازدید از این مطلب :
1111