جلسه ششم از دور بیست و ششم از کارگاه های آموزشی عمومی کنگره60 ؛نمایندگی ستارخان به استادی مسافر مجتبی،نگهبانی مسافر محمدرضا و دبیری مسافر آیدین (DST و تجربه من از سم زدایی و سایر روش ها) روز شنبه 18 آبان ماه سال 1398 ساعت 17:00 آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
خیلی خوشحالم که یکبار دیگر در جمع شما دوستان هستم. دستور جلسه امروز درباره DST و تجربه من از سمزدایی و سایر روشها میباشد. بعد مدتی مصرف مواد مخدر نسبت به دوران ابتدایی مصرف یا بهاصطلاح دوران طلایی مصرف، شخص در سرازیری اعتیاد حرکت میکند و هنوز اعتیاد آن چهره مخوف و زشت خود را نشان نداده معمولاً افراد به فکر ترک اعتیاد نیستند و باورشان این است که من با دیگران فرق دارم و بعد از مدتی مصرف میتوانیم آن را کنار بگذاریم؛ اما بعد از مدتی که اعتیاد کاملاً جای پای خود را در وجود آدم سفت میکند و انسان احساس خطر میکند به فکر ترک میافتد و این اتفاق برای خود بنده رخ داد. تلاش نمودم که اعتیاد خود را کنار بگذارم و مدتی قطع مصرف کردم ولی باگذشت 2 ماه دوباره آغاز مصرف نمودم چون دیدم نمیشود. مشاهده میکردم چیزی که با ترک من و بقیه انواع ترکها وجه مشترک دارد این است که من مدام فکر مصرف مواد مخدر در مغز من میچرخید. تلاش میکردم که مواد مخدر مصرف نکنم به خود میگفتم مگر میشود مواد مصرف نکرد بالاخره سالی یکبار که باید مصرف کرد و مدام درگیر این فکر بودم و هیچ کاری نمیتوانستم انجام دهم و مهمترین نکته این بود بعد از هر ترکی یکبخشی از وجودم کنده میشد و بخشی از زندگیام از دست میرفت. بعد از مدتی به این نتیجه رسیدم که بهتر است ترک نکنم چون اینگونه ترک کردن باعث میشد من در هر دوره بخشی از زندگی خود را از دست بدهم. مصرف مواد مخدر در فرد تعادلی به وجود میآورد که این تعادل در فرد خمار وجود ندارد و من به این نتیجه رسیدم که مصرف خود را ادامه بدهم. روشهای مختلفی را امتحان کردم و دیدم نمیشود. در دورهای اقدام به ترک کردم در آن دوره بهتازگی روشی به نام سمزدایی به وجود آمده بود و من آن را امتحان کردم و بدترین روش ترک برای من بود.
بهقدری بر من فشار آورد که در طی 24 ساعت وزن کم کردم و بعدازاین اتفاق دوباره شروع به مصرف کردم به خودم گفتم هیچ راهی نیست که من ترک کنم علی رقم اینکه با تمام وجود میخواستم مصرف نکنم. وقتی من وارد کنگره 60 شدم پیش خودم گفتم مگر میشود کسی به مواد مخدر فکر نکند و رها بشود بالاخره یکجایی هم شده مصرف میکند باور نمیکردم از دنیای اعتیاد برای همیشه رها بشوم. بعد از مدتی که گذشت متوجه شدم درمان دارد اتفاق میافتد و حسی به مواد ندارم نه از مواد متنفر بودم نه از مواد خوشم میآمد و این بزرگترین معجزه کنگره 60 است که اتفاق میافتد. اگر شخص درست سفر کند و فرمانبردار خوبی باشد بعد از مدتی با دنیای اعتیاد خداحافظی میکند و این حس به سراغ او میآید. ولی بخش دوم این جلسه درباره دهمین سالگرد رهایی یکی از خدمت گذاران کنگره 60 نمایندگی ستارخان جناب آقای علیرضا عیوضی میباشد. من این تولد و رهایی را به خانواده محترم علیرضا به راهنمای محترم همسفرشان و کلیه اعضای شعبه ستارخان و اعضای لژیون و در رأس به بنیان کنگره 60 جناب آقای مهندس دژآکام تبریک میگویم. واقعاً در برههای از زمان درمان کراک بسیار سخت و مشکل بود و این رهایی اعجاب و اعجازی است که در وصف نمیگنجد و الآن 10 سال از این رهایی میگذرد. علیرضا یک ویژگی خوبی داشت این بود که واقعاً آمد و حرکت کرد و به هرچه که گفته میشد جز بهجز عمل میکرد و علیرضا جز کسانی بود که سفر بسیار خوبی داشت و زمانی که به رهایی رسید علیرضا کسی بود که کل افراد آکادمی او را میشناختند و این نتیجه پیوند محبتی بود که برقرارشده بود و در کنار همسفر محترمشان شروع به خدمت کرد. ما در کنگره 60 قرار است نسبت به گذشته خود تغییر پیدا کنیم نه اینکه بخواهیم کاری عجیب انجام دهیم و علیرضا این کار را انجام داد. در دورهای ایجنت بود در آزمون کمک راهنمایی قبول شد در اردو هر کاری که از او برمیآمد انجام میداد و امروز این جشن را باهم میگیریم. از اینکه به صحبتهای من توجه نمودید ممنونم.
اعلام سفر مسافر:
تخریب 10 سال، آنتی ایکس کراک، روش درمان دی اس تی، داروی درمان شربت اوتی، طول سفر اول 10 ماه و 15 روز به راهنمایی آقا مجتبی، رهایی 10 سال و 30 روز.
آرزوی مسافر:
آرزویی که دارم این است که مسیر کنگره 60 مسیر کاملاً درستی است، انشا الله همه ما که در این مسیر تلاش میکنیم بهتمامی آرزوهایمان برسیم.
خلاصه سخنان مسافر:
از همه شما سپاسگزارم که در این جشن شرکت نمودید. امیدوارم این حال خوبی که ما داریم به بقیه افراد منتقل بشود و راه کنگره 60 برای تمام کسانی که تحت نیروهای شیطانی هستند پیدا بشود و باانرژی خوبی که در کنگره 60 وجود دارد به درمان برسند. من با 10 سال تخریب وارد کنگره 60 شدم والان 10 سال از رهایی بنده میگذرد. قبل از مصرف مواد مخدر من بهصورت نیمهحرفهای ورزش میکردم و اصلاً فکر مصرف مواد در ذهنم خطور نمیکرد بهطوریکه هیچکس از دوستان جرئت نمیکرد جلوی من حتی سیگار بکشد. بعد از دوران سربازی وارد برههای از زندگی شدم که بحران زیادی داشت و من قادر به مدیریت آنها نبودم و قوانین را نمیدانستم. در آن مقطع به سمت خلاف رفتم و فروشنده مواد شدم و بهصورت تفننی مصرف کردم بهگونهای که بعد از مدت کوتاهی وارد مصرف کراک و هرویین شدم و این مصرف من درست مصادف با اوایل ازدواجم شد. به هر دری زدم که ترک کنم ولی نشد تا اینکه سال 88 بهواسطه همسرم با کنگره 60 آشنا شدم و برای مشاوره به کنگره 60 رفتم و از اصرار پدرم که اینجا خانه آخر توست و دیگر راهی نداری پا به فرار گذاشتم ولی با کمک مشاورین تازهوارد و راهنمای عزیزم همان روز برگشتم و سفر خود را شروع کردم. از همان روز اول با دیدن راهنمای عزیزم حسی به من دست داد که تمامی فرمانهای ایشان را انجام دهم و موفق شدم سفر خودم را انجام بدهم و به رهایی برسم. همسفرم بسیار زحمت کشید و واقعاً اگر شخصی دیگری جای همسرم بود من را تحمل نمیکرد از ایشان بسیار تشکر میکنم به خاطر تحمل تمام سختیها، از راهنمای همسفر عزیزم تشکر میکنم از کلیه اعضای شعبه استاد معین سابق و ستارخان فعلی و از همه شما که قدم رنجه فرمودید و تشریف آوردید.
خلاصه سخنان کمک راهنمای همسفر:
خیلی خوشحالم که افتخار این رادارم در کنار شما دوستان باشم و بتوانم در تولد عزیزان شرکت کنم. این روز را تبریک عرض میکنم خدمت جناب آقای مهندس دژاکام و همسر محترمشان، ایجنت و اسیستانت محترم شعبه. امروز به این جمله میرسیم که صفت گذشته در انسان صادق نیست و این را به ما میگوید که با نگاه به گذشته به یاد بیاوریم که چه روزهایی را پشت سر گذاشتیم و حال خوش الآن را مدیون کنگره 60 هستیم؛ و باید قدر این لحظات را بدانیم.
خلاصه سخنان همسفر:
سپاسگزارم بابت حضور تکتک شما عزیزان در این تولد. در تولد 5 سالگی تولد حس خاصی دارد چون تغییرات عمدتاً روی ظاهر است ولی تولد 10 سالگی ظاهر تغییر نمیکند و بیشتر تغییرات درونی هست و به عبارتی صدای بیرونمان کم شده و صدای درونمان بیشتر شده است.
تهیه و تنظیم:مسافران فرهاد و یحیی
عکاس:مسافر مهدی
- تعداد بازدید از این مطلب :
1303