English Version
English

عبور از گذرگاههای سخت؛ اولین سال رهایی مسافر توحید

 عبور از گذرگاههای سخت؛ اولین سال رهایی مسافر توحید
[جلسه چهاردهم از دوره هفتاد و دوم کارگاه‌های آموزشی عمومی ویژه مسافران و همسفران کنگره 60 نمایندگی شادآباد به استادی مسافر ایرج، نگهبانی مسافر و حمید  دبیری مسافر هادی با دستور جلسه "رابطه یادگیری و معرکه گیری و اولین سال رهایی مسافر توحید" روز شنبه 11 آبان ماه سال 98  ساعت 17:00 آغاز به کار کرد.

استاد جلسه مسافر ایرج در ابتدا در رابطه با دستور جلسه بیان کرد:  همانگونه که آموزش های کنگره آموختیم  هدف از خلقت انسان آموزش و خدمت کردن است، خدمت نمودن به منظور رسیدن به تکامل می باشد. یکی از عواملی که انسان را از مسیر مستقیم خارج می کند، نقص فرمان است.  

نقص فرمان  انسان را از سیر تکاملی خویش دور می سازد و مانع بزرگی برای تکامل ما است. کارهای ضد ارزشی معرکه گیری میباشد و معرکه گیری ابعاد مختلفی دارد و دارای دو جنبه است. معرکه گیری دارای دو جنبه الهی و شیطانی است. معرکه گیری سبب میشود که انسان از یادگیری و آمورزش فاصله میگیرد. معرکه گیری دارای یک پکیچ از ضد ارزشهاست.

غیبت و دروغ و دیگر ضد ارزش ها موجب میشود که انسان دچار فساد اخلاقی شود. فساد اخلاقی فقط و فقط چشم نا پاک است و وقتی دروغی میگوییم در واقع حقیقت را از جسم و روح ما دور میکند. برای چه مسئله ای به کنگره آمده ایم، می آییم تا انسانیت از دست رفته خود که به واسطه اعتیاد از بین رفته است، را احیاء کنیم. پس برای به تکامل و رسیدن حتما باید یکسری از آموزش ها را یاد بگیریم ،کسی که وارد معرکه گیری می شود، قطعاً از آموزش ها فاصله می گیرد و وارد یکسری از بازی ها می شود، ولی باید بدانیم که خود معرکه گیری هم شامل یکسری معیارها می شود، افرادی که داخل کارگاه هستند، به دنبال آموزش هستند و کسانی که وارد کارگاه نمیشوند در معرکه گیری خواهند رفت.

هیچگاه نباید فراموش کنیم که چرا در این مکان جمع شده ایم ،هدف ما از این تجمع چیست ، انشالله خداوند ما را کمک بکند که نه معرکه گیر باشیم و نه از عناصر آن باشیم. در کنگره ما به دنبال جایگاه برای خدمت هستیم و باید مواظب باشیم که جزء عناصر معرکه گیری نشویم. اتفاقا شیطان به دنبال کسانی می رود که دارای جایگاه هستند پس باید کاملا مراقب باشیم. متاسفانه در معرکه گیری هیچ وقت دیگران به خوبی یاد نمی شوند و از منفی ترین الفاظ استفاده می شوند. 

وی در ادامه افزود: اما فر انسان های  که بر باد رفته اند و در زیر خاک سر مدفون شده اند، روزی به مانند گنجی به صاحبان اصلی آنان باز پس داده خواهد شد، منوط به اینکه خود را طلب نمایند.

هر زندانی نشانه مجرمیت نیست و مهم این است که انسان در زندان نفس نباشد. الله ولی الذین آمنو یخرجهمم من الضلمات الی نور... خداوند یاری دهنده کسانی است که بخواهند از ظلمات خارج شوند. خوشحالم که امروز توحید توانسته است که سرش را از خاکستر بیرون آورد و امسال می خواهیم اولین سال رهایی ایشان را جشن بگیریم، خداوند یاور کسانی است که ایمان می آورند و از دل تاریکی ها به سمت نور حرکت می کنند ،توحید عزیز حدود دو سال پیش با مصرف شیشه وارد کنگره شد ،توحید از لحاظ جسم و روان جهان بینی بسیار در شرایط بدی بود، وارد لژیون 21 که شد بسیار انسان شکاکی بود و بعد از یک هفته تماس گرفت وگفت که همسفرم را از خانه بیرون کردم و الان خانه پدرش است و  تکلیف من چیست؟ من هم گفتم تکلیف شما این است که دیگر حق نشستن در لژیون را نداری مگر اینکه با یک جعبه شیرینی به خانه برگردی و همسفرت را به خانه برگردانی و آن وقت می توانی مجدد به لژیون برگردی.

خیلی سخت بود که از منیت خودش خارج شود ،ولی این کار سخت را انجام داد و مجدداً  با من تماس گرفت و گفت این کار را انجام داده و بدین ترتیب مجدد به لژیون بازگشت و مسیر درمانش را طی نمود.

ضعف ایمان باعث می شود انسان وارد کارهای ضد ارزشی شود ،ایمان بخشی از جهان بینی است، توحید با تقویت ایمان خودش توانست از آن گذرگاه سخت عبور کند، همزمان با سفر خودش سفر سیگار را هم انجام داد و هر دو رهایی را همزمان با هم گرفت.

متوجه شدم توحید می تواند مطالب مناسبی و میتواند در وبلاگ خدمت نماید. به همین واسطه به گروه وبلاگ ایشان را معرفی کردم و شروع به کار در وبلاگ کرد. به دلیل مشکلات قضایی که داشت و نزدیک 8 ماه نبودند، نتوانست در آزمون شرکت کند ولی مطمئن هستم که ایشان شال کمک راهنمایی را دریافت خواهد کرد. از همسفر ایشان و فرزندانش تشکر می کنم.  از زحمات کمک راهنمای همسفرشان تشکر می کنم.

در ماه‌های آتی جشن همسفر را در پیش رو داریم، یادمان باشد دروازه ورود به اعتیاد سیگار است و خواهش می‌کنم اشخاصی که هنوز مصرف سیگار دارند به فکر درمان سیگار خود باشند و از همسفران خواهش می‌کنم مسافران را تشویق به این کار بکنند. در آخر دعا می‌کنم برای افرادی که پشت این درمانده‌اند و نمی‌توانند سفر خود را انجام دهند ،امیدوارم هر چه سریع‌تر مسیر خود را پیدا کنند.

خیلی متشکرم که به صحبت‌های بنده گوش دادید.

 
سخنان مسافر توحید :

سلام دوستان توحید هستم یک مسافر

خیرمقدم عرض می‌کنم و ورود آقای خان و آقای باغستانی را به نمایندگی شادآباد و از حضورشان در این جشن سپاسگزارم. واقعاً نور بزرگی در دل من ایجاد شد، ایشان از مفاخر کنگره 60 هستند. بزرگواران بودند که ما به درمان رسیدیم. به قول دیده بان آقای حکیمی که رهجو نور خدا را در صورت راهنمای خودش می‌بیند.

در اوایل سفرم از راهنمایم پرسیدم که مگر ما با حس‌های آلوده و خراب به کنگره نمی‌آییم، پس چرا جایی که درمان می‌شویم را به‌درستی انتخاب می‌کنیم؟ نزدیک یک ماه به این موضوع فکر کردم و به جوابی نرسیدم. از راهنمای عزیزم در پارک طالقانی پرسیدم، جواب ایشان بسیار برایم جالب بود. ایشان گفتند که چون ره‌جو عاشق راهنمایش می‌شود.

من با عشق راهنمایم را انتخاب کردم و همان گفته استاد حکیمی که نور ایمان را در چهره راهنمایم دیدم. ارتباط بنده باراهنمایم همیشه عاشقانه بوده است. خیلی تلاش می‌کنم که سعی می‌کنم که به ایشان زنگ نزنم، چون میدانم که زیاد نباید مزاحم راهنمایم شوم و بیشتر انرژی ایشان باید صرف رهجویان سفر اول شود.

از تخریب‌های بگویم که تخریب من به حدی بود که به زمین و زمان همه‌چیز شک داشتم. خیلی اوضاع من خراب بود. شروع به تاریکی رفتن من با مصرف قلیان بود بعد چیزی که نباید اتفاق می‌افتاد، اتفاق افتاد. کسانی که درمان شده شیشه هستند، حتماً نظر خداوند بر روی آنان بوده است. خاطرم هست که یک کامنت گذاشتم که هیچ کس حال یک مسافر را درک نمیکند و فیدبک برایم داشت که من حال همسفران را نمی دانم و درک نمی کنم.

هیچ کس حال یک مصرف کننده شیشه را نمی تواند درک کند، موقع که مواد مصرف میکردم از تعادل خارج میشدم و وارد دنیایی بسیار وحشتناکی میشدم و در مقابل آن هم نمی توانستم مقاومت کنم. دنیای وحشتناکی را میدیم. بارها و بارها سقوط آزاد را تجربه میکردم ولی هیچ راهی نداشتم و خصم  مقاومت مرا شکست میداد. من آدم مقاومی هستم و این شیشه مقاومت مرا می شکست.

هم‌سفران مشکلات زیادی را در رابطه با شیشه متحمل می‌شوند ولی کسی درون یک مصرف‌کننده شیشه را درک نمی‌کند به خداوند پناه بردم و واقعاً نمی‌خواستم که مصرف کنم و بارها خواستم که به تریاک برگردم که نتوانستم. چهار شب پشت سر هم خواب دیدم که با خانواده کنار یک رودخانه و در محل نشستیم و بچه ها کنار آب بازی میکنند و یهو هوا دگرگون شد و همه جا سیاه شد و وقتی این سیاهی و دگرگونی را دیدم به‌طرف بچه‌ها رفتم و نگاه کردم که آیا پاهای بچه‌ها سیاه است یا خیر؟ دیدم که سیاهی وجود ندارد و در دور دست تمثال را میدیدم که آن موقع نسبت به ایشان حسی نداشتم ولی بعدا تمثال زیبایی برای من بود. این خواب را 4شب پشت سر هم دیدم و در شب دیگر مثلاً زرنگی نمودم و بیشتر مقاومت کردم تا بیشتر ببیبنم ولی نشد.

توسط یک دکتر به دکتر حاج رسولی معرفی شدیم و باورم نمیشد که همه درمان شده اعتیاد باشند. همان موقع به خودم گفتم که اگر یک نفر درمان شده باشم من نفر دوم خواهم بود. پکیچ آموزشی را گرفتیم و کتاب 60 درجه را در سه روز خواندم و پیام لنگر کشتی را بکشید از سردار برایم تاثیر گذار بود. به خودم میگفتم که اگر آقای مهندس درمان شده اعتیاد باشد حتما من هم درمان خواهم شد.

بعضی ها مطهرند و معادل فارسی برای این کلمه نداریم. مسافر میلاد کاظمی اولین راهنمای تازه واردین من بود و آنقدر روی من تاثیر گذاشت که من جلسه دوم با پیراهن سفید به کنگره آمدم.

راهنمای تازو داردین دومم آقای محمد علی هاشمی بودند که اصلاً باور پذیر نبود که ایشان روزی مصرف کننده مواد مخدر بودند.

راهنمای تازه واردین سوم که آقای دادگر بودند که تاثیر بسیار زیادی روی من داشتند. من سر درمانم بسیار جدی بودم و بدون غیبت کل جلسات را شرکت نمودم. داروی خودم را راس ساعت 4 دریافت میکردم و همیشه اولین نفر بودم. که شربت میگرفتم.

خواستم خدمتگزار شوم و راهنمای عزیزم به من  من  گفتند که  اگر می خواهی خدمت بکنی باید چند تا کار را انجام بدهی، گفتند سی دی شکوفه های یاس، گره قدرت و گره مسولیت و سی دی خط سوم و سی دی خدمت استاد امین و سی دی خدمت و خیانت را هنوز در برنامه هفتگی خودم دارم و همیشه گوش میدهم. جزء پکیچ سی دی های من است که هر هفته گوش میکنم.

از راهنمای خودم آقای ورمزیار واقعاً تشکر می کنم، خیلی برایم زحمت کشیدند ،اندازه تمام عمرم از ایشان تشکر می کنم. از سردار و اساتید آقای مهندس تشکر میکنم و از اقیانوس عشق آقای مهندس تشکر میکنم که این مسیر سبز را رشد و نمو دادند.

از آقای سبزه ای ایجنت و دیده بان محترم تشکر می کنم،از راهنمایم ممنونم که با  نفوذ کلامشان واقعاً در من تاثیرگذار بودند. از راهنمای همسفرم بسیار ممنونم از همسرم مممنونم که همیشه در کنار من بودند،از همسفران کوچک و بزرگوار  خودم ممنونم که همیشه یار و یاور من در این راه بودند، از گروه مرزبانی و تمام خدمتگزاران کنگره تشکر می کنمو از همه شما که به صحبت های بنده گوش دادید سپاسگزارم.

 

سخنان کمک راهنمای همسفر:

خدا را شاکرم و به آقای ورمزیار این روز را تبریک می‌گویم، انسان‌های خوب وقتی در مسیر درست قرار می‌گیرند و خوب عمل می‌کنند باعث خبر و برکت می‌شوند و بر هستی تأثیر می‌گذارند. به آقای ورمزیار بابت این تأثیر تبریک می‌گویم. به آقای توحید تبریک می‌گویم. در سفر اول تغییر ایشان معلوم بود و به دو فرشته کوچولو تبریک می‌گویم که مانند دو بال پرواز بودند. 

به هم‌سفر ایشان تبریک می‌گویم اگر بخواهم راجع به ایشان صحبت بکنم در مورد یک شخص نمی‌توانم حرف بزنم و باید در مورد خانواده حرف بزنم، ایشان نقش مهمی در تحکیم خانواده‌شان داشتند و این مهم‌ترین وظیفه یک هم‌سفر است که ایشان به‌خوبی انجام دادند و هنرمندانه خانواده را اداره کردند. تشکیل یک بیت آسمانی در زمین کار سختی و دشواری است در زندگی‌شان باعث شکرگزاری بیشتر ایشان می‌شود. ایشان در سخت‌ترین مشکلات می‌گشتند تا مسئله‌ای را پیدا کنند تا شکرگزاری کنند و این برای من خیلی تعجب‌آور بود. باید به ایشان التماس دعا گفت، ایشان اصلاً ناامید و ناسپاس نمی‌شوند، اصلاً دچار کینه نمی‌شوند و این‌ها به خاطر آموزش‌هایی است که در کنگره گرفته‌اند که به ایشان بابت این خصوصیات تبریک می‌گویم. ایشان در لژیون بسیار الگوی خوبی هستند و مشارکتشان بسیار مؤثر است. امیدوارم در ادامه سفر دوم همین‌گونه پررنگ باشند.

سخنان همسفرکوچک:

سلام دوستان عرشیا هستم یک هم‌سفر

من آقای مهندس را خیلی دوست دارم و ایشان یک روز در پارک یک کلاه به من هدیه دادند و من این کلاه را خیلی دوس دارم من می‌دانم که آقای مهندس یکی از آفریده‌های خوب خدا هستند امیدوارم که ایشان و خانواده محترمشان و تمام اعضای کنگره 60 خوب و سلامت باشند.

سخنان همسفر:

سلام دوستان فاطمه هستم هم‌سفر توحید

من ابتدا خدا را شاکرم که ما هم به این نقطه رسیدیم، خدا را شکر می‌کنم که از آن تاریکی به این نور و از آن درد به این درمان رسیدیم، خدا را سپاس که در مسیر سبز درمان کنگره 60 قرار گرفتیم و در پرتو نور الهی کنگره 60 هستیم، من از شیشه فقط به خداوند پناه می‌برم و روزهایی بود که دعای من فقط همین بود چون زمانی که متوجه شدم مسافرم درگیرمصرف شیشه شده بااینکه تقریباً مدت یک سال تخریب داشت اما به‌قدری این تخریب‌ها در زندگی ما تأثیر داشت واقعاً رو به سقوط بودیم و من واقعاً قبل از کنگره فکر می‌کردم مسافر من در یک چاهی افتاده و من هرچه او را صدا می‌زنم ایشان هیچ توجهی ندارند و روزبه‌روز بیشتر به اعماق تاریکی می‌رود و دست ما را هم گرفته و با خود می‌برد و به‌جایی رسیدم که اصلاً نمی‌دانستم بیماری او جسمی است یا روحی، مشکلات زندگی برای تکامل انسان‌هاست اما در شیشه من به این نتیجه رسیدم که تمام‌شده‌ام و دلیل این تفکر این بود که من هیچ‌گونه اطلاعات و آگاهی نداشتم در خصوص مواد مخدر و بیماری آن و دلیل دیگر هم این بود که اصلاً باور نمی‌کردم مسافر من به سمت مصرف مواد مخدر برود.

من شاهد روزبه‌روز بدتر شدن حالش بودم و تمام فشار زندگی روی دوش من بود و زمانی که پیش روانکاو و روان‌پزشک رفتیم آن‌ها هم خیلی عادی با قضیه روبرو شدند که جوابگوی ما نبود خلاصه شرایط روزبه‌روز سخت‌تر و سخت‌تر می‌شد و همان‌طور که خداوند فرمودند بخوان مرا تا اجابت کنم و من که دیگر خسته بودم خداوند را خواندم تا اینکه واقعاً اجابتم کرد تا اینکه با خانم دکتر فرج الهی آشنا شدم و از طریق ایشان با کنگره 60 آشنا شدیم و یک‌چیز را مطمئن بودم که از رحمت خداوند نباید ناامید شد صبر کردیم و از مسافرم تشکر می‌کنم که به‌خوبی سفر کردند و به رهایی رسیدند، جا دارد از آقای مهندس دژاکام و خانواده محترمشان تشکر کنم، از آقای ورمزیار سپاسگزارم زحمات زیادی برای مسافر من کشیدند، از پسرای گلم تشکر می‌کنم که همراه و همیار ما بودند در این سفر و یک تشکر ویژه از راهنمای عزیز و گران‌قدر خودم خانم سمیرا دارم من بسیار در سفر اول و حتی سفر دوم باحال بدی‌هایی که داشتم ایشان را اذیت کردم امیدوارم که برکت این تولد و خدماتشان در زندگی‌شان جاری شود.

از اینکه به صحبت‌های من گوش دادید سپاسگزارم

 

تهیه گزارش و تایپ: مسافر مجید
عکس: مسافر رضا

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .