سخنان استاد:
سلام دوستان خاطره هستم یک مسافر
دستور جلسه امروز در مورد تخریب شیشه و محرکهای جدید و درمان آن با متد DST میباشد. این موضوع چه شباهتی با سیگار دارد؟ اصل تئوری ایکس میگوید؛ هر آنچه از سد خونی مغز عبور کند، میتواند در عملکرد مغز و تولید شبه افیونی بدن اختلال ایجاد نماید و آنتی ایکس محسوب میشود.
شیشه یا آمفتامین، تا 12 برابر میزان دوپامین را افزایش میدهد. نیکوتین نیز یکی از آنتی ایکسها است که باعث افزایش ترشح دوپامین در بدن میشود. ولی باید بدانیم مواد مخدر، محرک یا سیگار، خودشان چیزی به ما نمیدهند. با مصرف شیشه، احساس میکنیم چقدر سطح انرژیمان بالا میرود، یا با مصرف تریاک، دردهایمان آرام میشود. ولی اتفاقی که میافتد، این است که این مواد، بیوشیمی بدن و مغز ما را دستکاری میکنند و میزان ترشح دوپامین را به صورت مصنوعی افزایش میدهند، و باعث میشوند از ذخایر انرژی و شبه افیونی بدن خودمان استفاده کنیم.
دقیقاً همان مثال چراغ نفتی که در کتاب ۶۰ درجه گفته شده؛ ما یک چراغ نفتی داریم با یک مخزن و حجم مشخص و میزان محدودی سوخت یا نفت، من باید در طول سالهای حیاتم، آن میزان انرژی را تقسیمبندی و از آن استفاده نمایم. با مصرف شیشه، گل، سیگار و سایر مواد، گویی فتیله این چراغ را بالا میکشم، یکباره میبینم چقدر همه جا پرنورتر و بهتر شد! و فکر میکنم به یک ماده جادویی دست پیدا کردهام که حال خوب و سرخوشی زیادی به من میدهد! اما خیلی زود سطح انرژیام پایین میآید، و مجبورم دوباره سوخت مورد نیازم را از بیرون تامین کنم، سطل سطل در این چاه آب بریزم و تا بتوانم کشان کشان باقی عمرم را سر کنم.
روش DST با کمک داروی OT، سیستم شبه افیونی بدن را که در اثر مصرف مواد مخدر از تعادل خارج شده بازسازی میکند. این اتفاق دقیقاً در سفر سیگار نیز رخ میدهد، داروی جایگزین در این سفر، آدامس نیکوتین است، که باعث میشود ترشح نیکوتین آمید طبیعی بدنم که با مصرف سیگار دچار اختلال شده بود، در طول ۱۰ ماه بازسازی شود.
دوپامین یکی از مهمترین مواد شبه افیونی بدن است، که حس لذت و شادی به انسان میدهد. متاسفانه ما بیوشیمی بدنمان را تنبل کردهایم، در گذشته همه فعالیتهای روزمره داشتند؛ مهمانی، دورهمی، شرکت در کلاسها و دورههای مختلف، آموزشهای جدید، خرید و ... همه اینها باعث تولید دوپامین میشد. ولی امروز زندگیها تغییر کرده، رفتوآمدها کم شده، انسانها فعالیت و پیادهروی ندارند، اگر یک روز خانه را جارو بزنیم، زود خسته میشویم و مینشینیم جلوی تلویزیون فیلم و سریال نگاه میکنیم، یا در اینستاگرام و فضای مجازی چرخ میزنیم، و با این چیزها میخواهیم دوپامین دریافت کنیم. کمی تمرین کنیم، ببینیم میتوانیم نصف روز گوشیهایمان را کنار بگذاریم؟ یا حداقل برای استفاده از فضای مجازی تایم بگذاریم.
هر چیزی در جهان هستی دوسویه دارد، مانند یک شمشیر دو لبه؛ تریاک همانطور که شفادهنده و داروی درمان ماست، میتواند مخرب باشد و باعث اعتیاد گردد. نیکوتین همانطور که داروی درمان ما در سفر سیگار است، میتواند باعث اعتیاد ما شود. فضای مجازی همانطور که میتواند در کسب علم و دانش به ما کمک کند، میتواند مخرب و ویرانگر باشد.
متاسفانه امروزه چون همهچیز راحت به دست میآید، قدر نمیدانیم و راحت آن را از دست میدهیم. اگر برای ورود به کنگره نیز شهریه پرداخت میکردیم، هیچ کدام غیبت نداشتیم و میگفتیم باید از تمام لحظات استفاده کنم! سعی کنیم قدرشناس باشیم، حواسمان باشد کجا هستیم و چه چیزی دریافت میکنیم. باید برای به دست آوردن و حفظ و نگهداری آنچه به ما داده میشود تلاش کنیم. بهشت را به بها دهند نه به بهانه. اگر دنبال حال خوب هستم، چه در سفر سیگار چه OT، دنبال راههای راحت و سهلالوصول نباشم. باید زحمت بکشم تا آنچه به دست میآورم به من لذت بدهد و سیستم پاداش مغز مرا فعال کند و باعث تولید دوپامین شود. اگر دانشگاه نرفته باشم و با پول مدرک مهندسی یا دکترا بگیرم، چه لذتی دارد؟ چاه باید خودش جوشش و تولید داشته باشد. اگر من خودم این چاه را حفر کرده و به آب رسیده باشم، برایم لذتبخش خواهد بود و حال مرا خوب میکند. وگرنه باید تا آخر عمر به سیگار یا مواد وابسته باشم تا بتوانم حداقل کارهای روزمرهام را انجام دهم.
درد به من پیام میدهد که قسمتی از بدنم دچار مشکل شده است، اگر اضافه وزن دارم، باید کم کنم. بسیاری از مشکلات ما به خاطر اضافه وزن است، و بسیاری به خاطر آب نخوردن، ورزش نکردن و خواب مناسب نداشتن. اگر این چند مورد روتین زندگی من بشود، قطعا حالم بهتر خواهد شد، نه اینکه یک روز انجام بدهم و یک روز انجام ندهم و بعد بگویم این کار را کردم و جواب نگرفتم.
پس دوپامین یکی از ضروریات زندگی ماست، ولی مهم است که از چه طریق آن را به دست میآورم؛ آیا میخواهم تا آخر عمر با مصرف سیگار، شیشه، گل و ... زندگی کنم؟ بنشینم با خودم فکر کنم، ما مختار هستیم. وقتی با خواست خودم وارد این لژیون میشوم، باید برنامهای که به من داده میشود درست انجام دهم.
بدترین کاری که در طول سفر میتوانید با خودتان انجام دهید، این است که دوگانهسوز شوید، یعنی هم آدامس بخورید، هم سیگار یا قلیان بکشید، این کار نهتنها جواب نمیدهد، بلکه حالتان را بدتر میکند. چون وقتی وارد لژیون میشوم، با کنگره، با راهنمایم و خودم پیمان میبندم، و اگر پیمانشکنی کنم و گریز داشته باشم، خیانت کردهام، و دیگر نه سیگار حالم را خوب میکند و نه داروی درمانم به من جواب میدهد. این قانون کائنات است.
بیوشیمی بدن ما در حالت عادی میزان مشخصی مواد شبه افیونی تولید میکند و در اختیار ما میگذارد. حال یکی کمتر و یکی بیشتر، زیرا انرژی در صور پنهان، مانند پول است در جهان بیرون. میزان این انرژی بر اساس سبک زندگی و نوع افکار و جهانبینی هر شخصی متفاوت است، آیا هر روز پیادهروی یا ورزش انجام میدهم؟ دوش میگیرم؟ خود مراقبتی و عزتنفس دارم؟ شکرگزار و قدردان هستم؟ افکارم منفی است یا مثبت؟ افکار منفی، غر زدن و گلایه کردن مقدار زیادی از پول و انرژی مرا از بین میبرد، ترس، خشم، ناامیدی، حسرت، سرزنش کردن و ... سیستم ایکس ما را ضعیف میکند.
خدمت کردن در سفر دوم هم تاثیر زیادی در حال خوب ما دارد، چون باعث تولید دوپامین و سروتونین میشود. وقتی شما جملهای به کسی میگویید و حالش را خوب میکنید، یا برای کسی هدیه میگیرید، خودتان بیشتر لذت میبرید و حالتان خوب میشود.
پس مواد شبه افیونی لازمه زندگی ماست، ولی خیلی مهم است که چطور آن را به دست بیاوریم، با انجام اعمال سالم و ارزشی، یا با مصرف مواد مخدر و سیگار، غیبت، پشت سر دیگران حرف زدن و ...
دانشمندان آزمایشی روی موشها انجام دادند؛ یک الکترود در مغزشان قرار دادند و آنها را در قفسی گذاشتند، یک اهرم در آن قفس بود که هر وقت موشها به آن اهرم میخوردند، آن الکترود باعث تحریک بخشی از مغز و تولید دوپامین میشد. وقتی موشها متوجه این قضیه شدند، آنقدر آن اهرم را فشار دادند که یک سری مردند! حتی غذا هم نمیخوردند، درصورتیکه قبلاً با همان میزان دوپامین که بدنشان تولید میکرد، زندگی میکردند، خواب و زادوولد و همهچیزشان به جا بود. این دقیقا همان کاری است مواد و سیگار با ما انجام میدهد. بسیاری به خاطر فشار دادن بیش از حد این اهرم از بین رفتند.
پس حواسم باشد که با خودم چه کار میکنم. خداوند همهچیز در اختیار ما قرار داده، اینکه من چگونه و در چه مسیری از آنها استفاده کنم، خیلی مهم است. باید به کنگره وصل باشیم و در کلاسها شرکت کنیم تا بتوانیم حال خودمان را خوب نگه داریم.
به واکنشهای بدنمان دقت کنیم، جسم انسان خودش پیام میدهد. برخلاف تصور عموم، سیگار و قهوه باعث افزایش هورمون کورتیزول و ایجاد استرس و اضطراب در ما میشود. مانند بنزینی است که روی آتش میریزند، یکدفعه شعلهور میشود و یک لذت و خوشی لحظهای به من میدهد، اما خیلی زود فروکش میکند و دچار استرس، بیخوابی و بیقراری میشوم. پس باید حرکت آهسته و پیوسته در پیش بگیریم تا همیشه بتوانیم حال خودمان را متعادل نگه داریم.
تایپ و ارسال: مسافر خاطره
- تعداد بازدید از این مطلب :
33