مشارکت همسفران لژیون چهاردهم در مورد دستورجلسه «وادی پنجم و تأثير آن روی من»:
همسفر امالبنین:
آقای مهندس میفرمایند: جهان ذهن خیلی قدرتمند است و میتوان در جهان ذهن هرکاری کرد. اصلاً هرکاری را میخواهیم انجام دهیم، اول باید در جهان ذهن در مورد جزءجزء آن فکر کرده باشیم. اصولاً جهان ذهن جهانی برای آمادهسازی انسان به جهان پس از مرگ است. بُعدهای بعدی در حلقههای دیگر آفرينش، تفکر و هدایتکننده جهان ذهن، بسیار مهم است که بتوانیم آن را کنترل کنیم؛ یعنی در این جهان هرگونه تفکری به سراغ ما میآید؛ باید آن را کنترل کنیم و افکار مثبت و خوب را سعی کنیم به اجرا درآوريم؛ یعنی از قوه به فعل درآوردن. افکار ناکارآمد و منفی را بالوپر ندهیم و در جهان ذهن مدفون کنیم. در کوچکترین کارهای روزمره مثل: خوردن، راهرفتن و برای انجام هرکاری باید ابتدا در جهان ذهن به آن فکر کرده باشیم و بعد به اجرا درآوريم. برخی قابل اجرا هستند و برخی نیاز به اصلاح تفکر یا بازنگری دارند. حرفهایی که در طول روز میزنیم، ابتدا در جهان ذهن با خودمان مرور کردیم و بعد در جهان خاکی ردوبدل کردیم. آقای مهندس میفرمایند: پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک.
همسفر پروین:
برای به اجرا درآوردن ساختارهای فکری و ذهنی به ساختارهای عملیاتی، بایستی شرایطی فراهم شود؛ اگر نتوانیم این ساختارهای عملیاتی را اجرایی کنیم به نتیجه نمیرسیم. ما باید از نکات منفی ذرهذره خارج شویم و برای رسیدن به آرامش، بایستی پاکسازی و سازندگی را از خودمان شروع کنیم. برای پاکسازی باید اخلاق، رفتار و کردار ما تغییر کند و برای تغییر باید این سه اصل را در نظر بگیریم: پندار سالم، گفتار سالم و کردار سالم؛ وقتی افکار و اندیشه ما سالم باشد، گفتار ما هم سالم میشود؛ باید دانستههایمان را عملی کنیم؛ اگر عملی نکنیم هیچ ارزشی ندارد. قبل از ورود به کنگره۶۰ همیشه کوتاهترین مسیر را برای حل مشکلات و سختیها انتخاب میکردم یا با نذرونیاز و دعا از خدا برای حل مسائل و مشکلات خود کمک میخواستم و اگر هم نتیجه بر وفق مراد من نبود، شکوه و شکایت از خدا میکردم و با خودم میگفتم: اصلاً خدایی وجود ندارد یا اگر هم وجود دارد، عدالتی برقرار نیست. من باید برای هدفی که داشتم، حرکت، تلاش و کوشش میکردم. انسان چیزی نیست، جز سعی و تلاش خودش و برای تبدیل انسان بیتعادل به انسانی باتعادل فقط یک راه وجود دارد، آن هم تزکیه و پالایش است؛ یعنی از ضدارزشها بهطرف ارزشها حرکت کنیم. در این وادی هفت پله را مطرح میکند که به من خیلی کمک کرد. پله اول بازگشت از ضدارزشها، یعنی توبه. اگر در عمق تاریکی هستم؛ ذرهذره از آن خارج شوم و بهسمت نور و روشنایی حرکت کنم. پله دوم صبر است. برای انجام هرکاری باید صبر کنم و با عجله تصمیم نگیرم. پله سوم خودداری کردن است. برای انجام هرکاری که نتیجه آنرا نمیدانم که خوب یا بد است؛ باید خودداری کنم. پله چهارم قناعت است؛ باید طبیعت را الگوی خود قرار دهم که با کمترین امکانات بهترین چیزها را به من میدهد. پله پنجم پسانداز است؛ باید همانطور که آقای مهندس همیشه بیان میکنند، پایههای مالی خود را مستحکم کنم و پسانداز یکی از ضروریات در زندگی است. پله ششم قضاوت، تجسس و غیبت است. در مورد انسانها و زندگی آنها نه قضاوت کنم، نه تجسس و غیبت کنم؛ چون من از گذشته هیچ انسانی اطلاعی ندارم. پله هفتم توکل، رضا و تسلیم است. در همه کارهایم اول به خدا توکل کنم و اگر هم به نتیجه نرسیدم، حتماً حکمتی در آن کار بوده است و به رضای خداوند راضی باشم.
رابطخبری: همسفر آمنه رهجوی راهنما همسفر عفت (لژیون چهاردهم)
ویرایش: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون هفتم) دبیر اول سایت
ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون ششم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شهرری
- تعداد بازدید از این مطلب :
68