خدا را شاکرم که فرصت خدمت به من داده شد تا بتوانم مطلبی فراهم کنم و در طی این امر آموزش ببینم. در وادی پنجم میگوید: در جهان ما تفکر، قدرت مطلق حل نیست؛ بلکه توأم با رفتن و رسیدن، آن را کامل مینماید. این وادی به من یادآوری میکند که وقت آن رسیده از جهان ذهن بیرون بیایم و بهصورت عملی و فیزیکی مسائل و شرایطم را موردبررسی قرار دهم و عملگرا شوم.
به عقیده من ذهن انسان گاهی اوقات او را بازی میدهد و درگیر مسائلی میکند که درواقع اهمیت زیادی ندارد و انسان را از مسائل اصلی دورنگه میدارد. بهطور مثال من میدانم که نوشتن یک سی دی در هفته، وقتی انتخاب کردهام که کنگره بیایم، وظیفه من است. من میدانم که این امر برای آرامش، حال خوب و شرایط بهتر خودم است اما وقتی میخواهم عمل کنم، یکی در ذهن من میگوید حالا آن کار را انجام بده! فلان کار را اولویت بزار! وقت زیاد است کمکم مینویسی! تا آخر هفته زمان زیادی است! و خیلی صحبتهای دیگر که در ذهن من گفته میشود تا من را از کاری که حتی میدانم به نفعم است دور کند. این میشود بازی ذهن!
خیلی وقتها ما متوجه این اتفاق نیستیم و وقت و زمان را از دست میدهیم. این وادی به من یادآوری میکند ترسهای بیجا را که باعث عقبماندگی من میشود، کنار بگذارم و مسئلهای را که به نفع من و در جهت پالایش و تزکیهام است، بهدرستی انجام دهم. با گوش دادن سیدیها و خواندن مطالب جمعیت احیای انسانی کنگره 60 متوجه شدم که خیلی زمانها در ذهنم غرقم و ذرهذره عملگرا بودنم را پیدا کردم و در خودم افزایش دادم.
در وادی پنجم از کتاب «عشق (14 وادی برای رسیدن به خود)» آقای مهندس حسین دژاکام مثال بهجایی زدند: برای اینکه آب آلوده را به آب سالم تبدیل کنیم فقط یکراه وجود دارد و آنهم تصفیه است. وقتی به زندگی خودم نگاه میکنم سالها به آلوده کردن خودم با اعمال ضد ارزشی که به آنها واقف نبودم، پرداختم والان که راهش را در جمعیت احیای انسانی کنگره 60 آموختم، باید این ریسمان را محکمتر بگیرم تا بتوانم به تصفیه خودم بپردازم. بخش زیادی از تصفیه با آموزش دیدن و آگاه شدن انجام میشود که ما در کنگره دائماً در معرض آن هستیم.
با خواندن این وادی ضد ارزشها را شناختم ولی نمیتوانم توقع داشته باشم با یکبار خواندن آنها را عملی کنم. اینیک پروسه زمانبر است و لازم است با تکرار و تمرین در موقعیتهای مختلفی که در زندگیام رخ میدهد، آنها را به اجرا دربیاورم تا آرامش و ایمان کمکم جای ترس و ناامیدی و اضطراب را بگیرد.
هیچچیز یکشبه پیش نیامده است که یکشبه هم از بین برود! آموزشهایی که در جمعیت احیای انسانی کنگره 60 میگیرم گاهی برایم قابلدرک نیست و بهمرورزمان اتفاقاتی رخ میدهد که میتوانم از آن آموزشها مثل یک ابزار در آن اتفاق استفاده کنم و مسیر زندگی را برای خودم هموارتر کنم.
بینشی که طی این سالها آموزش دیدن برایم ایجادشده است، مرا از بحرانهایی که میتوانم بهجرئت بگویم کسانی که دو برابر من سن دارند در آن بحران، دچار مشکلات بسیاری میشوند با کمترین مسئله عبور میدهد و این موضوع خیلی اهمیت دارد.
همینکه فهمیدهام وقتی مسئله و مشکلی برایم پیش میآید برای حل کردن است و دیگر فرار نمیکنم یا در ذهنم نمیمانم و دنبال راهحل میگردم، ارزشمندترین دارایی من است چون دیگر زندگی برایم طاقتفرسا و منزجرکننده نیست بلکه به یک ریتم بالا و پایین تبدیلشده است که میدانم با کمک قدرت مطلق میتوانم از آن عبور کنم و صحیح و سالم مسیر را طی کنم.
نویسنده: همسفر یگانه (لژیون یکم)
ویرایش، ویراستاری و ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر ریحانه (لژیون یکم)
همسفران نمایندگی قشم
- تعداد بازدید از این مطلب :
23