English Version
This Site Is Available In English

هر شخص باید به میزان توان مالی خود بازی کند

هر شخص باید به میزان توان مالی خود بازی کند

جلسه هماهنگی لژیون سردار نمایندگی‌های اصفهان با حضور اعضای لژیون سردار و راهنمایان نمایندگی‌های اصفهان، با نگهبانی و استادی دیده‌بان محترم پهلوان مسافر علیرضا و دبیری پهلوان مسافر احسان در نمایندگی سهروردی اصفهان پنجشنبه 26 تیر ماه ۱۴۰4 ساعت 12:30 شروع به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان علی هستم یک مسافر،
امیدوارم جلسه خوبی داشته باشیم.  پایان گلریزان امسال فرا رسیده است، تا پایان همین ماه و پایان تعطیلات، گلریزان سال ۱۴۰۳ تمام می‌شود، خیلی از شما نگهبان، خزانه دار و دبیر جدید هستید؛ برای کنگره عدد مهم نیست مهم این است که یاد گرفته باشیم آن چیزی را که می‌گوییم همان باشد، ما یک عدد بزرگ نمی‌خواهیم ما  دنبال اندازه واقعی خودمان می‌گردیم، در لژیون سردار هم همین گونه است، من اندازه‌ام چقدر است؛  همان اندازه را  اعلام کنم. به نظر من بهترین عددی که اعلام می‌کنم همان است که واقعاً در توان من است و  باید بتوانم پرداخت کنم، این یکی از مباحثی است که حتماً امسال باید بیشتر به آن توجه شود.

لژیون سردار زیر نظر ایجنت شعبه است. راجع به مسائل کنگره باید بی تعارف صحبت کنیم، این را من بارها صحبت کردم، کنگره حرکت خودش را تصحیح می‌کند. ابتدایی‌ترین مرحله در کنگره سفر اول است، مرحله متوسط هم دارد که آن دوران راهنمایی است، بعداً دوران دبیرستان، دبیری و دانشگاه هم دارد، در هر مقطعی کسی که می‌خواهد آموزش بگیرد و آموزش خود را تبدیل به دانش کند، باید یک سری آیتم‌هایی را با خود همراه کند.
لژیون سردار مرحله دوم کنگره است که مرحله متوسطه کنگره را در دل خود دارد، این موضوع آنقدر مهم است که برای هر کدام از ما که اینجا ایستاده‌ایم یا نشسته‌ایم، در جایگاهی که، قرار گرفته‌ایم  لژیون سردار معین کرده است، این زمینی که روی آن ایستاده‌ایم، این صندلی که روی آن نشسته‌ایم، آیا از خود سؤال کرده‌ایم الان قیمت این شعبه چقدراست؟ ما شعبه‌هایی داریم که دو میلیارد، سه میلیارد یا پنج میلیارد تومان رهن  کرده‌ایم. همه ما در کنگره جایگاه‌های مختلف تجربه ودر آن  خدمت می‌کنیم.
برای کسی که در آبدارخانه کار می‌کند کنگره چقدر هزینه می‌کند؟ کتری، گاز، وسایل، که ۲۰۰ نفر آدم بیایند، چایی بخورند و به به و چه چه کنند این‌طوری در کنگره خدمت می‌کنند، یا برای یک نگهبان و دبیر و خزانه‌دار چقدر هزینه می‌شود؟ در یک ساعت خاصی سه نفر آدم می‌آیند زمان می‌گذارند و برای ۲۰۰ نفر جلسه برگزار می‌کنند، از این زاویه به این موضوع نگاه کنیم.
آقای مهندس می‌فرمایند: کار معنوی بار مادی هم می‌آورد ولی کار معنوی نیاز به حفظ و نگهداری دارد شما کار معنویتان را باید در یک جام نگه دارید، یک جامی برای آن در نظر بگیرید که بتوانید از آن بنوشید و مناسب شما باشد، این جام، خدمت مالیست این جام زرین جامی است که کسانی می‌توانند از آن بهره ببرند که خدمت مالی انجام می‌دهند، کسی در کنگره موفق است که توانش را داشته باشد به اندازه وسعت کنگره زندگیش را بزرگ کند، کنگره را در محل زندگیش و کارش ببرد، این یک کنگره‌ای است.

آقای مهندس می‌فرمایند: کسی قدرت، توان و قدرت بازو دارد که  سوار بر مادیات باشد. چه کسی می‌تواند سوار بر مادیات باشد کسی که بتواند مادیاتی که در اختیارش گذاشته شده است را تقسیم کند، لژیون سردار، با پول کسی کار ندارد همان‌طور که در سفر اول کسی با مال کسی کاری ندارد و کسی که وارد سفر دوم می‌شود باید این را همراه خود داشته باشد و این وظیفه من علیرضا و شماست که در این قسمت  آموزش می‌بینید، که این را به دیگران انتقال بدید ۱) خودمان از آن بهره ببریم ۲) به دیگران انتقال بدهیم و آن چیزی که یاد گرفته‌ایم را در اختیار دیگران قرار دهیم. فهمی  در ما به وجود آمده تا بتوانیم از یک سری مسائل آزاد بشویم سفر دوم سفر خشم و شهوت است چند نفر از ما می‌توانیم پا، روی خواسته‌هایمان بگذاریم. کسی توان پیدا می‌کند که بتواند ببخشد؛ بخشش سخت است نیاز به یک حلقه دارد نیاز به یک پشتیبانی دارد مثل سفر اول. در سفر دوم هم منتخبی  از لژیون‌ها وجود دارد.
در لژیون سردار  همه اعضای کنگره شروع به آموزش دیدن می‌کنند، همه عضوی از لژیون سردار هستند، این نیست که جدا کنیم و بگوییم این‌ها هستند و آن‌ها نیستند همه باید عضو لژیون سردار شویم، ولی بیشتر باید با این مفاهیم آشنا شویم تا با قدرت حرکت کنیم. چگونه در اردوی بلده،  یا ماشین ثبت نام  می‌شود و در کسری از ثانیه سایت باز  و می‌گویند  پر شد، کنگره هم سایت ثبت نام اردو که باز می‌شود ، سریع ظرفیت تکمیل می‌شود، چون ارزش آن را فهمیده‌اند.
اگر ما به فهم لژیون سردار، پی‌ببریم آن هم بسیار خوب است. انسان‌ها با همراه کردن بخشش با خودشان قدرتمند می‌شوند و این راه نیاز به دانایی موثر داریم، چه کسی دانایش موثر است آن‌قدر که  رفتار و کردارش در دیگران تاثیر بگذارد. همه ما دانا هستیم! اما چقدر دانا هستیم؟ ما چقدر از آقای مهندس تاثیر می‌گیریم؟‌ به میزانی که او می‌فهمد و عمل می‌کند.
اینکه آقای مهندس انسان بزرگی است اصلاً مهم نیست، مهم این است که من چقدر از ایشان تاثیر می‌پذیرم، مهم این است که ما همه دبیر آقای مهندس هستیم، هر هفته برای یک سی دی دبیری آقای مهندس را می‌کنیم، حال چقدر از این دبیری درک می‌کنیم؟ آخرین سی دی چه بوده است، از ما بپرسند چند درصد از آن سی دی را می‌توانیم توضیح بدهیم؟ فراموش می‌کنیم چون هیچ ارتباطی با این مطلب وجود ندارد.
ما در کنگره وارد عمق مسائل می‌شویم، می‌دانید عمق مسئله چه می‌گوید؟ انسان‌ها با ناامیدی، یأس و ترس زندگی می‌کنند. انسان‌ها وقتی خواسته‌ای دارند، نمی‌توانند به خواسته‌هایشان برسند؛ چون اولین اتفاقی که می‌افتد مایوس می‌شوند، حرکت می‌کنند ولی به آن نتیجه مطلوب نمی‌رسند.

بنده باید این توانایی را کسب کنم، باید این قدرت تفکر را به دست بیاورم، باید از این ناامیدی عبور کنم، باید از این یأس عبور کنم، باید توانایی غلبه بر ترس را کسب کنم، باید قدم‌هایم را تکرار کنم. این قدرت‌ها را ما از کجا می‌توانیم کسب کنیم؟! قسمت عظیمی از این ماجرا حرکت در لژیون سردار و عبور از ترس می باشد. بعضاً دیده شده به محض اینکه اوضاع خراب می‌شود افرادی، دیگر بازی نمی‌کنند، چک‌هایشان را پاس نمی‌کنند، به تعهدها‌یشان  عمل نمی کنند.
خیلی‌ها به این فکر افتاده اند که ما پنجاه تومان یا صد تومان به کنگره داده ایم، آیا می‌توانیم آن را پس بگیریم؟! حتی برخی اقدام می کنند و زنگ می زنند و می گویند نمی‌شود آنها را پس بگیریم؟! یعنی اولین چیزی که به فکرشان خطور می‌کند این مسئله است.
ما تهرانی ها در این دوازده روز برای حفظ جان خود موقتا از شهر خارج شدیم، چیزهایی که همراه خود نگهداری کردیم کیسه‌ی کوچکی از طلا، تعدادی سند و چند برگ اسناد مهم به دنبال خود بردیم، حتی بنزین خودرو را به سختی و با مشکلات فراهم کردیم. با دقت که به موضوع بنگریم، خواهیم دید که هیچ چیز ارزشمندی نداریم! این دوران، دوران جالبی بود تا بفهمیم که ما هیچ چیز نداریم، هیچ چیزی به ما تعلق ندارد! بنده با انفجار چند موشک مرگ را به چشم دیدم و تجربه کردم. تنها چیزی که برای من کارآمد بود آموزش های کنگره ۶۰ بود، تازه؛ آموزشی که در لحظه باید مطیع آن باشیم نه در لحظه ای که ماشه را رها کردیم و به خودمان بگوییم: عجب، این چه رفتاری بود که انجام دادم! این چه صحبتی بود که بیان کردم، این چه نگاهی بود که مرتکب شدم، این چه عملی بود که انجام دادم! روزگار به طور دائم برای ما بازی، حقیقی خودش رو انجام می‌دهد و بنده اگر در هوشیاری حرکت کنم می‌توانم با این ساز، ساز خودم را کوک کنم.

درمان اعتیاد بسیار مهم است، ولی از آن مهمتر: ادامه‌ی مسیر درست می‌باشد. ما کلام آقای مهندس را می‌شنویم و به وجد می‌آییم، آیا تا هنگام خروج از این درب، در عمل و رفتار اینگونه‌ایم؟ من هم مانند شما در حال آموزش هستم و تمام تلاشم را خواهم کرد تا در این زمین که کنگره در اختیارم گذاشته بتوانم بازی کنم.
این آموزش و تلاش را انجام می‌دهم تا چه اتفاقی رخ دهد؟ که بتوانم بیرون از این درب یک کنگره‌ای باشم. مسئله‌ دیگری که فهمیدم، این است که؛ بدون تلاش، به راحتی و بدون بهاء نمی شود و اصلا راه ندارد که انسان به جایی برسد. مطلبی هم راجع به خزانه دار‌ها بگویم: خزانه دارها با مرزبان‌های مالی متفاوت هستند، با هم ارتباط نزدیک دارند، ما همه با هم هستیم، همه و همه در کنار هم کار و تلاش می‌کنیم تا نقش زیبایی از (رهایی) را در کنار هم رقم بزنیم.
یک خزانه دار اطلاع دارد که یک نفر چک داده است یا نه، ولی چک اگر دست او نباشد خزانه دار این را نمی‌داند، پس  باید همان موقع بنویسد و تحویل مرزبان مالی بدهد و اینجاست که خیلی مهم است؛ بعضا پیش آمده که ایجنت‌هایی، فراموش کرده‌اند تعدادی از چک‌ها را به مرزبان  تحویل دهند،  یا در شعبه مانده و گاهاً با بنده تماس می‌گیرند و می‌گويند این چک را در چه مرحله ای قرار دهیم با توجه به این که مثلاً سه ماه پیش تحویل گرفته‌اند.
ما شعبه هایی داریم که با مبلغ ۲ میلیارد یا ۵ میلیارد رهن کرده‌ایم و هر ماه تقریبا ۶۰ میلیون هزینه می‌کنیم. این مبلغ بابت ایجنت، راهنما، نگهبان، دبیر، خزانه‌دار و ... که در شعبه آموزش می‌گیرند هزینه می‌شود. کنگره یک مکان آموزشی است و ما باید این قضیه مهم را درک کنیم که همه ما برای کنگره بار مالی داریم، در نهایت، ما امانت‌دار هستیم.
برای ما جای تعجب دارد که چطور یک شعبه صحبتی که کرده است را عمل می‌کند و یک شعبه خیر. همه شعبه‌های کنگره در یک سطح هستند. ما در کنگره پول نمی‌دهیم که پولی دریافت کنیم. ما خدمت مالی می‌کنیم تا بخشش را تجربه کنیم و بتوانیم خودمان را پس بگیریم.


سفر اول سفر تن است و سفر دوم سفر خویش. این خویش و تن باید در کنار هم قرار گیرد تا خویشتن بشود. صور پنهان یا خویش را به کسی اهدا می‌کنند که بخشش داشته باشد.  آموزه‌هایی که ما فرا می‌گیریم، نه تنها در کنگره، بلکه  در همه جا استفاده می‌شود. ما در کنگره  نمی‌توانیم بی‌ادبی کنیم. ما فرا می‌گیریم که در اجتماع و خانواده بی‌ادبی نکنیم. به همین علت، کنگره دانشگاه است. اگر دانش را در آگاهی آموختیم، یک دانشگاهی هستیم وگرنه همان گل خام هستیم. ما در کنگره به گونه‌ای حرکت می‌کنیم که به انسانیت برسیم، به معنای انسانی با نیت درست. این یک جایگاه است، همانند کسی که رها می‌شود.
فردی که با ۶ میلیون وارد لژیون سردار می‌شود، یا فردی که ۶۰ میلیون می‌دهد و دنور می‌شود، یا شخصی که ۶۰۰ میلیون می‌دهد، جایگاهی دارند. یا فردی که نشان بی‌نشان یک میلیارد، دو میلیارد یا بیشتر را دارد، افرادی هستند که برای داشتن این نشان اقدام می‌کنند.  البته این اعداد برای ما بزرگ است، اما برای این جماعت بزرگ نیست. سفر اول چه هزینه‌هایی دارد؟ یک سفر اولی هرگز با OT رایگان رها و درمان نخواهد شد. مسافر سفر اولیه‌، داشتم که هزینه اوتی خود را نمی‌توانست پرداخت کند و برای او پرداخت کردند، اما هرگز نتوانست رنگ رهایی را ببیند. تنها عضویت نمی‌تواند باعث رهایی شود.
هر شخص باید به میزان توان خود بازی کند. آقای مهندس می‌فرمایند:  دیده‌ام که شخصی به طور مثال ۲۰ میلیارد یا ۱۰۰ میلیارد سرمایه داشته باشد ولی ۵ میلیارد آن را به کنگره بدهد،  اما دیدم فردی را که ۱۰ میلیون تومان سرمایه داشت و ۶ میلیون آن را به کنگره داد. من این‌ها را دیدم، آیا تو هم دیده‌ای که چنین سرمایه‌هایی داری؟ آیا خود توانایی داری که چنین کاری بکنی؟ آیا به علم، دانش و مال کنگره خدمتی کرده‌اید؟ آیا من خدمتی می‌توانم به کنگره بکنم؟
این برعکس است و می‌گوید تو چه خدمت مالی و علمی به خودت نموده‌ای؟ سعی کنید مطالبی را که در کنگره می‌گذارند، بررسی کنید. این مطالب با دو پرده سخن می‌گوید. مدل اول برای سفر اولی است و مدل دیگر مخصوص سفر دوم. قسمتی مربوط به شهوت و قسمتی مربوط به دیدن خشم است.
آقای امین دژاکام تلاش می‌کند تا ما بتوانیم خشم، منیت، شهوت و غیره را کنترل کنیم، آن را اصلاح نماییم و قهر را به مهر تبدیل نماییم. زمانی که شخصی در بستر شهوت خوابیده است، زشتی ندارد. زشتی آن است که آن را پنهان می‌کنید. موقعی زشت است که خیانت می‌کنید یا دروغ می‌گویید. چه کسی می‌تواند این را ببیند؟ پیش پ نیاز یک سفر دومی بخشش است.
بیرون از کنگره، ما یک میلیارد خدمت نمی‌کنیم، تا بیرون از کنگره بتوانیم ۱۰۰ هزار تومان به کسی کمک کنیم.  من علیرضا به عنوان یک دیده‌بان برای کنگره بار مالی دارم و باید بدانیم ده‌ها و صدها برابر خدمت مالی که انجام می‌دهیم، کنگره به ما خدمت می‌کند و این کوچک‌ترین قسمتی است که می‌توانیم در ظاهر ببینیم.
خدمت های مالی که به کنگره می‌کنیم به خودمان باز می‌گردد و ما می‌توانیم از یک محیط آموزشی که بهترین شرایط ممکن را دارد بهره‌مند باشیم. مهمترین و اساسی‌ترین نکته‌ای که باید شخصی که وارد مرحله دوم می‌شود و مرحله ابتدایی کنگره را پشت سر می‌گذارد این است که باید خدمت مالی انجام دهد.

