در جهان ما، تفکر بهتنهایی قدرت مطلق حل مسئله نیست، بلکه زمانی کامل میشود که با حرکت و رسیدن همراه باشد. برای پالایش و تزکیه نفس، باید هفت پله را پشت سر بگذاریم: 1.بازگشت از ضد ارزشها 2. خودداری 3. قناعت 4. صبر 5. دوری از تجسس، قضاوت و غیبت 6. پسانداز 7. وکیل، رضا و تسلیم پیش از انجام هر کاری، باید آرامش داشته باشیم. نباید ترس، اضطراب و ناامیدی را به خود راه دهیم. باید این احساسات را از خود دور کرده و اعتمادبهنفسمان را تقویت کنیم.
تفکر، گفتار و رفتار ما باید درست و هماهنگ باشد؛ همانگونه که آقای مهندس میفرمایند: پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک. اما برای رسیدن به این سه، ابتدا باید پالایش و تزکیه انجام دهیم؛ یعنی خصایص و رفتارهای ناپسند را از خود دور کنیم و از ضد ارزشها فاصله بگیریم. ضد ارزشها چه هستند؟ اگر به درون خود رجوع کنیم، میفهمیم که دروغ، غیبت، دزدی، فساد و آدمکشی نمونههایی از اعمال ضد ارزشی هستند. خودداری یعنی هنگام تصمیمگیری، اندیشه کنیم که آیا نتیجهاش خیر است یا شر؟ اگر تردید داشتیم، بهتر است از انجام آن کار صرفنظر کنیم.
قناعت، سومین پله، الگویی است برگرفته از طبیعت. قناعت یعنی فراهمکردن بهترین شرایط زندگی با حداقل امکانات. این اصل باید در همهی جنبههای زندگی چه مادی، چه معنوی و تربیتی مورد توجه باشد. با کمترین داشتهها میتوان بهترین کارها را انجام داد. نباید در زندگی اسراف کرد و باید به فکر پسانداز بود. در هر کاری صبر لازم است. همانطور که باغبان، حتی اگر تا نیمه ساقههای درختش را پر از آب کند، باز هم باید تا رسیدن فصل میوه صبر کند. باید از داشتههایمان لذت ببریم، هرچند کم باشد.
باید همواره بخشی از درآمدمان را ذخیره کنیم و بخشش را نیز در زندگی جاری کنیم. چون اصل انرژی در دنیا، تبادل و تبدیل است. مثالی هست که میگوید: «کسی در راه از نداشتن کفش مینالید تا دید که دیگری پا ندارد. گفت: خدایا شکر که فقط کفش ندارم!» ما باید قدردان نعمتهایمان باشیم و از مقایسه بیهوده با دیگران پرهیز کنیم. مدیریت زندگی یک اصل مهم است. باید به فرزندانمان نیز مدیریت، قناعت و پسانداز را بیاموزیم. تسلیم از محبت و عشق حقیقی سرچشمه میگیرد.
زمانی که باور داشته باشیم ما عالم نیستیم که خیر و صلاح خود را تشخیص دهیم، و نه مالک مطلق زندگی خود هستیم، آنگاه خودخواهیها کنار میرود و وجودمان تسلیم نیروی لایزال الهی میشود. رضا، یعنی خشنودی قلبی، نتیجه محبت به خداوند است. کسی که دوست دارد، هر آنچه از محبوبش میرسد را زیبا و دلنشین میبیند. در این جهان، فاعلی جز خداوند وجود ندارد. پس هرچه رخ میدهد و هر دستوری که از سوی قدرت مطلق صادر میشود، باید با خشنودی پذیرفته شود، چرا که نشانهای از نزدیک شدن به فرمان عقل است، که با تفکر، تعقل و عمل همراه است.
تفکر یکی از ویژگیهای مهم انسان است. در زمان مصرف، تفکرات غلط باعث شد که بسیاری از چیزها را از دست بدهیم. اما در کنگره۶۰، اولین چیزی که به رهجو میآموزیم، این است که او باید خودش بخواهد. نه نصیحتش میکنیم، نه تشویقش میکنیم که ترک کند. بلکه از وادی اول، یاد میدهیم: باید تفکر کنی. یکی میتواند در ذهن خود، تصویر زیبای رهایی ترسیم کند، و دیگری تصویری از آشفتگی. این تصویرها را خودمان میسازیم. پس مسئولیت با خود فرد است. کسانی که همه چیز را گردن دیگران میاندازند، حال خوبی ندارند.
وقتی راهنما انتخاب میکنی، باید به حرف او گوش بدهی. در این مسیر، نیرویی به تو کمک خواهد کرد: نیروی مافوق (خداوند). این نیرو چه بهسوی ارزشها بروی، چه بهسوی ضد ارزشها، همراه تو خواهد بود. من شخصاً، از روی تجربهام، به این نیرو ایمان کامل دارم. و در پایان، این خداوند است که در مسیر زندگی، با تمام مشکلات و آزمونها، یاور و راهنمای ماست. ما با توکل و تلاش خود، از سختترین امتحانات زندگی از جمله درمان اعتیاد عبور خواهیم کرد و سربلند، موفق و پیروز از این گذرگاه بیرون خواهیم آمد. و در نهایت، تسلیم فرمان او خواهیم بود.
منبع: سیدی وادی پنجم
نویسنده: راهنما همسفر نصیبه
ویراستار: همسفر ماجده رهجوی راهنما همسفر حدیقه (لژیون چهارم)
عکس و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون دوم)نگهبان سایت
همسفران نمایندگی گرگان
- تعداد بازدید از این مطلب :
36