سومین جلسه از دوره سی و هفتم سری کارگاههای آموزشی کنگره60 ویژه آقایان همسفر در نمایندگی آکادمی با دستور جلسه (رابطه یادگیری و معرکه گیری) به استادی همسفر محمود و نگهبانی همسفر ابوالفضل و دبیری موقت همسفر علی، در روزپنجشنبه، شانزدهم آبان ماه سال 1398 ساعت 13:30 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
دستور جلسه امروز رابطه یادگیری با معرکهگیری و نق زدن و حاشیه است. ابتدا خلاصه ای از سی دی را میگویم و بعد تجربهای را تعریف میکنم. در این سی دی آقای مهندس میفرمایند: اگر ساختمانی آباد باشد ولی ساکنین آن خراب باشند، آن ساختمان رو به ویرانی میرود ولی اگر ساختمانی ویران باشد و ساکنین آن آباد باشند، آن ساختمان رو به بهبودی می رود. این ساختمان جسم ما یا هر ساختاری میتواند باشد. خلقت انسان بر اساس یادگیری است. یادگیری فقط برای درس و دانشگاه نیست، در همه موارد وجود دارد. ما همیشه در حال یادگیری هستیم. یک بچه زمانی که به دنیا می آید، از همان روز اول در حال یادگیری است؛ بهمرورزمان هرچقدر دانش او بالاتر میرود، شعاع اضافه میکند.
اگر بخواهم یادگیری در کنگره را توضیح بدهم، باید برگردیم به اوایل شروع کنگره، در اوایل جلسات وجود داشت ولی لژیون نبود، در پایان جلسه همه اعضا دورهم میرفتند گروه می شدند و چند نفر دورهم شروع میکردند به صحبت کردن یا به قولی معرکهگیری، هرکسی برای خودش معرکه ای گرفته بود و مشکلات خاص خود را داشتند، آقای مهندس برای اینکه این مسئله را از بنیان درست کند، لژیونها را تشکیل داد، کار لژیون آموزش دادن است. ما هرکدام برای خود تحصیلات و شخصیتی داریم و چیزهایی بلدیم، ولی در لژیون فقط باید آموزشهای مربوط به مطالب کنگره آموزش داده شوند. ما نمیتوانیم خارج از مسائل کنگره، موضوعات را مطرح کنیم.
من اگر سر لژیون بیایم و در مورد سی دی، کتاب 60 درجه و مطالب کنگره صحبت نکنم، درباره چه چیزی صحبت میکنم؟ همینجا معرکهگیری شروع میشود، یکی از دردهای جسمانی میگوید، یکی از فرزندش شکایت میکند و این مطالب فایده ای برای ما ندارند.
یکی از مطالب مهمی که باید به آن توجه کنیم، چیزی است که بزرگان ما به ما گفته اند و خود من تجربه کرده ام؛ آن این است که باید به سفر اولی ها بیشتر بها بدهیم. یعنی به آنها بیشتر مشارکت بدهیم، خدمت بدهیم و البته نه اینکه سهم دیگران را ضایع کنیم. من روزی که به کنگره آمدم، تا شش ماه که کلاً تکلیفم با خودم معلوم نبود، بعد از ماه ششم یکی از دوستان ما شد نگهبان جلسه و از همان جلسه اول شروع کرد به مشارکت دادن به من و من جلسه اول نمیتوانستم صحبت کنم و میترسیدم. وقتی دیدم تمام جلسات به من مشارکت میدهند، رفتم خودم را آماده کردم برای صحبت کردن و نوشتن در مورد دستور جلسه و تمرین کردن برای مشارکت در جلسه. بهمرورزمان بعد از 14-15 جلسه بهراحتی مشارکت و صحبت میکردم. آقای مهندس میگویند: انسانها در هرجایی، قومی و هر شرایطی که باشند، میتوانند با آموزش گرفتن یکدفعه ارتقاء پیدا کنند. یعنی اگر شرایط خودمان را در نظر بگیریم، من وقتی وارد لژیون شدم، از آن زمان 50-60 نفر وارد آن لژیون شدند. اما چند نفر توانستند کمک راهنما شوند؟ این آن نقطهای است که انسان ارتقاء پیدا میکند. خیلی ها پزشک میشوند یا ورزشکار هستند، اما چند نفر جراح حاذق میشوند یا به قهرمان جهان، عضو تیم ملی یا بازیکن تیم ملی تبدیل میشوند؟ اینها نشانه این است که ما باید به چه شکلی از فرصتها استفاده کنیم و خودمان را ارتقا بدهیم.
در قدیم گروهی می آمدند زنجیر پاره میکردند یا طناب و اینجور مسائل؛ و گروهی را دور خود جمع میکردند، در آخر هم پولی بابت معرکه گیری جمع میکردند و به دست میآوردند. شاید سبد ماهم همین معرکهگیری باشد که ما چیزی را جمع میکنیم. اما برای معرکهگیری همه از یک قانون پیروی میکنیم. اول زمزمه میکنیم، بعد پچپچ میکنیم و بعد خودمان را مظلوم قرار میدهیم. نهایتاً اگر من، هم لژیونی آگاه نباشم، همدم همان معرکهگیر میشوم و عامل معرکه گیری میشوم. یعنی برای جلوگیری از معرکه گیری حتماً لازم است که ما با همکلام شدن با معرکه گیر اجتناب کنیم.
مرزبان کشیک: همسفر مهدی
عکس و تایپ: همسفر مهرداد
تنظیم در وبلاگ همسفران آقا
- تعداد بازدید از این مطلب :
709