English Version
This Site Is Available In English

در جامعه نقش زن به درستی شناخته نشده است

در جامعه نقش زن به درستی شناخته نشده است

خدمتگزاران و پیش‌کسوتان کنگره، چراغ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های روشن راه‌‌‌اند که با عشق و ایثار، مسیر بهبودی را برای همه هموار می‌کنند. آنها باتجربه و صبوری خود، ستون‌‌های استوار این خانواده بزرگ هستند و همواره الهام‌‌بخش نسلی نو در مسیر درمان و رشد هستند.

سايت نمایندگی دهخدا گفت‌وگویی سراسر آموزش را همراه ايجنت دوره قبل نمایندگی دهخدا همسفر محدثه ترتیب داده است. شما را به خواندن این گفت‌وگو سراسر آموزش و تجربه دعوت می‌‌‌‌‌‌‌‌کنم.
همسفر محدثه همراه با مسافر‌‌شان، مسافر محمد، با چندین سال مصرف مواد و آنتی ایکس مصرفی هروئین تزریقی وارد کنگره ۶۰ شدند. ایشان به روش DST و با داروی درمان اپیوم، به مدت ۱۱ ماه و ۲۵ روز، با راهنمایی مسافر مجید احمدی و همسفر ناهید سفر کردند. اکنون، با دستان پرمهر آقای مهندس دژاکام، ۱۴ سال و ۱۹ روز است که از بند اعتیاد آزاد و رها هستند. ورزش ایشان در کنگره بدمینتون است.
ایشان در جایگاه‌‌‌های خدمتی متعددی از جمله: نگهبان و دبیر جلسات خصوصی، چندین دوره خدمت در سایت و مسئول سایت،۸ سال راهنمایی، دستیار اسیستانت در بخش امتحانات، ایجنت پارک پامچال، ایجنت نمایندگی دهخدا، دو دوره مسئول امتحانات نمایندگی کاسپین و دو دوره مسئول امتحانات نمایندگی الوند فعالیت کرده‌‌‌اند.

لطفاً از تجربه و حس و حال خود در جایگاه ایجنت همسفران نمایندگی دهخدا  بفرمایید؟
من چند بار، به ‌واسطه تولد دوستان و جشن دیده‌‌‌بانان، در نمایندگی دهخدا به‌عنوان مهمان حضور داشتم؛ اما تجربه‌‌‌‌‌ خدمت در این نمایندگی را نداشتم، اولین‌‌‌‌‌‌‌‌‌بار، خدمت را در نمایندگی کاسپین تجربه کردم. به‌صورت ناخودآگاه، انسان نسبت به نمایندگی مادری که از ابتدا در آن حضور داشته، حس خاصی پیدا می‌کند. با این‌‌که سفر اول و رهایی‌‌‌‌‌‌‌‌ام را در نمایندگی کرج گرفتم، شروع خدمت من در نمایندگی کاسپین بود.
زمانی که پیشنهاد ایجنت نمایندگی دهخدا به من داده شد، روز اول کمی ترسیدم؛ ازاین‌جهت که با دوستان این نمایندگی از نزدیک ارتباط نداشتم و نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دانستم آیا می‌‌توانم آن حس، ارتباط و مراوده‌‌‌‌‌‌‌‌‌ صمیمانه را برقرار کنم یا نه؟ به‌‌هرحال، طبیعی است که قدم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذاشتن در جای ناشناس، ناخودآگاه برای انسان ترس و دلهره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ به همراه داشته باشد.
روز اول که وارد نمایندگی دهخدا شدم و شروع به خدمت کردم، برای من به این شکل بود که از همان روز، ارتباط عمیقی با دوستان این نمایندگی پیدا کردم، انگار سالیان سال بود که این دوستان را می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شناختم، کنارشان بودم و با آن‌‌ها رشد کرده بودم، حضور در کنار این دوستان برایم حس بسیار خوبی داشت و از این‌‌که در این نمایندگی مشغول خدمت شدم، همیشه نگران بودم که مبادا نتوانم این ارتباط را حفظ کنم؛ خدا را شکر، با کمک خداوند و محبت و عشق وجود‌‌‌‌‌‌‌‌ تک‌‌‌تک دوستان، توانستم خدمت خوبی را با حس خوشایند در این نمایندگی تجربه کنم و در این مدت، پیوند محبت میان ما برقرار شد.

از تمامی خدمتگزاران گرفته تا سفر اولی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها، همه برایم عزیز هستند. هنوز هم دلتنگ می‌شوم و ترجیح می‌دهم در این نمایندگی حضور داشته باشم. تک‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تکشان را دوست دارم و از این‌که اجازه دادند در کنارشان باشم و روزهای قشنگ و خوبی را با آن‌ها تجربه کنم، صمیمانه سپاسگزارم.

چه درس‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌یی از این جایگاه آموختید که در مسیر زندگی شخصی هم به کارتان آمده است؟
ایجنتی به معنای مدیریت، داشتن اختیار، قدرت و توانایی مدیریت بحران است. به نظر من، این جایگاه درس‌های ارزشمندی را به انسان می‌آموزد. برای من نیز چنین بود؛ یکی از درس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌یی که از این مسئولیت گرفتم، مسئولیت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌پذیری بود؛ یعنی پذیرش تمام کارها، تصمیمات و گام‌‌‌‌‌‌‌ها‌‌‌‌‌‌یی که بر‌‌‌‌می‌‌‌‌دارم.‌ مسئولیت یعنی پاسخگو بودن در قبال جایگاهی که در آن قرار گرفته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ام. سوالاتی درباره عملکرد و تصمیمات من مطرح می‌شود و باید با شفافیت پاسخگو باشم. مجموعه رفتارها و کارهای درست و نادرست ما، هویت ما را می‌سازد و نباید انتظار داشته باشیم که بی‌‌‌‌‌‌‌‌‌خطا باشیم. بارها از آقای مهندس شنیده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ایم که انسان مختار‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ا‌‌‌‌‌لخطا‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ست؛ بنابراین باید بدون ترس از قضاوت، مسئولیت تمام
کارهای درست و غلط خود را بپذیرم. هرچه جایگاه خدمتی در کنگره بالاتر می‌رود، باید دقت و توجه بیشتری داشته باشیم. در نهایت، مسئولیت رفتار و عملکرد‌‌‌‌‌‌‌‌‌ خود را در زندگی شخصی، ارتباط با همسر و فرزندان را نیز باید بپذیریم.

درس دیگر، هدفمند حرکت‌کردن همراه با اقدام به‌موقع است، باید توانایی تصمیم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیری و اجرای آن در شرایط خاص و در لحظه را داشته باشم، درس مهم بعدی، سازگاری و انعطاف‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌پذیری در برابر شرایط و تغییرات بود؛ یاد گرفتم شرایط را بپذیرم و به دنبال راه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌حل‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های نوین برای رسیدن به اهداف خود باشم.

ایجنت به معنای ریش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سفید و بزرگ خانواده نیز است. علاوه بر مسئولیت، باید تأثیر مثبت داشته باشم و حس خوب را به اطرافیان منتقل کنم. به‌دست‌آوردن دل و ایجاد حس خوب و ارتباط با دیگران کار ساده‌‌ای است، اما دل‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شکستن بسیار دشوار است، باید آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌چنان آلوده باشی که بتوانی دل کسی را بشکنی، گفتن جمله‌‌ها‌‌‌‌‌‌‌‌یی مانند، امروز چقدر زیباتر شده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای، یا این رنگ لباس چقدر به تو می‌‌آید و حتی یک بغل ساده و ابراز محبت، می‌‌تواند حس خوبی را به اطرافیان منتقل کند؛ درحالی‌که یک‌کلام اشتباه ممکن است دل را به درد آورد.

جایگاه ایجنتی دامنه ارتباطات انسان را با دیگران گسترده‌‌تر می‌کند، عشق بدهی، عشق می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیری؛ محبت بدهی، محبت دریافت می‌‌کنی؛ و اگر کینه بدهی، کینه دریافت خواهی کرد.

چگونه تلاش کردید تا تعادل بین اجرای قوانین و حفظ محبت برقرار شود؟
این موضوع از مهم‌‌ترین مسائلی است که انسان می‌‌تواند در ارتباط با دیگران، چه در مسیر خدمت و چه در روابط روزمره، به آن توجه کند: برقراری تعادل، حفظ حرمت‌‌ها و اجرای قوانین، این امر نیازمند درک متقابل و همدلی با آدم‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها‌‌‌ست. باید از قضاوت انسان‌ها بپر‌‌‌‌هیزم، حرف‌‌‌‌‌‌‌ها‌‌‌‌‌ی آن‌‌ها را گوش کنم و سنگ صبور خوبی باشم. نکته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ مهم دیگر این است که قوانین وضع‌‌‌‌‌شده را به‌‌صورت واضح و شفاف برای دیگران توضیح بدهم.
آقای مهندس می‌فرمایند: «چیزهایی را از انسان‌ها بخواهید که قابل‌انجام باشد.» بنابراین تا جایی که قوانین اجازه می‌‌دهند، باید انعطاف‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌پذیر و درک‌‌‌‌‌‌‌‌کننده باشیم، در هر جایگاهی که قرار داریم، چه در کنگره و چه خارج از آن، باید با احترام با انسان‌ها برخورد کنیم، اجرای قوانین باید همراه با احترام باشد، نه با سرزنش و بی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌احترامی. لازم است مراقب کلام، لحن صحبت‌کردن و حتی نگاهم باشم.
همیشه در هر جایگاه خدمتی این موضوع را به خود یادآوری می‌کنم: محدثه! هر دوره‌ خدمتی روزی به پایان می‌‌رسد. زمانی که تمام شد، باید روی این را داشته باشی که در کنار همین افراد، به‌‌عنوان یک فرد معمولی بنشینی و از حضورشان حس خوب بگیری و به آن‌‌ها نیز حس خوب منتقل کنی.

مهم‌‌ترین عامل موفقیت در سفر اول از دیدگاه شما چیست؟
اجرای عوامل متعددی باعث با‌‌‌‌‌‌کیفیت‌‌‌‌‌تر شدن سفر می‌شود، به نظر من، یکی از مهم‌‌ترین عوامل، پذیرش و تسلیم رهجو در برابر راهنما و قوانین وضع‌‌‌‌‌شده در کنگره است؛ از قدیم در کنگره گفته می‌شود، اگر می‌‌‌‌‌‌خواهی موفق باشی، سرت را با سر راهنما‌‌‌یت عوض کن.
رهجو، چه مسافر و چه همسفر، در سفر اول، به هر میزان که دچار تخریب باشند، نمی‌‌توانند به‌‌‌‌‌‌‌‌تنهایی تصمیمات درست بگیرند، بنابراین باید از تجربه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ راهنما استفاده کنند و به او اعتماد و ایمان صد‌‌‌‌‌‌در‌‌‌‌‌صد‌‌‌ داشته باشند.

قوانین کنگره به این دلیل وضع شده‌‌‌‌اند که رهجو بتواند به‌‌‌‌‌‌‌‌سلامت و به‌درستی به هدف و پایان مسیر‌‌‌‌‌‌‌‌ برسد. هدف چیست؟
رسیدن به رهایی، آرامش و پایان موفقیت‌‌‌‌‌‌‌‌آمیز سفر اول، رعایت قوانین و عبورنکردن از خط‌قرمزها، پارامتر‌‌ی مهم برای انجام هرچه بهتر سفر اول است، باید هر جایگاهی را که خارج از کنگره دارید، پشت در بگذارید و با ظرف خالی وارد کنگره شوید؛ زیرا با ذهن پر و پیش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌داوری، امکان آموزش‌‌‌‌‌‌‌پذیری وجود ندارد. پارامترهای زیادی وجود دارند که در کنار هم به موفقیت کمک می‌کنند، این پارامتر‌‌‌ها شامل: اعتماد و ایمان به راهنما، حضور منظم در جلسات و لژیون‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها، صداقت، پذیرش و امید است این‌‌‌ها موارد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی هستند که به انسان کمک می‌کنند تا به‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سلامت از سفر اول عبور کند و مهم‌‌ترین عامل، تسلیم و پذیرش رهجو در برابر راهنما و قوانین کنگره است.

چه تفاوت‌‌ها‌‌‌‌‌‌یی بین همسفران فعال و غیر‌‌‌‌‌‌‌‌فعال در روند بهبودی دیده‌‌‌‌‌‌‌اید؟
همسفر در کنگره، کسی است که سابقه‌‌‌‌‌‌‌ اعتیاد ندارد و در تعالی اهداف کنگره تلاش می‌کند، اما نقش همسفر تنها به تعالی اهداف کنگره محدود نمی‌‌‌شود. به نظر من، نقش همسفران بسیار مهم است، به قول آقای مهندس: «همسفر بال پروازی است برای درمان و رهایی مسافر.» اما همسفر می‌‌تواند بال پرواز باشد که آموزش‌های لازم را دیده باشد، اطلاعات و آگاهی کافی داشته باشد و نسبت به تخریبی که در خود و مسافر‌‌‌‌‌‌ش وجود دارد شناخت پیدا کرده باشد.
برخی از همسفران تنها واژهٔ همسفر را با خود یدک می‌‌‌‌‌کشند. قبل از ورود به کنگره، خطا‌‌ها‌‌‌ی ما‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ به گردن ناآگاهی و جهل بود؛ اما اکنون نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌توان چنین بهانه‌‌‌‌ای آورد، زیرا کنگره دانایی لازم را به من، به‌‌‌‌عنوان یک همسفر، داده است. من هیچ بهانه‌‌‌‌ای ندارم و باید شرم و جایگاه خودم را بدانم.
تفاوت زیادی وجود دارد بین یک همسفر که فعال است و به عبارتی در کنگره نقش بازیگر دارد و همسفر غیرفعال که تنها تماشاگر است.
همسفر فعال کسی است که حضور منظم در جلسات داشته باشد و هر روز بهانه‌‌ای برای غیبت نیاورد، دائماً در حال مرور متون کنگره باشد، صبور باشد، همیشه از اساتید کنگره شنیده‌‌‌‌‌‌‌ایم که در صبر‌‌‌‌‌‌ت بی‌‌‌‌‌‌‌صبری نکن؛ در نهایت درک و همدلی را بیاموزد.
میزان تخریبی که یک همسفر متحمل شده در بسیاری مواقع از تخریب مسافر بیشتر است، من به‌عنوان یک همسفر، باید آموزش ببینم تا به آرامش برسم؛ برای رسیدن به آرامش، باید تغییر دیدگاه و جهان‌‌‌بینی در من محدثه، اتفاق بیفتد تا هم زندگی بهتری داشته باشم و هم اطرافیان در کنار من آرامش داشته باشند.
حال من نباید به حال مسافرم وابسته باشد، باید تمام آموزش‌‌‌‌‌ها‌‌‌‌‌‌یی را که گرفته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ام اجرا کنم، این‌‌که فقط بگویم، بلد‌‌‌‌م، بلد‌‌‌‌م؛ چند سال است در کنگره‌‌‌‌‌‌‌ هستم، کافی نیس؛ بلکه فرد باید خود را در عمل نشان بدهد. باید از خود بپرسم: چه میزان از آموزش‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها‌‌‌‌‌‌یی را که گرفتم، اجرایی و عملیاتی کرده‌‌ام؟ آیا توانسته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ام از دانایی به دانایی مؤثر برسم؟
تفاوت یک همسفر فعال و غیرفعال دقیقاً در همین پارامتر‌‌‌‌‌‌‌ها‌‌‌‌‌‌‌ است، اجرای قوانین، اعتماد و گوش‌‌‌‌‌‌‌‌کردن به راهنما، انجام وظایفی که از من به‌‌عنوان یک همسفر خواسته می‌شود، درک مسافر و زمان‌دادن به او از نکات مهم است، اگر توانستم این موارد را انجام دهم، شایسته‌‌‌‌‌‌‌‌‌ام که نام همسفر را با خود داشته باشم؛ در غیر این صورت، تنها واژه‌‌‌‌‌‌ همسفر را یدک می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کشم.

چه توصیه‌‌ای برای همسفران دارید که هنوز سی‌دی نوشتن را جدی نمی‌‌گیرند؟
این موضوع، یک چالش است که برخی همسفران با آن مواجه‌‌‌‌‌‌‌ هستند، آن‌‌ها اهمیت واقعی ‌‌نو‌‌‌‌‌‌‌‌‌شتن سی‌‌دی  را درک نکرده‌‌‌اند؛ سی‌‌‌‌دی ‌‌‌‌‌‌نو‌‌‌‌یسی صرفاً یک تکلیف نیست؛ بلکه ابزاری قدرتمند است که در اختیار من قرار گرفته تا بتوانم آموزش ببینم، به مرحله‌‌‌‌‌‌ خودشناسی و در ادامه به خداشناسی برسم.
مشکل ما این است که به سی‌دی نویسی تنها به چشم تکلیف اضافی و اجبار نگاه می‌کنیم، در‌‌حالی‌‌که هر ثانیه از یک سی‌دی و سخنان آقای مهندس، دنیایی از آموزش برای من است و این فرصت بزرگی محسوب می‌شود؛ اما خیلی ساده از کنار آن می‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذریم.
خارج از کنگره، برای ویدئو‌‌‌‌‌‌‌‌ها و پادکست‌های آموزشی که هزینه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ هنگفتی دارند ارزش و اهمیت خاصی قائل هستیم، به عقیده من هر سی‌دی آقای مهندس، پربارتر و عمیق‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تر از هزاران پادکست روان‌شناسی بیرون از کنگره است؛ بااین‌حال، به دلیل هزینه کمتر، آن را ساده تصور می‌کنیم و به‌راحتی از کنار آن می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذریم.
از طرفی، به دلیل نگاه صرفاً تکلیفی، سعی می‌کنیم یک‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌باره تمام سی‌دی را بنویسیم و این باعث خستگی و دل‌‌‌‌‌‌‌‌زدگی می‌شود. برای جلوگیری از این وضعیت و لذت‌بردن از ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نو‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شتن، باید برنامه‌‌‌ریزی کنیم، باید زمانی مشخص در هر روز تعیین کرده و خودمان را ملزم کنیم که این کار را انجام دهیم؛ بدین‌ ترتیب، بعد از یک هفته، روتین روزانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ما شکل می‌‌گیرد.
در پایان، لازم است که از سی‌دی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها‌‌‌‌‌‌‌یی که نوشته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ایم، برداشت داشته باشیم و برای نوشتن فایل‌‌های  صوتی ارزش قائل شویم؛ بنابراین، لازم است در دفتری تمیز، مرتب و باسلیقه بنویسیم.

چگونه می‌‌توانم به‌‌عنوان یک همسفر، هم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌زمان با حمایت کامل از مسافرم، مسیر رشد و رهایی خود را نیز به‌صورت مستقل و آگاهانه طی کنم؟
یک همسفر آگاه و دانا باید توانایی ایجاد تعادل میان حمایت از مسافر‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ و ارزش‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذاری و مراقبت از خود را داشته باشد، همسفر خوب کسی نیست که خود را صرفاً فدای مسافر و فرزندان کند و خود را فراموش نماید، اگر چنین کند، این نشانه جهل و ناآگاهی است، زمانی که من خودم را دوست داشته باشم، می‌‌‌توانم خانواده و همسرم را نیز دوست داشته باشم؛ زمانی که به علایق و خواسته‌های خود احترام بگذارم.
در جامعه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ما نقش زن به‌درستی شناخته نشده است، زن، مادر و همسر خوب کسی است که صد‌‌درصد خود را وقف خانواده کند. حمایت‌کردن و وقت‌گذاشتن برای خانواده بسیار ارزشمند است، اما لازم است که ابتدا من، به‌عنوان مادر و همسر شاد و آگاه باشم تا بتوانم این حال خوب را به دیگران منتقل کنم.
من ارزش این را دارم که حداقل سه ساعت در هفته را صرف خودم کنم تا بتوانم در جلسات حضور یابم، دانایی و آگاهی خود را افزایش دهم و در نهایت این آگاهی را به خانواده‌‌‌‌‌‌‌ام انتقال دهم؛ وابستگی صددرصدی به همسر و فرزندان، کاری بسیار اشتباه است. هنگامی‌‌که مسافر دچار لغزش می‌شود، همسفر نیز به هم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌ریزد، می‌‌‌‌‌‌‌‌ترسد، حالش خراب می‌شود و دنیا‌‌‌‌‌‌‌‌‌یش جهنم می‌شود.
اما همسفر مستقل و آگاه، به‌جای وحشت و ترس، موقعیتی فراهم می‌کند تا به مسافر خودآگاهی و دانایی بدهد و راه‌وچاه را به او نشان دهد و حس ناامیدی را از مسافر‌‌‌‌‌‌ش دور کند. همسفر آگاه باید بداند با ترس‌‌‌‌‌‌ها‌‌‌‌‌‌‌‌‌یش مقابله کند؛ زیرا ترس، تفکر را از بین می‌‌‌‌‌‌‌‌‌برد، او باید در مقابل بحران‌‌‌ها و شرایط خاص، خود را کنترل نماید.
این توانا‌‌‌‌یی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها به‌‌صورت خودکار ایجاد نمی‌‌‌‌شوند، از بیست و چهار ساعت شبانه‌‌‌‌‌‌روز، چند ساعت به من همسفر اختصاص دارد تا بتوانم روی رشد خودم تمرکز کنم؟ مورد مهم در مسیر درمان کنگره  که باید به آن توجه کرد: پذیرش و بخشش از طرف همسفر است؛ تا آرامش خود همسفر حفظ شود.
برخی از همسفران حتی پس از رهایی مسافر، حس چندان خوبی نسبت به او ندارند و با یادآوری گذشته، حالشان بد می‌شود؛ یادآوری گذشته زمانی مثبت است که به درجه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای از بخشش رسیده باشید که فراموش نکنید از کجا به کجا رسیده‌‌‌‌‌‌‌‌‌ا‌‌‌‌‌‌‌ید.
در پایان اگر سخنی دارید بفرمایید.
از راهنما‌‌های بزرگوارم، همسفر ناهید و همسفر نرگس، بسیار سپاسگزارم. هر آنچه امروز دارم از لطف و محبت این عزیزان است، روز اولی را که در نمایندگی کرج حضور داشتم هرگز فراموش نمی‌‌کنم؛ حس و حال آن روز و آغوش گرم و سخنان دلنشین همسفر نرگس، راهنمایم، در یادم باقی است. آرامش و زندگی کنونی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ام را مدیون این بزرگواران و دست‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بو‌‌‌‌س آن‌‌ها هستم و آرزوی بهترین‌‌ها را برای ایشان دارم.
از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان ‌‌‌نیز کمال تشکر و قدردانی را دارم. امروز اگر کنگره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ وجود دارد و من و امثال من در آن حضور داریم و زندگی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها‌‌‌‌‌‌‌‌یی که تا مرز نابودی پیش رفته بود، دوباره ساخته شده و نور امید در دل‌‌‌‌‌‌‌ها‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی ما‌‌‌‌‌ زنده شده است، همه به دلیل لطف و بزرگواری آقای مهندس است. امیدوارم همیشه سلامت و سایه‌‌‌‌‌‌‌‌شان مستدام باشد.
همچنین از تمام همسفران نمایندگی دهخدا، خدمتگزاران، مرزبانان، گروه خدمتگزار سایت و راهنمایان سپاسگزارم، در کنار این بزرگوار‌‌‌ان، حال دلم بسیار خوب است؛ همه‌ آنان را دوست دارم و بابت محبت‌‌‌ها‌‌‌ی بی‌‌‌‌‌‌دریغ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ آنها تشکر می‌کنم که اجازه دادند در کنارشان خدمت کنم.

از همسفر محدثه صمیمانه سپاسگزارم که با بذل وقت و همراهی، فرصت ارزشمندی برای گفت‌وگو و تبادل نظر فراهم آوردند. حضور و حمایت ایشان همواره قوت قلب ما بوده و بی‌‌نهایت قدر‌‌‌دان این همراهی هستیم.

طراح سوال ومصاحبه کننده: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون چهارم)

عکاس: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر سمانه (لژیون دهم)

ویراستار: همسفر فاطمه رهجوی همسفر راهنما سمانه (لژیون دهم) دبیر اول سایت

ارسال: همسفر زیبا رهجوی همسفر راهنما زهرا (لژیون چهاردهم) دبیر دوم سایت

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .