English Version
English

درک محبت و پیوند دوباره با خانواده

درک محبت و پیوند دوباره با خانواده
دومین جلسه از دوره بیست و دوم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره 60؛ نمایندگی گیلان با دستور جلسه‌ (گلریزان و جشن تولد یک‌سالگی مسافر آرش) با استادی مسافر آرش، نگهبانی موقت مسافر آرش و دبیری آقای مجتبی در روز پنجشنبه بیست وسوم آبان ماه رأس ساعت 17 آغاز به کار نمود.
 

خلاصه سخنان استاد:

دستور جلسه این هفته DST و تجربه‌ من از سم‌زدایی و سایر روش‌ها بود که بنا به اهمیت دستور جلسه هفته‌ آینده، جناب مهندس فرمودند که از امروز در مورد گلریزان صحبت کنید و این اهمیت لژیون مالی را نشان می‌دهد. تمام کسانی که در این جمع نشسته‌ایم اگر به گذشته برگردیم و امروزمان را با گذشته مقایسه کنیم متوجه یکسری از مطالب می‌شویم که چقدر بهتر از قبل شده‌ایم و در زندگی‌مان تغییرات را حس می‌کنیم چه ازنظر مالی و احساسی و ‌‌...، وقتی مقایسه کنیم می‌بینیم مشکلاتی که افراد غیر کنگره‌ای دارند ما نداریم و این بزرگی کنگره را نشان می‌دهد. در مورد گلریزان جناب مهندس فرموده‌اند‌ یک مجموعه اگر بخواهد به کار خودش ادامه بدهد نیاز به پول و سرمایه مالی و نیروی انسانی دارد و اگر می‌خواهند به اهداف خودشان برسند و نیازمند کسی نباشند پول نقش اساسی دارد، برای اینکه این منابع مالی تأمین بشود، خود افراد آن مجموعه باید در این زمینه حرکت کنند.

 
شاید در روزهای اول کسی که وارد کنگره شود و با این دستور جلسه مواجه شود، بگوید گفته بودند درمان اعتیاد رایگان است! ولی این‌ها  دارند پول جمع می‌کنند، به یاد می‌آورم راهنمایم همیشه می‌گفتند درمان اعتیاد در کنگره رایگان است ولی مجانی نیست، اولین هزینه این است از وقت خودتان می‌زنید و به کنگره می‌آیید، کارتان را تعطیل می‌کنید این هم هزینه است. بعضی از افراد با کاری که از دستشان برمی‌آید خدمت می‌کنند و بعضی‌ها هم با کمک مالی این مهم را انجام می‌دهند و تمام کارها بابت خدمتی که کنگره به ما ارائه کرده است.

در مورد لژیون مالی می‌خواهم کمی توضیح بدهم، هر کاری که در کنگره انجام می‌شود در قالب لژیون صورت می‌گیرد، لژیون مسافران، لژیون همسفران، لژیون مرزبانی، لژیون ‌سردار و غیره، به دلیل اهمیت موضوع پولی و مالی در کنگره جناب مهندس دستور تشکیل لژیون مالی را صادر فرمودند که به نام لژیون سردار شناخته می‌شود. افرادی که توان مالی دارند عضو لژیون سردار می‌شوند، ورودی لژیون سردار تا سال گذشته پنج میلیون تومان بود که امسال شش میلیون تومان شده است، این مبلغ بر این مبنی گذاشته‌شده است که افرادی که واقعاً توان مالی دارند عضو شوند.

امیدوارم در مراسم گلریزان امسال افراد زیادی عضو لژیون مالی شوند و هر کس بنا به توان مالی خود در این هفته کمک مالی کند. دیده‌بان محترم آقای علیرضا زرکش می‌گفتند شما اگر بخواهید از پول یا مال و اموالتان ببخشید باید آن را احساس کنید که از مالتان کم شده است. افرادی هستند که زمین و یا مبالغ بالا به کنگره اهدا می‌کنند شاید بگویید آن‌ها پول زیاد دارند و میلیارد برایشان پول خرد است، شما هم برایتان ده هزار تومان یا صد هزار تومان پول خرد است، شما چرا دست‌به‌جیب نمی‌شوید و فرار می‌کنید. چیزی که من از کنگره یاد گرفتم این است که اگر کسی از چیزی که دارد ببخشد، این بخشش در زندگی او تأثیر دارد و چند برابر آن به او داده می‌شود. در این هفته هر شخص بسته به توان مالی خودش باید کمک کند، با هر مبلغی که می‌تواند و به دیگران نگاه نکند. امیدوارم بتوانیم یک زمین بخریم و بسازیم که بتوانیم در سالن شعبه گیلان که مال خود شماست جلسات را برگزار کنیم و فردا روزی پشیمان نشویم که چرا آن زمان که داشتیم کمک نکردیم.
 
سخنان استاد درباره مسافر آرش:

امروز تولد یک سال رهایی مسافر آرش است که در سایت خدمت می‌کند و همه شما او را می‌شناسید، لحظه ورود آرش به لژیون را هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم آرش کنار من نشست نامه‌ OT را نوشتم و گفتم پنج‌شنبه برای مشاوره ساعت ۳ شعبه باشد، رفت و پنج‌شنبه نیم ساعت دیر کرد و به مشاوره نرسید، نمی‌دانم شماره من را از کجا آورده بود و با من تماس گرفت گفتم به من ارتباطی ندارد برو هفته بعد بیا، چهار هفته طول کشید تا توانست به مشاوره OT برسد و انتخاب کلینیک کند.

برعکس ظاهر مظلوم و صدای آرامش، آدمی بود که به‌راحتی حرف گوش نمی‌کرد، هر کاری می‌گفتم طول می‌کشید تا انجام بدهد ولی ‌ از آن زمان که توانست با پیشکسوت‌ها و بچه‌های سفر دوم ارتباط برقرار کند آرام‌آرام راه افتاد، شروع این ارتباط در پارک بود و جمعه‌ها به پارک آمد و با بچه‌های قدیمی آشنا شد. آرش هرچقدر به جلو می‌رفت بهتر از روز قبل می‌شد و هر کاری که از دست او برمی‌آمد دریغ نمی‌کرد و انجام می‌داد‌، در سایت خدمت کرد و آنجا هم آرام‌آرام جلو رفت و درست‌کارها را انجام داد تا اینکه مسئول سایت شد. همین‌طور ارتباطش با پدرش خوب شد به‌طوری‌که الآن اگر برای آمدن به کنگره دیر کند از او می‌پرسند چرا کنگره نمی‌روی دیر شده است و همه این‌ها به خاطر این بود که از آموزش‌های کنگره استفاده کرد و آموزش‌ها را آرام‌آرام درک کرد و در مقابل آموزش نرم شد و تسلیم راه شد. مرزبندی کردن اشتباه است، لژیون، سی‌دی گوش دادن و نوشتن، اعلام سفر، مشارکت، پارک و ‌ همه این‌ها مانند یک جورچین باید کنار هم قرار بگیرند که اگر یک قطعه کم باشد جورچین کامل نمی‌شود. این تولد را به ایجنت محترم شعبه آقای مسعود و کمک راهنماهای شعبه و مرزبانان تبریک می‌گویم به این دلیل که اگر کسی درمان می‌شود و از دام اعتیاد رها می‌شود یک مجموعه کمک کرده‌اند که این مهم صورت گرفته است.

اعلام سفر مسافر:

سلام دوستان آرش هستم مسافر

آخرین آنتی ایکس مصرفی شیره، روش درمان DST، داروی درمان OT، مدت سفر اول 10 ماه و 20 روز، کمک راهنما آقای آرش، ورزش فوتسال، رهایی 1 سال و 1 ماه.

 

سخنان مسافر:

خیلی خوشحالم و آرزو می‌کنم که تمام بچه‌های سفر اول به رهایی برسند و بعد هم‌ جشن تولد بگیرند.

من حدود چهار سال قبل با کنگره آشنا شدم و به این دلیل که تصور می‌کردم خودم همه‌چیز را می‌دانم به کنگره نیامدم تا دو سال قبل که وقتی راهی برای درمان پیدا نکردم به کنگره آمدم. می‌خواهم تشکر بکنم از دوست عزیزم آقای نیما که من را با کنگره آشنا کرد و پیام کنگره را به من داد و نبودنش را احساس می‌کنم و جایش در این جمع خالی است. از آقای میثم تشکر می‌کنم، از کمک راهنمای خوبم آقای آرش تشکر می‌کنم از تمام پیشکسوت‌ها و هم لژیونی‌هایم و بقیه دوستان که نقش زیادی در روند درمان من داشتند تشکر می‌کنم.

قبل از ورود به کنگره فکر می‌کردم من همه‌چیز را می‌دانم و دیگر نیاز به کسی ندارم که بخواهد به من کمک کند و تمام مشکلاتم را تقصیر دیگران و مخصوصاً پدرم می‌انداختم و یک زندگی سینوسی داشتم که تمام موفقیت‌هایم را از خودم می‌دانستم و تمام شکست‌های زندگی‌ام را تقصیر خانواده‌ام می‌انداختم و همه‌چیز را به آن‌ها وصل می‌کردم. زمانی که مشکلم را برای آقا آرش بازگو کردم و راهکاری که ایشان پیشنهاد کردند وادی چهاردهم یعنی محبت بود، از آن روز ارتباطم با خانواده‌ام بسیار خوب شد. من در کنگره همسفر نداشتم و آن‌ها نمی‌آمدند که آموزش بگیرند ولی با آموزش‌هایی که خودم گرفته‌ بودم تأثیرات کنگره به آن‌ها ثابت شد، زمان مصرفم تا ظهر می‌خوابیدم، شب دیر به خانه می‌رفتم اما در دوره درمان هرروز صبح زود بیدار می‌شدم و شب‌ بعد از کنگره به خانه می‌رفتم، همین تغییرات باعث شد آن‌ها نیز مشتاق بشوند و بپرسند که چه اتفاقی در آنجا می‌افتد و در مورد کنگره سؤالاتی در ذهنشان به وجود بیاید.

چیز دیگری که خیلی به من کمک کرد این بود که در حدود سه ماه از سفرم گذشته بود که به پیشنهاد دوستان به پارک رفتم و با اعضای پیشکسوت کنگره بیشتر آشنا شدم، ورزش به من کمک کرد راحت‌تر بتوانم سفر خودم را طی کنم و به بقیه دوستان هم پیشنهاد می‌کنم اگر تا به این لحظه پارک نیامده‌اید حتماً بیاید و تجربه کنید چون در پارک جو صمیمانه‌ای برقرار است و به روند درمان مخصوصاً در سفر اول بسیار کمک می‌کند. از تمام دوستان که به من کمک کردند تشکر می‌کنم و برای تمام دوستان آرزوی موفقیت دارم.

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
تایپ و عکس: مسافر محسن
ویرایش:مسافر نیما

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .