English Version
This Site Is Available In English

یک معضل بزرگ برای من و فرزندانم

یک معضل بزرگ برای من و فرزندانم

خداوند را شکر می‌کنم که مسیر کنگره۶۰ را به من و مسافرم نشان داد تا بتوانیم آموزش بگیریم و از ضدارزش‌ها دوری کنیم.

در طول زمان مصرف مسافرم با مشکلات و سختی‌های زیادی مواجه بودیم که با جهل و نادانی که من داشتم، بلد نبودم با یک مصرف‌کننده چگونه بایستی رفتار کنم. این یک معضل بزرگ برای من و فرزندانم بود؛ چون همیشه در خانه ما بحث و دعوا بود و برای یک مسئله کوچک، همیشه جنگ و دعوا، بین من و مسافرم شکل می‌گرفت. در آن مدت دخترمان به دلیل مشکلات من و مسافرم خیلی صدمه دید.

یک مشکل بزرگ‌تر از اعتیاد مسافرم این‌ بود که متوجه شدیم پسرمان در ۷ سالگی، بر اثر تشنج دچار معلولیت ذهنی شده است. کارهای خودش را انجام می‌داد؛ ولی این بیماری باعث شده بود که کنترل ادرار خود را از دست بدهد و متوجه نمی‌شد. بیماری پسرمان، من و مسافرم را به نابودی کشانده بود. او را در ۷ سالگی پوشک می‌کردم، افسردگی شدید گرفته بودم. با خودم و اطرافیان درگیر بودم. همیشه گریه می‌کردم و ناسزا می‌گفتم... تا این‌که بعد از چند سال مسافرم با کنگره۶۰ آشنا شد.

با تمام سختی‌ها و مشکلات به کنگره آمد و سفر خود را آغاز کرد. خداوند را شکر می‌کنم که مسافرم به درمان رسید و با من صحبت می‌کرد تا من هم همراه او به کنگره بیایم تا حالم خوب شود. در آن زمان چون پسرم مریض بود من نمی‌توانستم به کنگره بیایم. به مسافرم گفتم نه تنها کنگره، بلکه هیچ‌ چیزی حال من را خوب نمی‌کند. حالا تو می‌گویی بیایم کنگره تا حالم بهتر شود!

این روزها برای ما به سختی می‌گذشت تا این‌که پارسال حال پسرمان بدتر شد و ریه‌های او درگیر شد. حال او خیلی بد بود، او را خیلی سریع به بیمارستان رساندیم، ۲ ماه و چند روز در بخش ICU بستری بود و با این روزگار و حال خیلی خرابی که داشتیم خدا را شکر مسافرم توانست سفر مواد و نیکوتین را به خوبی به پایان برساند، زیرا به پسرمان قول داده بود که دیگر سمت موادمخدر و سیگار نرود.

بعد از این‌که پسرمان را از دست دادیم، با این حال مسافرم از مواد و سیگار استفاده نکرد. این موضوع برای ما خیلی مهم بود. همه می‌گفتند که با این غم بسیار بزرگ مسافرم دوباره سیگار مصرف می‌کند، ولی خدا را شکر او سفر خود را به نحواحسن به پایان رسانده بود. من به مسافرم خیلی افتخار می‌کنم و از او بسیار ممنونم که دیگر مواد و سیگار مصرف نکرد. دقیقا روز چهلم پسرم، مسافرم به پارک طالقانی رفت و گل رهایی را از دستان پر مهر آقای مهندس دریافت کرد.

۳ ماه بعد از دست دادن پسرم و با حال خیلی خراب وارد کنگره شدم و با این مصیبت بزرگ که بر دلم بود وارد لژیون شدم. از راهنمای خوب خود همسفر بهجت سپاس‌گزارم که به من آموزش دادند تا بتوانم با از دست دادن پسرم کنار بیایم و صبوری کنم. اکنون حالم خیلی بهتر شده و این حال خوب را مدیون آقای مهندس و راهنمایی‌های همسفر بهجت عزیز هستم. ان‌شاءالله بتوانم خدمت‌گزاری وفادار برای کنگره۶۰ به‌خصوص شعبه‌‌ ابن‌سینا باشم.

تشکر می‌کنم از آقای مهندس و برای ایشان و  خانواده محترمشان سلامتی و طول عمر طولانی از خداوند متعال خواستارم. خدا را شکر که الان عضو کوچکی از کنگره۶۰ هستم.

نویسنده: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر بهجت (لژیون دوازدهم)
عکاس: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر فرنگیس (لژیون سوم)
تایپیست:همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر بهجت (لژیون دوازدهم)
ویراستاری: همسفر مائده رهجوی راهنما همسفر فرنگیس (لژیون سوم) دبیر سایت
ارسال: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر اشرف (لژیون هشتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ابن‌سینا

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .