English Version
This Site Is Available In English

در مسیر کنگره از تاریکی‌ها به روشنایی‌ها حرکت کردم

در مسیر کنگره از تاریکی‌ها به روشنایی‌ها حرکت کردم

نزدیک به ۵ سال است که به کنگره می‌آیم، آن زمان با حال بسیار خراب و آشفته وارد شدم؛ زیرا به اصرار مسافر خود بود و کنگره را قبول نداشتم، به‌دلیل این‌که مسافرم بسیار به من دروغ می‌گفت، روز ورود من جشنِ همسفر بود، استادِ جلسه همسفر محدثه، در‌مورد همسفر و همسر بودن صحبت می‌کردند و من در تاریکی‌ها بودم و صحبت‌های او را متوجه نمی‌شدم و بعداز ۳ جلسه مشاوره لژیون انتخاب کردم، همواره با خود می‌گفتم؛ چرا من؟ خدایا من چه کار کردم که با فردی معتاد زندگی می‌کنم ؟ خدا را شکر که کنگره در مسیر من قرار گرفت تا بتوانم از تاریکی‌ها کمی به سمت روشنایی‌ها بروم، من پیش از ورود به کنگره هیچ آشنائی نداشتم حتی نوشتن من جالب نبود و اشتباه می‌نوشتم، درست زندگی کردن و لباس پوشیدن را نمی‌دانستم و تنها اشکالات مسافر خود را در نظر داشتم و خود را نمی‌دیدم، اکنون خدا را شکر که با کنگره آشنا شده و با دریافت خدمت کوچکی به حال خوش دست یافتم یعنی آنچه خواستم در این مکان امن وجود دارد، ابتدا از آقای مهندس و استاد امین تشکر می‌کنم که این مسیر را برای منِ فاطمه مهیا کردند تا آموزش گرفته و آن‌ها را کاربردی کنم و از راهنمای خود همسفر اعظم نیز کمال تشکر را دارم انشاالله بهترین‌ها برای همه افراد رقم بخورد.

نویسنده: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون دهم)

خدا را شکر بابت حضور در مکان و جمعی که آرامش را به من بخشید، اولین مرتبه که راهنمایم از من درخواست‌ دلنوشته کردند آن‌قدر سرشار از غم، ناراحتی، تنفر و عصبانیت بودم که تنها از نا‌امیدی نوشتم و اکنون تقریباً پس از دوسال حضور در کنگره زمانی‌که شروع به نوشتن کردم متوجه شدم جز شکرگزاری هیچ جمله‌ای نمی‌توانم بنويسم شکر بابت این‌که در کنار خانواده هستم، شکر بابت تک‌تک شب‌هایی که با بیداری به سر می‌شد و الان با آرامش سپری می‌شود، شکر بابت مشاهده دخترِ خود که در کنار پدر است، شاید حسرت یک مرتبه دورهم بودن را داشتیم شکر و هزاران شکر که این مسیر و نعمت عظیم یعنی کنگره به من داده شد از آقای مهندس سپاسگزارم و مدیون ایشان هستم، ممنون از راهنمایان خود که با محبت خواهرانه خود در کنار من بودند تا من ثابت قدم باشم، از خداوند حال خوش و آرامش را برای آن‌ها خواستارم.

نویسنده: همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون‌ دهم)

منِ زهرا اکنون یک سال است که در کنگره حضور دارم و خوشحال از این‌که با این مکان آشنا شدم، همواره تصور من این بود که اعتیاد درمان نداشته و فرد معتاد هیچگاه به زندگی عادی باز نمی‌گردد؛ زمانی‌که مسافر من با کنگره آشنا شد با اشتیاق از آن برای من صحبت می‌کرد، با خود می‌گفتم؛ دوباره توهم‌زده و متوجه نیست که چه می‌گوید موقعی‌که از من خواست با حضور در کنگره همسفر او شوم به زور به کنگره آمدم و با این تصمیم که پس از چند جلسه با ایجاد بهانه‌ای دیگر نیایم؛ اما بعد از سه جلسه وارد لژیون شده و به صحبت‌های راهنما و دوستان خود گوش فرا‌دادم باورم نمی‌شد که من در جمعی حضور دارم که همه آن‌ها به گونه‌ای با فرد معتاد زندگی کرده‌اند نظر من در‌مورد کنگره تغییر کرد و کم‌کم به آن علاقمند شدم هر جلسه مشاهده می‌کردم که بیشتر رهایی می‌گیرند همچنین تولدها و اعلام رهایی‌ها اشتیاق من را افزایش می‌داد که در کنگره بمانم و اکنون خدا را شاکر و سپاسگزار هستم که به کنگره آمده و در این مکان امن قرار گرفتم تا از آموزش‌های آن بهره‌مند شوم و از این که یک عضو از اعضای کنگره هستم به خود می‌بالم.

نویسنده: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون دهم‌)

رابط خبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون دهم)

عکس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون دوازدهم)
ویرایش: همسفر فائزه رهجوی راهنما همسفر نجمه (لژیون پنجم)
ارسال: همسفر آرزو رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون يازدهم)
نمایندگی همسفران سلمان‌فارسی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .