English Version
This Site Is Available In English

درمان جامع و کامل مصرف کنندگان شیشه به روش DST

درمان جامع و کامل مصرف کنندگان شیشه به روش DST

دوازدهمین جلسه از دوره هشتاد و دوم کارگاه‌های آموزش عمومی کنگره ۶۰ ویژه مسافران آقا نمایندگی شادآباد به استادی مسافر امیر، نگهبانی مسافر رضا و دبیری مسافر بهنام با دستور جلسه «تخریب‌های شیشه و مخدرهای جدید و درمان آن با متد DST» چهارشنبه 25 تیر ماه سال ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ شروع به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:


از راهنمای خوبم آقای سادات تشکر می‌کنم که این جایگاه را به من سپرد تا بتوانم خدمت کنم و آموزش بگیرم، همچنین از ایجنت و گروه مرزبانی هم ممنون و سپاسگزارم دستور جلسه هفته تخریب‌های شیشه و مخدرهای جدید و درمان آن با متد DST هست.
خواستم برای دوستان از تخریب و بلاهایی که شیشه بر سر من و زندگی‌ام در صور آشکار و پنهان آورد صحبت کنم. چند سال پیش در تهران جلسه سران کشورها بود و تهران یک هفته تعطیل بود. من همراه خانواده خود و خانواده برادرم به یکی از پارک‌ها رفتیم. وقتی به پارک رسیدیم خانواده خود و برادرم را به بهانه جای پارک پیچاندم که داخل ماشین شیشه مصرف کنم و همسرم و پسرم که کمتر از سه سال داشت به همراه برادرم را داخل پارک فرستادم. داخل ماشین شروع به مصرف شیشه نمودم، در حین مصرف بودم که صدای تصادفی را شنیدم و دیدم یک نفر جلوی ماشین من افتاد و یکی هم وسط بلوار پرت شد. جمعیت طرف بلوار رفت و من هم ناخودآگاه از ماشین پیاده شدم و طرف بلوار دویدم دیدم که پسر سه ساله خودم است که ماشین به او زده و صورتش روی سنگ‌های وسط بلوار غرق به خون است. منتظر آمبولانس نماندم، بچه‌ام را در ماشین خودم سوار کردم و با سرعت به طرف بیمارستان حرکت کردم وقتی به بیمارستان رسیدم با ماشین داخل اورژانس رفتم. فکر می‌کردم که خیلی پدر خوبی هستم که انقدر نگران بچه‌ام هستم. دکتر پس از آزمایش و معاینه گفت که بچه ضربه مغزی شده و ضریب هوشی او زیر ۲ است تقریباً مرگ مغزی شده است و تا مدت‌ها خودم را بابت این قضیه سرزنش می‌کردم.
یا مدتی شیشه مصرف می‌کردم و می‌رفتم روی پشت بام و فکر می‌کردم لوله‌های روی پشت بام‌ همسایه‌ها، آدم هستند که دارند یواشکی مرا نگاه می‌کنند و قایم می‌شدم وقتی که هوا روشن می‌شد نگاه می‌کردم می‌دیدم لوله‌های دودکش هستند. یا چند سال قبل وقتی می‌خواستم بخوابم یک کارد بزرگ آشپزخانه می‌گذاشتم پشت کمرم و می‌خوابیدم. گاهی فکر می‌کنم اگر من موقع خواب تکانی می‌خوردم و چاقو وارد بدن من می‌شد چه می‌کردم؟ چرا اصلاً این کار را انجام می‌دادم؟ البته از بابتی هم خدا را شکر می‌کنم که توهم من باعث شک و ظن به دیگران نبود.
البته بعد از سال‌ها هنوز هم خجالت می‌کشم، نمی‌دانم که توانسته‌ام در این مدت رهایی دل خانواده‌ام را به دست بیاورم یا نه؟ مدتی هم بود پس از مصرف شیشه اضطراب می‌گرفتم و برای رفع آن تریاک مصرف می‌کردم و دوباره خمار می‌شدم بعد به سراغ مصرف هروئین رفتم. بعد از مدتی گفتم اسم هروئین خیلی بد است به‌جای آن متادون مصرف کردم یعنی مجبور شدم که چهار نوع ماده مخدر را تجربه و مصرف کنم. در آخر خداوند را شاکر و سپاسگزارم که مسیر کنگره را به من نشان داد تا بتوانم با استفاده از آموزش‌های استاد بزرگی به نام مهندس حسین دژاکام و کشف بزرگ ایشان که روش DST بود به درمان و رهایی جامع و کامل برسم و سعی و تلاش کنم که زندگی خوب و آرامش را برای خودم و خانواده و اطرافیانم به ارمغان بیاورم. از اینکه به صحبت‌های من گوش کردید از همه شما ممنون و سپاسگزارم.

ویراستاری و ارسال: واحد مرزبان خبری شادآباد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .