به نام قدرت مطلق الله
جلسه چهاردهم از دورۀ ششم لژیون سردار نمایندگی سهروردی روز یکشنبه ۱۴۰۴/04/22 در ساعت 15:30 با استادی دنور مسافر جواد و نگهبانی پهلوان محترم مسافر محمد و دبیری راهنما مسافر جهانگیر با دستور جلسه «تخریبهای شیشه و مخدرهای جدید و درمان با متد DST» در نمایندگی سهروردی برگزار گردید.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان جواد هستم یک مسافر، خداوند را شاکرم که امروز توانستم در لژیون سردار شرکت کنم و در این جایگاه خدمت کنم، از نگهبان و ایجنت شعبه، آقای غلامی تشکر میکنم. در مورد دستور جلسهٔ شیشه و مخدرهای جدید و درمان آن با متد DST، مادهٔ تشکیل دهندهٔ شیشه، متآمفتامین است که در سال ۱۹۸۶ در آلمان برای لاغری و کنترل خواب اختراع شد.
در جنگ جهانی دوم، در بیشتر کشورها برای سربازان استفاده میشد و در سال ۱۳۸۹ وارد ایران شد که اولین بار برای لاغری استفاده میشد، بعد کمکم مشخص شد که چه تخریبهایی میتواند داشته باشد.
شیشه یک داروی محرک، مخرب و مخدر است که باعث میشود سطح مخدر بدن و دوپامین تقریباً ۱۱ برابر شود؛ این ماده، دارای تخریبهای آشکار و پنهان است، تخریبهای آشکار، مانند: پوسیدگی در دندان، تعریق بدن، اختلال در پروستات و جوشهای عفونی. تخریبهای پنهان، مثل: بدبینی، ظنّ بد، پرخاشگری به اطرافیان و تغییر جایگاه حواس میباشد. مصرف کنندگان شیشه، یک چیزهایی را میبینند که از دید آنها واقعیت دارد، ولی اطرافیانش میگویند که او دچار توهّم شده است.
من یک سیدی از آقای مهندس گوش میدادم که میگفتند: آن چیزهایی که آنها میبینند در واقع، واقعیت دارد و ما نمیتوانیم آنها را درک کنیم. آقای مهندس در لایو چهارشنبه عنوان کردند که شیشه دیگر آن وحشت سالهای قبل را ندارد چون ما به درمان آن رسیدیم، چون صورت مسالهٔ اعتیاد را پیدا کردیم و میتوانیم آن را به راحتی درمان کنیم.
شیشه چون از یک نوع مادهٔ مخدر تشکیل شده است، درمان آن کار راحتی است، درمان آن با ۳دهم اپیوم شروع میشود و ۱۱ ماه طول درمان آن است. در مورد مخدرهای جدیدی که وارد بازار شده، ما فهمیدیم و یاد گرفتیم که هر چیزی که انسان را از حالت طبیعی خارج کند، یک مخدر است و میتوانیم آن را به راحتی درمان کنیم.
شیشه، الاسدی، قرص و هر مخدری باشد، چون ما مثلث درمان را کشف کردیم. من خودم تجربهٔ شیشه را نداشتم، ولی پدرم مصرف کنندهٔ شیشه بودند و اینکه تمام تخریبهای صور آشکار و پنهان را در او دیدم. تخریبهای صور آشکار را دیدم که در واقع ذرهذره آسیب میدید و تخریب میشد و صور پنهان که بدبینی پیدا کرده بود نسبت به همه و از تعادل خارج میشد.
خاطرهای که از او دارم، سال ۹۱ که ترکهای مختلفی داشتند، به من گفتند: که من دیگر نمیخواهم مصرف کنم و دلم میخواهد ترک کنم، چون شب تا صبح پای منقل بود و از صبح تا شب هم خواب بود. فردای آن روز دیدم که دیگر خواب نیست و شنگول و سرحال است و گفتم جداً انگار ترک کرده است، منقل را هم جمع کرده بود. ولی کم کم دیدم که علاوه بر روزها، شب ها هم نیز بیدار است.
او در اصل، مواد خود را تغییر داده بود و به مصرف شیشه رو آورده بود. در این مواقع رنجهایی که یک خانواده برای مصرف کنندهٔ شیشه میبرد بیشتر است و من این را با پوست و گوشت و استخوانم درک کردم و بنیان خانواده به خاطر مصرف مواد صنعتی از هم میپاشد و به جایی رسیده بودم که نه میخواستم با پدرم حرف بزنم و یا او را ببینم، او دیگر از من فراری بود و متوجه شدم پدر و پسر چقدر میتوانند از همدیگر متنفر باشند.
خدا را شکر از وقتی که به کنگره آمدم، با آموزشهای آقای مهندس آشنا شدم و راه درمان را پیدا کردم و خلاصه به جایی رسیدیم که نه یک خانواده و بلکه هزاران خانواده میتوانند به درمان برسند و وظیفهٔ ما چون در اینجا درمان شدیم، این است که باید بنای کنگره را مستحکم نگه داریم، چگونه این کار را بکنیم؟

با عضویت در لژیون سردار و اینکه به انسانهای دردمند کمک کنیم، همانطور که ما رایگان درمان شدیم باید لژیون سردار را حمایت کنیم که بقیه هم بتوانند در این محیط به حال خوش برسند و از آن بهرهمند بشوند.
من اوایل سفرم بود که در جشن گلریزان، آقای غلامی آمدند و گفتند که هر کسی میتواند بر اساس توانایی خودش یک کمکی بکند، رفتم یک تحقیق کردم و در سایت، کلیپهای آقای مهندس رو دیدم و اینکه آقای مهندس میگفتند: ما میخواهیم به نقطهای برسیم که هیچ شخصی به خاطر سرطان از دنیا نرود و یا به خاطر اعتیاد، هیچ خانوادهای از هم نپاشد.
از آن زمان، تفکر لژیون سردار در ذهن من کلید خورد، خدا را شکر، آن سال، عضو لژیون سردار شدم و امسال هم، دنوری خود را پرداخت کردم و تعهدیهایم را تسویه کردم. انشالله بتوانم به پهلوانی هم دست پیدا کنم.
مسالهٔ بعدی این است که ما باید به گونهایی کمک کنیم که کمبودها را احساس کنیم، مثلاً اگر توان من ۵۰۰میلیون است و ۶میلیون کمک کنم، هیچ کار خاصی نکردهام، اگر من آن کمبود را حس کردم، در واقع آن کمبود به زندگی من قطعاً برمیگردد و بخشش را حس کردهام.
من با خودم به چشم دیدم که هر موقع در لژیون سردار کمک کردهام، آن به زندگی من برگشته و اگر خودم با دست خودم ببخشم قطعاً ضررهای کمتری میبینم. ممنون که به صحبتهای من گوش کردید.
تایپ: مسافر نیما ل۱۶
ویرایش: مسافر جواد ل14
تنظیم و ارسال: مسافر ایمان
مسافران نمایندگی سهروردی اصفهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
540