سفر اول مانند کسی است که دوران ابتدایی را گذرانده تنها یک سری اعداد و حروف و کلماتی را یاد گرفته است اما نمی‌تواند نامه بنویسد یا با اعداد محاسبات انجام دهد به همین دلیل باید مرحله دوم را طی کند تا بتواند این امر را اجرایی نماید و این دقیقاً در کنگره ۶۰ همان خدمت مالی است که شخص بتواند درکی واقعی از مطالبی که در سفر اول یا در مرحله اول آموخته داشته باشد و این اتفاق اصلاً ممکن نیست که کسی بگوید من فهم کاملی از سفر دوم دارم، اما خدمت مالی نمی‌کنم در هر مقامی که باشد.
بیرون از کنگره همه می‌گویند که اعتیاد بد است اما نمی‌توانند این موضوع را اصلاح کنند چون دانشی ندارند اما در کنگره دانش اعتیاد وجود دارد و یک مصرف کننده می‌تواند در مرحله اول از این دانش استفاده نماید و به رهایی برسد. همین‌طور در سفر دوم علم و دانش زندگی وجود دارد و باید این علم را فرا بگیرد تا بتواند رها شود؛ به طور مثال یک کبوتر زمانی که رها می‌شود و به پرواز در می‌آید بعد از طی مسیری روی بام دیگری می‌نشیند و دوباره گرفتار می‌شود یک سفر اولی هم زمانی که از بند اعتیاد رها می‌شود دچار بند شهوت، منیت، خشم و خواسته‌های نامعقول دیگر می‌شود؛ مرحله دوم در کنگره آزادی است و آزادی سهم همه نمی‌شود.
لژیون سردار قسمتی از مرحله دوم حرکت در کنگره می‌باشد و ما باید به فهم و معرفت آن برسیم همان گونه که آقای مهندس می‌فرمایند: باید به فهم بخشش برسیم. سفر دوم خدمت صادقانه است و خدمت مالی بخشی از خدمت صادقانه می‌باشد.
آقای مهندس می‌فرمایند که بار معنوی، بار مادی هم به همراه دارد و من علیرضا زمانی که از تهران به اینجا می‌آیم دارم کار معنوی می‌کنم و همین‌طور یک راهنما در این اندیشه است که یک حرکت معنوی انجام می‌دهد، درست است؛ همه ما در سفر دوم در جایگاه‌های مختلف خدمت می‌کنیم.به طور مثال آیا می‌دانید کنگره برای کسی که در آبدارخانه خدمت می‌کند چقدر هزینه می‌کند؟ لوازم مورد نیازش را و همچنین ۲۰۰ نفر آدم را در اختیار او قرار می‌دهد تا چایی او را بخورند و ما باید از این زاویه نگاه کنیم.
از همه شما سپاسگزارم که به صحبت‌های من گوش کردید.

تایپ: مسافران محمدتقی ل9، علیرضا ب ل6، محمدرضا امینی ل1، جلیل ل2، مسلم ل5
ویراستار: مسافر مرتضی ل9
ارسال: مسافر ایمان

مسافران نمایندگی سهرودی اصفهان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .