دومین جلسه از دور هجدهم سری کارگاههای آموزشی کنگره 60 مخصوص لژیون پزشکان پارک طالقانی با دستور جلسه «وادی دوم و تأثیر آن روی من» و سی دی «الکل» با استادی دکتر محمدعلی، نگهبانی جناب مهندس و دبیری مسافر محسن روز جمعه مورخ 98/8/10 رأس ساعت 8 صبح آغاز بکار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان محمدعلی هستم مسافر:
اینجانب دکتر محمدعلی شهرکی هستم، متخصص روانپزشکی و از سال 1384 درزمینهٔ اعتیاد مشغول بکار هستم. موضوع جلسه امروز وادی دوم است و تشکر میکنم که یکبار دیگر این فرصت به بنده داده شد تا در خدمت شما عزیزان باشم.
وادی دوم میگوید: هیچ مخلوقی جهت بیهودگی پا به حیات نمینهد؛ هیچکدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر به هیچ فکر کنیم. همانطور که میدانیم چهارده وادی که در کنگره 60 مطرح شده است، از وادی اول که تفکر هست آغاز میشود و بهطرف وادی چهاردهم که عشق هست حرکت میکند و این مسیر سفر درمانی، در کسانی که دچار بیماری اعتیاد هستند برای رسیدن به تعادل است. همچنین سفری که هر انسانی برای رشد و تعالی انجام میدهد را تعیین میکند. وادی اول که: با تفکر ساختارها آغاز میشود و بدون تفکر آنچه هست روبهزوال میرود؛ آغاز هر ساختاری را مبتنی بر یک تفکر عنوان میکند. ما در مورد اینکه این ساختار سالم است یا نه در ادامه صحبت میکنیم؛ اما بههرحال هر ساختاری مبتنی بر تفکری هست که در ذهن سازنده آن ساختار دارد شکل میگیرد. زندگی ما سرشار از ساختارهای مختلفی است که در بعدهای مختلف مادی و معنوی، جسمی و روانی در کنار هم قرار میگیرند و مسیری را در زندگی ما تعیین میکنند که وضعیت حال و آینده افراد را مشخص میکند. اگر مسیری که تفکر ما دارد طی میکند مسیر مثبتی باشد و تفکر ما در کنار تجربه و آموزش قرار بگیرد احتمالاً ساختاری که تولید و اجرا میکنیم ساختار مثبت و سالمی خواهد بود. گاهی اوقات که ما با خودمان تنها میشویم و گذشته خودمان را در بوته نقد قرار میدهیم، مواجه میشویم با کاستیها و نقصهایی زیادی که در زندگی ما وجود دارد اینکه چه سالها و موقعیتهایی را از دست دادهایم، چه کارهایی را میتوانستیم انجام بدهیم و انجام ندادیم و چهکارهایی را نباید انجام میدادیم و انجام دادیم و حتی زمانی خودمان را با دیگران قیاس میکنیم و میبینیم موقعیتهایی را که آنها دارند ماهم میتوانستیم داشته باشیم؛ و بهتدریج زمانی که وارد این مسیر میشویم اول سایه پشیمانی و حرمان و کمی که جلوتر میرویم سایه ناامیدی بر زندگی ما شروع میکند به مستولی شدن و گه گاه اینقدر این ناامیدی پررنگ و قدرتمند میشود که جلوی حرکت ما را ممکن است بگیرد؛ اینکه دیگر فرصتی نیست و فایدهای ندارد، اینکه من دیگر پیر شدهام و تواناییام را از دست دادهام، جوانیام را از دست دادهام، اموال خود را از دست دادهام، سلامتیام را از دست دادهام و برداشتن قدمهای بعدی نه میتواند مؤثر و نه خیلی آسان باشد. نکته مهمی که در عنوان وادی دوم دقیقاً اشاره به بخش ناامیدی دارد؛ یعنی اینکه من خودم ناامیدی را یک ساختار ناسالم و غلط میبینیم که مبتنی بر یک تفکر ناسالم هست که دارد شکل میگیرد. ساختارهای ناسالم در زندگی ما فراوان هستند اما ناامیدی آنقدر مهم است، آنقدر در مسیر زندگی انسانها اثر مخربی دارد که بهعنوان یک وادی در وادی دوم دارد مطرح میشود و این ساختار غلط مبتنی بر این است که ما شکستها و کاستیهایی که در زندگی خود داریم را تفسیر نادرستی میکنیم. ناامیدی در متون مذهبی با کفر در کتاب قرآن برابر دانسته شده است، چون باعث میشود آن مسیر تکاملی که برای انسان تصور شده است، متوقف شود و شخص به مرحله بعد در زندگیاش حرکت نکند. هر شکستی که در زندگی ما وجود دارد یک رسالتی پشت آن هست و آن رسالت رشد انسان است و ما در دعای خود در کنگره میگوییم که: ما تاریکیها را تجربه نمودهایم و آماده هستیم که با روشناییها آشنا شویم. تجربه تاریکیها است که باعث میشود که ما روشناییها را بشناسیم. در فرایند رشد روانی انسان هم این اتفاق میافتد؛ یک کودک در زمانی که دارد مراحل رشد را میگذراند، آزمونوخطا را انجام میدهد بر اساس آزمونوخطایی که اتفاق میافتد و در کنارش آموزشهایی که میگیرد هست که این کودک رشد میکند و به یک فرد عاقل و بالغ تبدیل میشود. این فرایند رشد در مسیر زندگی ما همواره وجود خواهد داشت. در هستی هیچ موجودی بدون هدف و تفکر ساخته نشده است حالا انسان که جای خود را دارد.
در مورد سی دی «الکل» من اشاره مختصری میکنم و آن این است که؛ در صدر اسلام و ادیان قبل از اسلام مسیحیت و یهودیت، شراب جایز دانسته شده و در اسلام ما میبینیم که در ابتدای امر، زمانی که قرار است در مورد شراب اظهارنظر بشود، در مورد مضرّات صحبت میشود که: مضرّرات شراب بیشتر از منافع آن است برای مردان و زنان مؤمن؛ و شاید ابتدا به امر بهطور ناگهانی این اتفاق نیفتاده که مصرف شراب منع شود، این بوده که مصرفکنندگان دائمی شراب اگر که این اتفاق میافتاد به اسلام گرایش پیدا نمیکردند، بعداً بهصورت تدریجی با توجه به قدرت پیدا کردن آئین اسلام نظرات قاطعتری در مورد شراب و قمار عنوان شد. وقتی در مورد خمر صحبت میشود، ما فکر میکنیم که اختصاصاً در مورد شراب دارد صحبت میشود، ولی منظور از خمر، انواع آن است چه افیونی و چه غیر افیونی و موضعی که در مورد شراب و الکل گرفته میشود همان موضعی است که در حال حاضر در مورد بقیه مواد مخدر گرفته میشود و اگر که حالا در طول سفر مصرف هرگونه مواد مخدر بتواند سفر یک مسافر را از مسیر اصلیاش خارج کند، قطعاً شراب و الکل نیز باعث این تخریب هم میشود. من دو مسئله که در جامعه ما رایج است را میخواهم بیان کنم، یکی اینکه افراد متدین چون شراب را حرام میدانند، افیون و تریاک را بهعنوان جایگزین حلال مطرح میکنند و میبینیم که خیلیها در مورد آن موضعی نمیگیرند. اخیراً بعضی از آقایان در مورد مواد افیونی نظرات بهروزتری میدهند و آنها را هم کمکم دارند منع میکنند و برعکس آن در اجتماع خودمان افرادی هستند که مصرف شراب و الکل را جایز دانسته و جزء مواد آسیبزا و افیونی نمیدانند، فکر میکنند اعتیاد فقط اعتیاد به تریاک و موادی ازایندست است و الکل این مشکل را ایجاد نمیکند ولی خوشبختانه در کشور ما اتفاق خیلی خوبی که افتاده است این است که اعتیاد به الکل و مصرف الکل که اثرات مخرب اجتماعی دارد خیلی کمتر از کشورهای دیگر است. در کنگره هم در سفر مصرف الکل ممنوع است. خیلی ممنون.
سلام دوستان دکتر شهرزاد هستم یک همسفر:
استنباط شخصی من درباره تفکر و پیامدهایی که از تفکر به انسان میرسد هیچکدام نمیتواند حدّ و مرزی داشته باشد. هرچه در زندگی انسان بهدستآمده درنتیجه تفکر است. نکته بعدی در رابطه با امید است، امید میتواند یک موتور شتابدهنده در زندگی انسان باشد و ناامیدی هم یک ترمز است که میتواند زندگی انسان را متوقف کند. خیلی ممنون.
سلام دوستان دکتر حسین هستم همسفر:
کلاً یکی از عواملی که باعث استمرار اعتیاد برای شخص میشود افکار منفی و ناامیدی است. وادی دوم میآید این را به این صورت عنوان میکند که هیچ شخصی بیهوده آفریده نشده است و میتوانید تغییرات مثبت ایجاد کنید؛ و برای رسیدن به تغییرات مثبت باید پلیدیها و افکار منفی را از خود دور کنید. خیلی ممنون.
سلام دوستان حشمت هستم همسفر:
خیلی خوشحال هستم که در این جمع هستم ممنون.
سلام دوستان دکتر محمد هستم همسفر:
یک برآوردی در مورد مصرفکنندگان الکل در کشور انجام شده بود در سال 90، فرم آماری به این صورت بود که: کسانی که بههیچعنوان مصرف الکل نداشتند، کسانی که حداقل یکمرتبه مصرف الکل داشتند، کسانی که سال گذشته مصرف داشتند و کسانی که هرروز مصرف الکل دارند. تقریباً هشتادونه درصد مردم کشورمان مصرف الکل نداشتند. نزدیک ششصد هزار نفر در سال 90 برآورد شده که اینها مصرف هرروز الکل دارند. ما که در پزشکی قانونی هستیم بعضی وقتها کسانی که میآیند تست الکل انجام بدهند هفتاد درصد الکل مصرف کردهاند؛ و مصرفکنندگان دائمی الکل در کشور ما مصرف خیلی سنگینی دارند. در کشور ما مستی نسبت به کشورهای غرب خیلی بالاتر است. آماری که نیروی انتظامی داده بود در سال نودوشش؛ یازده درصد رانندگانی که توقیف شده بودند، تست الکلشان مثبت بود. راجع به مراجعهکنندگان برای درمان الکل که به ما مراجعه میکنند؛ از هر ده نفر فرد الکلی که تماس میگیرند یکی از آنها مراجعه میکنند. انشاءالله در مورد این موضوع بتوانیم صحبت کنیم. خیلی ممنون.
سلام دوستان دکتر ندا هستم یک همسفر:
ما در وادی اول تفکر را یاد میگیریم، در وادی دوم میگوییم که هیچ موجودی بیهوده آفریده نشده است و جهان هستی با یک نظم خاصی آفریده شده و همه موجودات در جای خودشان به انجام وظایفی مشغول هستند و نیز انسان، اگر ما به تفکر درست برسیم، میتوانیم ساختارهای غلط گذشته را جبران کنیم. در مورد ناامیدی، اگر ما تفکر سالم داشته باشیم میتوانیم شکستها را جبران کنیم. اگر ما شکست را میبینیم باید از آن درس بگیریم و باعث رشد ما شود. ممنون.
سلام دوستان دکتر علیرضا هستم همسفر:
نکتهای که در وادیهای کنگره جالبتوجه است اینکه افراد را به طرف موفقیت سوق میدهد. وادی دوم فرد را به یک خودآگاهی و مسئولیتپذیری سوق میدهد. در تفکر ناسالم شخص اگر خیلی از خود سؤال و انتقاد بیجا کند باعث ناامیدی میشود که منجر به بیعملی شده و فرد میگوید که آب از سر من گذشت و در وادی دوم میگوید تفکر، باید باعث امید شود نه باعث پوچی تا فرد بتواند رشد کند که در این وادی خیلی مورد تأکید قرار گرفته است. خیلی متشکرم.
سلام دوستان دکتر مریم هستم یک همسفر:
مطلبی را که میخواستم عنوان کنم که اگر تکتک ماها به فلسفه وجودی خودمان و کلیه عناصر هستی پی ببریم، ارزش وجودی برای خودمان و تکتک عناصر قائل هستیم و اجازه هر رفتار، تفکر و بینشی را به خودمان نمیدهیم و مواظب ورودی و خروجیهای خودمان هستیم. مواظب اینکه چه میخوریم و چه بینش و تفکری داریم و دیگر با هیچچیز تضادی نداریم و همجهت با تمام اجزاء هستی که تکویناً دارند مسیر خودشان را پیش میبرند، پیش ببریم و از نیروی برتر استفاده کنیم. تضادها برای این است که ما به ارزش خیرها و خوبیها پی ببریم تا تاریکی نباشد ما ارزش روشنایی را نمیفهمیم تا بیماری نباشد ارزش سلامت را نمیفهمیم و عزیزان ما هم که دچار بیماری اعتیاد شدند و در این تاریکی قرار گرفتند واقعاً پی به وجود و ارزش سلامتی بردند و این اعتیاد سکویی برای پرتاب افراد شده است. میتوانیم از این مسیر استفاده کنیم برای پی بردن به نیروی برتر و فلسفه وجودی. در مورد الکل این که: هر چیزی که تسلط عقل بر سیستم وجودی را از بین ببرد، خودش یک مسکر بهحساب میآید و اگر اینکه ما فکر کنیم که فقط مسکرات جزء مشروبات الکلی هستند، نیست؛ و شمس تبریزی در کتاب ملت عشق میگوید: زمانی که اینقدر تسلط بر بعد وجودی خودمان پیدا کردیم که باعث شد تمام بدیها در تمام ساحتهای وجودی را از بین ببریم و درنهایت به یک انسان سالم و امن برسیم آنوقت اشکالی ندارد، اگر افراد میخواهند مصرف کنند، مصرف کنند چون دیگر آسیبی بر خودشان و دیگران ندارند. ولی چون ما به فلسفه وجودی خودمان پی نبردهایم پس تا رسیدن به آن مراحل فوقالعاده فاصله داریم این است که شرع مقدس حرام کرده است کلیه مسکرات را.
سلام دوستان دکتر مجید هستم یک مسافر:
در رابطه با موضوع وادی دوم یک گریزی میزنم به حرف شکسپیر بزرگ که میگوید: هر انسانی درصحنه نمایش زندگی، بازیگر نقش اول هست و دیگران فرعی هستند. در این صحنه نمایش دریچههایی هست، دریچههایی به سمت پائین، اگر خسته باشد میتواند سقوط کند و دریچههای تعالی هست به سمت بالا که میتواند صعود کند. انسان مجموعهای از صفات است و تغییر صفات انسان بهصورت تکی و جداگانه امکانپذیر نیست. تغییر صفات انسان باهم و بهصورت تدریجی امکان دارد و انسان لاجرم در تماس با طبیعت و جهان هستی با دو نیروی مثبت و منفی در چالش هست. نیروی مثبت یک مقدار دیرتر جواب میدهد و اما جوابی که میدهد ثابت و پایدار است و به شکوفایی انسان میانجامد اما نیروی منفی زودتر جواب میدهد اما به تخریب میانجامد. آقای مهندس این چهارده وادی را برای سازندگی انسان اعلام کردند. در کنگره درمان اعتیاد به مثلث جسم، روان و جهانبینی اشاره دارد که برای درمان ضلع جهانبینی بسیار وادی دوم ضروری است، انسان باید بعد از تفکر پی به ارزش وجودی خودش ببرد، من خاطرم هست که در سال سوم راهنمایی یک همکلاسی داشتم به نام آقای امامیان که ایشان خیلی علاقهمند بود به جبهه برود؛ اما موافقت نمیشد، میگفتند شما هم سن پائینی دارید و هموزن بالایی و نمیتوانید حرکت کنید و ایشان چون خیلی شور رفتن داشت، گفت من میروم آنجا و اگر نتوانستم به آنها کمکی کنم از من بهعنوان یک کیسهشنی استفاده کنند، یعنی وجود خودش را میخواهد در جهت آرمان و هدف خودش بگذارد و اتفاقاً ایشان شهید هم شدند. این یک هدف بسیار بالا برای یک انسان است. درهرصورت افرادی که در سفر اول خودشان هستند، اول درمان خودشان و بعد به آرامش رسیدن زندگی خودشان و خانوادهشان و خدمت به جامعه را برای خودشان ملاک قرار دهند. در ارتباط با سی دی الکل آقای مهندس فرمودند: در روند تکوین تدریجی از ادیان قدیم تا به دین اسلام باعث تکوین شکوفایی تفکر انسانها شد. در کنگره هم مصرف الکل باعث از بین رفتن و صفر شدن رهایی میشود. افراد الکلی و دائمالخمر بسیار در ورطه ناامیدی و افسردگی و میل به خودکشی بسر میبرند. امیدوار هستم در حرکت بهسوی ارزشها هرکدام از ما بتوانیم بازویی کوشا، هرچند کوچک در خدمت اهداف عالی کنگره 60 باشیم. متشکرم.
سلام دوستان نسیم هستم همسفر:
وادی دوم به ما میگوید که ای موجود زنده، تو بیارزش نیستی و با یک هدف آفریده شدهای، حتی اگر این امید واهی باشد، جناب مهندس فرمودن که خودش ارزشمند است. بیش از صد و پنجاه نوع بیماری سایکوسوماتیک در اثر افسردگی و افکار منفی و ناامیدی به وجود میآید. جا دارد از کتابی یاد کنم به نام شفای زندگی از خانم لوئیز هی، در این کتاب ایشان نهتنها بیماریهای روانتنی بلکه اکثر بیماریهای دیگر را ناشی از یک تفکر میدانند که یک جدولبندی کردند در این کتاب هرکدام از تفکراتشان را که کنار گذاشتند یک بیماری که به آن مبتلا شده بودند خوب شد. ممنون که به صحبتهای من گوش کردید.
سلام دوستان دکتر مسعود هستم مسافر:
این وادی مربوط به دیدگاه انسانها میشود. درواقع امید و ناامیدی دیدگاهی است که انسانها نسبت به خودشان، جهان هستی و زندگی دارند. من به یاد دارم که در دوران جنگ بسیاری از مردان ما صحیح و سالم به جبهه رفتند و وقتی برگشتند هرکدام عضوی در بدن نداشتند و ناراحتیها و مشکلات دیگر اما خیلی عجیب بود که در بین اینها کسانی بودند که بعدها کارآفرینهای بزرگی شدند و دیگران را تشویق بکار میکردند، من کسی را میشناختم که در سنندج با جانبازی که داشت، تراکتور میراند، کشاورزی میکرد و بعد نگاه میکنیم میبینیم که فردی که سالم است بدون هیچ مشکلی اقدام به خودکشی میکرد. اگر خوب و درست نگاه کنیم بعد میفهمیم که هیچچیز بیهوده به دنیا نیامده که من با این قد و هیکل به دنیا آمده باشم. حتماً یک خاصیتی، یک مأموریتی برای من بوده که من به دنیا آمدهام. مثلاً دوستان میدانند که ما یکی از بزرگترین مشکلاتمان درزمینهٔ تغذیه؛ مواد نگهدارند مثل بنزوات سدیم، سیانامید و امثالهم است؛ اینها کار خاصی نمیکنند فقط باکتری میکشند، چرا، چون تخمیر نشود و ماده غذایی ترش و خراب نشود. چرا میگویند خطرناک است؟ چون وقتی وارد بدن ما میشوند شروع میکنند به کشتن باکتریهای مفیدی که کارشان تخمیر غذا و آماده کردنشان برای هضم و جذب است و این باعث میشود که اینهمه بیماریهای گوارشی به وجود بیاید، یعنی حتی همان باکتری کوچک دستگاه گوارش هم بیخود به وجود نیامده است که من بیخود به وجود آمده باشم، این هست که من در اوج ناامیدیها این امید را به دیگران میدهم که اعتیاد درمان دارد و یک معتاد میتواند تبدیل به انسان سالمی شود؛ اما در مورد سی دی الکل میخواهم یک نظر بدهم، نظر من نیست؛ آنهایی که تغذیه خواندهاند، در تغذیه یک علمی داریم به نام R.D.A (Recommended Dietary Allowance)R.D.A میگوید میزان مجاز هر ماده غذایی در دنیا برای یک آدم چقدر است؛ خیلی جالب است که الکل را بهعنوان ردّ مطلق عنوان نکردهاند، R.D.A الکل به ازای هر کیلو وزن بدن، یک گرم الکل در روز یکی از موارد موردنیاز جزء R.D.A است. البته این برای کشورهایی است که بهطور طبیعی الکل نمیخورند، ما ایرانیها الکل طبیعی را از میوههایی مثل انگور، سیب، خربزه، خرما که تولید میکند تأمین میکنیم، اما آنها ندارند. از اینکه به حرفهای من گوش کردید متشکرم.
سلام دوستان مژگان هستم همسفر:
وادی دوم میگوید که هیچ مخلوقی جهت بیهودگی آفریده نشده است، حتی کرم و پرنده لجن خوار. ما انسانها دارای اهدافی هستیم و باید خود را توانا کنیم؛ و موردی که اشاره شد اینکه ما انسانها مثبت اندیش نیستیم و همیشه علاقه داریم نواقص را ببینیم. میگویند که یک سگی مرده بود و هرکسی رد میشد میگفت وای عجب بوی تعفن بدی دارد و حضرت مسیح ازآنجا عبور میکرد و گفت: عجب دندانهای سپیدی دارد. میخواهد به ما یاد بدهد که ما آدمهای مثبت اندیشی باشیم و نقاط مثبت آدمها را ببینیم. من سی دی وادی پنجم را گوش دادم و نوشتهام. ممنون از وقت مشارکت.
جناب مهندس
سلام دوستان حسین هستم مسافر:
از آقای محمدعلی تشکر میکنم جلسه خوبی را اداره کردند و خیلی هم خوب صحبت کردند. متشکریم.
اما در مورد فتوایی که دکتر مسعود داد؛ عرض کنم که اگر ما به عفریته با نگاه مثبت نگاه کنیم، در او چند نکته مثبت ممکن است پیدا کنیم، به فرشته نیز اگر با نگاه منفی نگاه کنیم در او نیز میتوانیم چند اشکال پیدا کنیم. ما میتوانیم در هر چیزی نکات مثبت و منفی آن را پیدا کنیم؛ اما یک مسئله در مورد الکل مهم است که خیلی به آن توجه نمیکنیم و آن مسئله دو تا است؛ ما یک عرقخور داریم، یک الکلیسم داریم؛ اینها کاملاً باهم فرق میکنند. بحث ما بحث الکلیسم است. اینقدر که میگویند الکلی در ایران زیاد است؛ من هنوز خودم در کنگره در این مدت بیستوهشت سال، یک الکیسم ندیدم، عرقخور زیاد دیدم؛ الکلیسم کسی است که صبح ناشتا الکل را شروع میکند به خوردن و اگر الکل به او نرسد به ارتعاش و لرزش میافتد و وقتی میخواهند او را در بیمارستان درمان کنند باید او را به تخت ببندند چون به رعشه میافتد مثل ماهی که خیس است و در ماهیتابه اینطور حرکت میکند، او الکلیسم است، او یک داستان دیگری دارد. عرقخور، داستان دیگری دارد عرقخور، زیاد داریم که ماه محرم و صفر که میشود اعتقاد دارند و نمیخورند، خیلی وقتها نمیخورند، خیلی جاها و طوری هم نمیشود. حالا افراد اگر تریاک و هروئین و حشیش و اینها را بالای یک سال مرتب مصرف کنند تبدیل به معتاد میشود ولی الکل اینطور نیست، حالا باید خاصیت این را بررسی کنیم. من افرادی را سراغ دارم که سی سال عرق میخوردند، همه عرقخور بودند هیچ طوری نمیشد، من خودم زمان جاهلیت سی سال میخوردم وقتیکه نمیخوردم طوری نمی شد؛ آن سندروم محرومیت که راجع به حشیش یا هروئین یا تریاک است راجع به الکل نبود. بعد مسئله ای که هست اینکه الکل را که مصرف می کنیم از سد خونی مغز می گذرد و آنجا تغییراتی را ایجاد می کند و روی تصمیم گیری اثر می گذارد که کار متخصصین است که ببینند چه هست؛ و آنجا هست که اتفاق می افتد.
در زمان گذشته مرتب چاقوکشی میشد، همان زمانی هم بود که فیلمهای قیصر و اینها ساخته میشد، چاقوکشی و لاتبازی مال عرقخوریهای آن زمان بود در کافهها و کابارهها مرتب چاقوکشی انجام میشد. حالا خیلی کمتر میبینیم که این اتفاقات بیافتد. پس بنابراین الکیسم بودن تا عرقخور بودن دوتا است، عرقخورها یک گالن میگذارند کنار خودشان بعد آنهم نمیخورند مثل تریاک نیست که بیرونروی بگیرند، استخواندرد بگیرند یا مثل شیشه نیست که کلافه بشوند، یک روند دیگری دارد، یک روند خاصی دارد، شاید الکل جایگزین خیلی از ناقلهای عصبی نمیشود اما تریاک میشود، هروئین میشود، حشیش میشود، شیشه میشود ولی الکل نمیشود. برای اینکه انسان تبدیل به الکلیسم بشود، خیلی زمان میخواهد و طول میکشد؛ بنابراین بین عرقخور و الکلی فرق باید قائل شویم، وقتی کسی میآید برای ترک الکل میگویم چگونه هستی؟ میگویم به ارتعاش میافتی؟ میگوید نه میگویم به لرزه میافتی؟ میگوید نه میگوید کسل میشوم، میگویم برو دنبال کارت. میگوید خوابم نمیبرد، میگویم در ماست بهجای خیار، پیاز خورد کن بخور خوابت میبرد. چون این کارها را خودم انجام دادهام. پس باید ما فرقی قائل باشیم بین الکلیسم و مسئله عرقخور.
نکته دیگری که در سی دی الکل بررسی میکند اینکه، مسائلی که در مورد عرق گفته شده در دین خودمان مسئله خمر را موردبررسی قرار داده است؛ اگر در فرهنگ لغت نگاه کنیم، خمر، یعنی پرده، حجاب، پوشش؛ یعنی آن چیزی که روی عقل، اندیشه، افکار انسان، رفتار انسان، پرده، حجاب و پوشش میکشد میشود، خمر. یسْئَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِر؛ سؤال میکنند از تو از خمر و قمار، خمر یک کلمه مادر است. یکچیز خاص فقط نیست، عرق نیست، مسکر تنها نیست، خمر یعنی حجاب و پوشش، قمار یعنی همهچیز، کتاب آسمانی ما هم اینطور نیست که راجع به یک مسئله خاص در یک مقطع زمانی خاص صحبت کند؛ بنابراین وقتی میگوییم قمار شامل همهچیز میشود: قمار شامل زیر حرف میشود، رو حرف میشود، پوکر میشود، رامین میشود، شرطبندی میشود قمار، شیر یا خط میشود قمار، انواع و اقسام همهچیز میشود قمار، خمر هم انواع و اقسام همه میشود تریاک میشود، شیشه، هروئین همهچیز میشود خمر، آن زمان صدر اسلام، شیشه نبود، هروئین نبود، بیشتر شراب و اینها بود و روی آن تکیه بیشتری شد؛ بنابراین از دیدگاه کنگره 60، تمام اینها جزء خمر است، خمر هم عمل شیطانی است، میگوید از تو میپرسند در مورد خمر و قمار بگو مزایایی برای مردم دارد و مضراتی هم دارد ولی ضرر آن بیشتر از منفعت آن است. باز در اینجا حرام بودن صادق نشده گفته عمل شیطانی، فرقی هم ندارد، هموزن حرام است، ولی لغت حرمت من ندیدم در خود کتاب آسمانی، دلیل آن هم این است که اینها اگر حرام بود، ما اصلاً نزدیک آن نمیتوانستیم بشویم؛ یعنی اگر الکل حرام بود و برای تریاک حرمت صادر شده بود ما دست به آن نمیتوانستیم بزنیم، حرمت یعنی حریم دارد ما به آن نزدیک نمیتوانیم بشویم مثل محارم میماند. احترام دارد اصلاً به آن نزدیک نمیتوانیم بشویم. پس ما دست به الکل نمیتوانستیم بزنیم چون الکل در پزشکی کاربرد دارد و نمیتوانستیم از آن استفاده کنیم حتی قادر نبودیم دست بزنیم؛ و اگر حرمت راجع به تریاک هم بود، برای تریاک هم حرمت صادر میشد ما دست به آن نمیتوانستیم بزنیم ولی الآن میبینیم که تریاک مزایایی برای انسان دارد و مضراتی هم دارد که مضرّات آن از مزایای آن بیشتر است. الکل مزایایی دارد و مضراتی هم دارد آن چیزی که مسعود میگفت، ولی مضرات آن از مزایای آن بیشتر است. وقتی الکل میخورد و نمیفهمد و میزند شکم یک نفر را پاره میکند و خیلی کارهای دیگر، آن مشکل ایجاد میکند. پس نمیتوانیم بگوییم فقط الکل بوده، هروئین جزء آن نیست، شیره جزء آن نیست، تریاک جزء آن نیست، پس تمام مواد مخدر همه میآیند زیر پوشش خمر قرار میگیرند. چون الآن مهمترین دارویی که در جهان پزشکی نقش اول را بازی میکند، تریاک است. هنوز هیچ دارویی در جهان پزشکی پیدا نشده که کار تریاک را انجام بدهد و مشتقات آن را؛ هنوز قویترین و بهترین مسکّن خود مورفین است. از مورفین تمیزتر، بهتر ما در عمل جراحی نداریم، هنوز پرفروشترین دارو، داروی کدئین از مشتقات تریاک است که 3/0 تا 3% تریاکها کدئین است، هنوز پاپاوارین در اتاقهای عمل که خونریزی زیاد میشود و تغییراتی ایجاد میشود، بالاترین مادهای است که در اتاقهای عمل استفاده میشود. تمام ترکیبات تریاک: ترامادول مال نارسئین از مشتقات تریاک است، متادون مال تبائین تریاک است. پس ببینید اگر اینجا حرمت صادر شده بود ما نزدیک آنها نمیتوانستیم بشویم. ولی سوءاستفاده از آنها ایجاد مشکلات میکند. در کنگره همان چیزی که راجع به هروئین و تریاک است، الکل هم دقیقاً آن قانون را دارد؛ یعنی هرکس که الکل مصرف کند یا مشروبات الکلی، دقیقاً عین این میماند که هروئین مصرف کرده یا تریاک مصرف کرده است چون اوایل ما سختگیری نمیکردیم ایجاد مشکلات و مسائل زیادتری میکرد، چون کسی که شروع کرد به استفاده کردن از الکل، کمی که کلهاش گرم شد، میبیند که یا وافور دستش است یا زرورق دستش است و پشت سر آن مشغول مصرف مواد مخدر میشد.
راجع به وادی دوم، ما در کنگره معتقد هستیم که اعتیاد شامل سه قسمت: جسم، جهانبینی و روان است. در کنگره 60 میگوید روان یعنی خلقوخو؛ بعضی انسانها هستند که مهربان هستند، بعضیها افسرده هستند، بعضیها گوشهگیر هستند، بعضیها مردمآزار هستند، بعضیها جنون دارند، بعضیها توهم دارند، انواع و اقسام مسائل روی این قضیه است. کنگره این را تشبیه کرده به اینکه؛ اگر شما صدای پیانو را بشنوید، شما آهنگ پیانو را اگر خوب یا بد باشد را نمیتوانید تغییر دهید، اگر بخواهید صدا را تغییر دهید باید هم پیانو را تغییر بدهید و هم نوازنده را. برای یک صوت خوب و یک آهنگ خوب، یک ملودی خوب، دو چیز لازم است؛ یکی ساز و دیگری نوازنده. اگر ساز پیانو را در نظر بگیریم، بخواهیم یک آهنگ بنوازیم اگر پیانو کوک نباشد یا کلاویه آن خراب باشد ما هیچوقت نمیتوانیم صدای خوبی را دربیاوریم. باز اگر پیانو خیلی خوب باشد، کوک باشد ولی نوازنده آن ناشی باشد، بلد نباشد بازهم ما نمیتوانیم صاحب یک ملودی خوب شویم. برای یک صوت خوب ما یک ساز خوب میخواهیم که باید سالم باشد و یک نوازنده خوب. روان هم مثل صوت میماند، ما برای یک روان خوب باید یک فیزیولوژی خوب داشته باشیم؛ جسم خوب باشد، ناقلهای عصبی خوب کار کند، سیستم عصبی خوب کار کند، دوپامین آن خوب کار کند، دینورفین آن خوب کار کند، سروتونین آن خوب کار کند، از نظر قلبی عروقی، از نظر همهچیز فیزیک سالم باشد؛ از نظر افکار و اندیشه هم آن شخص سالم باشد، آنجا افکار و اندیشه میشود جهانبینی. پس ما در کنگره به خاطر اینکه روان را درست بکنیم آنجا، ناگزیر هستیم افکار و اندیشه را درست کنیم؛ افکار و اندیشه میآید روی قسمت جهانبینی، جهانبینی هم میآید روی وادیها پس ما وادیها را که داریم کار میکنیم، داریم ذرهذره افکار و اندیشه شخص را تغییر میدهیم. کاری کنیم که افکار و اندیشه شخص در جهت مثبت در جهت سازندگی حرکت کند، از ناامیدی و خیلی از مسائل منفی، ضد ارزشها دور شود. اگر ما این دو کار را انجام بدهیم؛ هم فیزیولوژی را درست کنیم هم جهانبینی را درست کنیم. روان درست میشود. در پزشکی هم اسم خوبی گذاشته است؛ روان – پزشکی، این باید هم پزشک باشد که فیزیولوژی را درست کند، هم روی روانشناسی باشد که جهانبینی و تفکر و اندیشه فرد را درست کند. منظور من این است که ما اگر در کنگره داریم جهانبینی را آموزش میدهیم، جهانبینی جزء بافت برنامه ما است، جهانبینی ما، وادیهای یک و دو و سه اصلاٌ لازم است؛ که ما چون میخواهیم اعتیاد را از ریشه و از پایه حل بکنیم؛ با این تدبیر داریم ذرهذره حرکت میکنیم. متشکرم که به حرفهای من توجه کردید. ممنون.
رهایی کلینیکها
نام کلینیک: مرکز ملی مطالعات اعتیاد، نام پزشک: دکتر علیرضا نوروزی، نام راهنما: آقای حسن، نام مسافر: آقای اصغر
مسافر: اصغر، آخرین آنتی ایکس مصرفی: تریاک و شیره، قرص B2، مدت تخریب: 20 سال، مدت سفر: 12 ماه، روش درمان: D.S.T، داروی درمان: شربت O.T
نام کلینیک: روزبه (اهواز)، نام راهنما: شاهرود، نام مسافر: آقای ایمان
مسافر: ایمان، آخرین آنتی ایکس مصرفی: ترامادول، مدت سفر: 3 سال، مدت سفر: 11 ماه و 25 روز، روش درمان: D.S.T، داروی درمان: شربت O.T
نام کلینیک: روشنگر (تهرانپارس)، نام راهنما: آقای حسین، نام مسافر: آقای حسن
مسافر: حسن، آخرین آنتی ایکس مصرفی: شیشه و متادون، مدت تخریب: 30 سال، مدت سفر: 14 ماه، روش درمان: D.S.T ، داروی درمان: شربت O.T
من مریضی معده و حالت تهوع داشتم، در طول سفر دردهای من کم شد خیلی بهتر شدم. خیلی ممنون.
دریافت گل رهایی از دستان جناب مهندس
جناب مهندس
سلام دوستان حسین هستم مسافر:
روش D.S.T روشی هست که در کلینیکها بهراحتی قابلاجرا است؛ و حتماً این نیست که بگوییم روش D.S.T را هر کس میخواهد انجام بدهد، حتماً باید کنگره باشد، حتماً باید مهندس باشد، مهندس ریکاوری میکند، مهندس شخصیت کاریزماتیک دارد؛ نه اینها اصلاً نیست؛ ما روش D.S.T را هرکجا اجرا بکنیم، اگر کنگره 100 صد در صد به نتیجه میرسد، در جاهای دیگر ما نود درصد؛ قطعاً به نتیجه میرسیم، روش D.S.T روش درمانی پایهای، ریشهای و اساسی است. من از پزشکان عزیز میخواهم کمی روی این قضیه بیشتر فکر کنند به عمق متد D.S.T پی ببرند. ما یک ترک اعتیاد داریم، یک درمان اعتیاد داریم، تمام دنیا معتقد به ترک اعتیاد است. راجع به درمان اعتیاد یا درمان الکلیسم در جهان اعتقادی به درمان آن ندارند و فقط میخواهند کاری کنند که شخص مصرف نکند. هفته پیش هم گفتم که من تلویزیون B.B.C را میدیدم، آمده بودند عینکهایی را ساخته بودند برای معتادین که سهبعدی بینند در فضای مجازی که وقتی آنها دچار وسوسه میشوند این عینکها را بزنند که به عالم دیگری بروند. ببینید که چقدر از قضیه پرت هستند، چقدر از قضیه دور هستند یک مسئله پزشکی، یک مسئله فیزیولوژی که شخص سیستم عصبیاش کار نمیکند، دوپامین او کار نمیکند، سروتونین او کار نمیکند، همهچیز او بههمریخته است، حتی مسائل زناشوییاش را نمیتواند انجام بدهد، خواب درستی ندارد، حال درستی ندارد، میخواهند با حرف و فضای مجازی و اینها اصلاً ریشه و پایه را رها کردهاند؛ من از پزشکان عزیز درخواست میکنم، تقاضا میکنم چندین سال است که اینجا تشریف میآورید، واقعاً بهصورت مسئله اعتیاد توجه کنید، صورتمسئله را توجه کنید، ببینید چکار میخواهید انجام بدهید، راجع بیماری که مصرفکننده است چکار میخواهید بکنید، مثل یک نفر که ریهاش آمبولی کرده است پزشک میداند که چکار میخواهد بکند. در مورد اعتیاد ما باید بدانیم که از دیدگاه پزشکی چکار میخواهیم بکنیم نه از دیدگاه اجتماعی و مسائل دیگر از رشته و حرفه پزشکی نگاه کنیم به این قضیه که ما از نظر پزشکی اگر این مصرفکننده که دارد مواد مخدر مصرف میکند و مواد او را قطع میکنیم و او سریع وارد مرحله ارگاسم میشود، این مشکل فیزیولوژیاش کجاست؟ اگر دچار بیرونروی میشود، مشکل فیزیولوژی او کجاست نه اینکه دیفنوکلاتین بدهیم بیرونرویاش درست بشود، نه اینکه فلان قرص را بدهیم ارگاسم او درست شود نه؛ ببینیم مشکل او در کجاست که ریشهای آن را حل بکنیم.
همه شما را به خداوند بزرگ میسپارم به امید دیدن شما در جلسه بعدی.
تایپ: همسفر الهام شاملو
تهیه و تنظیم: مسافر سعید
- تعداد بازدید از این مطلب :
3553