دهمین جلسه از دور چهارم لژیون سردار نمایندگی بیرجند، با دستور جلسه" تخریب های شیشه و مخدرهای جدید و درمان آن با متد DST" با استادی مسافر حسین، نگهبانی مسافر جواد و دبیری مسافر حسین در تاریخ 24 تیرماه سال 1404 ساعت 14:30 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
در ابتدا به همه حضار محترم خوشآمد عرض میکنم و از نگهبان محترم، ایجنت عزیز و همچنین مهمانان گرامی، صمیمانه تشکر میکنم. خدا را شکر میکنم که این جایگاه نصیب من شد تا در قالب لژیون سردار نیز این جایگاه را تجربه کنم. از دیروز که با من تماس گرفته شد، با خود فکر میکردم که درباره این دستور جلسه و موضوع "شیشه" چه بگویم؛ چرا که خودم مصرفکننده شیشه نبودم. اما تصمیم گرفتم درباره تجربهای که از تخریب این ماده در اطراف خود دیدهام صحبت کنم.
شیشه، مادهای محرک و بر پایه آمفتامین است که امروزه تقریباً تمام دنیا بر این باورند که درمانی برای آن وجود ندارد. جناب مهندس دژاکام نیز سالها پیش، هشدار «سونامی مصرف شیشه و مواد مخدر جدید و ناشناخته» را داده بودند. اما به لطف خداوند، در کنگره ۶۰، درمان این نوع از مصرف به بهترین شکل ممکن در حال انجام است. درمان مصرفکنندگان شیشه در کنگره دیگر کاملاً مسیر خود را پیدا کرده است.
در همین رابطه، خاطرهای دارم که برایتان بازگو میکنم. یکی از دوستان بسیار نزدیکم، مصرف شیشه را آغاز کرده بود، و با شروع مصرف او، راه ما از هم جدا شد. بهشدت نگران او بودم و پیگیر حال و روزش میشدم. اما نمیتوانستم او را هنگام مصرف ببینم یا مچش را بگیرم، چراکه مصرف شیشه خیلی راحت و سریع و در هر شرایطی ممکن بود. شبی دعوتمان کرد و ما به منزلشان رفتیم. کمی دیر آمد و وقتی رسید، حال مساعدی نداشت؛ کاملاً مشخص بود که تا جایی که توان داشته مصرف کرده است. حتی چند قرص هم همراه آن مصرف کرده بود تا شاید از آن پس مصرف نکند. شام خوردیم و من به منزل بازگشتم. اما هنوز نرسیده بودم که تماس گرفتند و گفتند نیمی از بدنش بیحرکت شده است. آمبولانس گرفتیم و او را به بیمارستان بردیم؛ اما پذیرش نکردند و گفتند باید به بیمارستان بیرجند منتقل شود. به زحمت در بیمارستان بستری شد. همان شب، تمام آزمایشها از او گرفته شد. اما او حاضر نمی شد نمونه بدهد. بعد از تلاش زیاد جهت نمونه گیری، مشخص شد که همچنان مصرف متآمفتامین دارد.
آن شب تا صبح درگیر بودیم. چند بار مورفین زدند. فردا صبح نیز همچنان مشغول مراقبت از او بودیم. تصمیم گرفتیم برای چند دقیقه استراحت به خانه بازگردیم. اما هنوز نرسیده بودیم که همسرش تماس گرفت و گفت در بیمارستان دعوا کرده، بیمارستان را بههم ریخته و با لباس بیمارستان از آنجا فرار کرده است. رفتیم دنبالش و پیدایش کردیم. اگرچه خودم مصرفکننده شیشه نبودم، اما آن شب تخریب آن را با گوشت و پوست حس کردم. شبانه روز با او در خیابانهای بیرجند بهدنبال مواد بودیم که حالش بهتر شود. پیدا نکردیم و برگشتیم. در مسیر برگشت سه قرص B2 مصرف کرد، که پیشتر من با یکچهارم آن ۲۴ ساعت بیهوش بودم! اما او سه تا را خورد و انگار نه انگار! باز هم هیچگونه تعادل و کنترل نداشت. تا به بیمارستان رسیدیم، دوباره مصرف کرد و دوباره در همان حالت بود. ساعتی بعد که دنبالش گشتم، دیدم در ماشین نشسته و در چُرت ناشی از شیشه است. خواستم بیدارش کنم که ناگهان دستش را بلند کرد که به سرم ضربه بزند! یعنی کامل در حالت بیتعادل روانی و ذهنی بود؛ هیچ قدرت تفکر یا تصمیمگیری نداشت. کسی که قبلاً شخصیتی متعادل داشت، حالا به انسانی ضعیفتر از یک کودک تبدیل شده بود؛ بسیار شکننده، مهاجم و آسیبپذیر.
آن شب در ذهنم دائماً این سؤال میچرخید که چرا باید مادهای بهنام شیشه بهوجود بیاید؟ همانجا با خود عهد بستم که اگر دوستم خوب شود، حاضرم تمام داراییام را بدهم. به لطف راهنمایی یکی از دوستان، دوستم به کنگره معرفی شد و بهراحتی مسیر درمان را طی کرد، خدمتگزار شد و حال خودش و خانوادهاش خوب شد. و امروز، وقتی به آن روزها نگاه میکنم، میبینم کنگره ۶۰ و لژیون سردار چه کار بزرگی کردهاند.
همین موضوع، قدرت کنگره ۶۰ را نشان میدهد؛ حاصل تلاش انسان هایی است که برای راه اندازی نمایندگی بیرجند زحمات زیادی کشیدند و برای درمان مصرفکنندگان شیشه، بستری مناسب فراهم کردند.
مدتی بعد من در لژیون سردار شرکت کردم، اما با تردید. یادم میآید در دل میلرزیدم؛ میگفتم من همان کسی بودم که روزی فقط دعا میکردم حال برادرم خوب شود، حالا که شده، آیا میتوانم کمکی بکنم؟
لژیون سردار به نظر من جاییست که انسان میتواند خودش را محک بزند؛ ببیند با خودش چندچند است. تصمیم گرفتم با تمام توان از این مسیر حمایت کنم. چون معتقدم مصرفکنندگان شیشه افرادی با تخریب بالا هستند. جناب مهندس هم فرمودند: "مصرفکنندگان شیشه، شاخدار هستند؛ وقتی خماری به سراغشان میآید، اصلاً متوجه هیچچیز نمیشوند."
مصرفکننده تریاک نهایتاً دچار درد بدنی و آبریزش بینی میشود؛ اما مصرف شیشه حالتهایی دارد که اگر آن شب را فیلم میگرفتیم، مستندی ترسناک و باورناپذیر میشد.
در کنگره ۶۰، درباره شیشه بهراحتی صحبت میشود، اما در بیرون، واقعاً از دیدن یک مصرفکننده شیشه میترسم. امیدوارم با مشارکت در لژیون سردار، درک کنیم که ما داریم بستری برای ورود کسانی فراهم میکنیم که با کوهی از تخریب و درد میآیند و درمان میشوند.
اکنون حدود ۶۵٪ تعهدات مالی لژیون محقق شده و یک هفته دیگر فرصت باقی است. این تعهدات مالی باعث میشود این سیستم سرپا بماند. همانطور که مهندس فرمودند، یک سازمان برای بقا نیاز به سه عامل دارد: نیروی انسانی، علم، و منابع مالی. نیروی انسانی را داریم، علم را هم داریم، منابع مالی با ماست.
گاهی فکر میکنم برای حال خوشی که من و خانوادهام داریم، چقدر باید هزینه کنم؟ یادم میآید یک تازهوارد داشتیم، مصرفکننده شیشه با سه فرزند. حتی پیش از رفتن روی دارو، مصرفش را قطع کرد. این یعنی انرژی عظیمی در بدو ورود به کنگره جریان دارد. یک روز دختر کوچکش را آورد. نگاه که کردم، بیاختیار اشک ریختم و از خدا خواستم که حال این پدر و خانوادهاش خوب شود. این یعنی اتفاقی بزرگ در حال وقوع است.
امیدوارم همه ما با مشارکت در لژیون سردار و حمایت مالی، بتوانیم گام بزرگی در جهت خرید زمین و تأسیس نمایندگی جدید برداریم تا افراد بیشتری درمان شوند، خانوادههای بیشتری آرامش پیدا کنند و حال دلها بهتر شود.
در پایان، از همه دوستانی که حضور داشتند تشکر میکنم. از دوست عزیزم نیز پوزش می خواهم. هرچند خودم مصرفکننده نبودم، اما تخریب را با تمام وجود درک کردم. میخواستم هم برای خودم یادآوری باشد که چه روزهای سختی را گذراندم و امروز در چه بهشتی زندگی میکنم. اکنون وقتی باهم مینشینیم و از خاطرات مصرف او صحبت میکنیم، به آن روزها میخندیم. خدا را شکر بابت این حال خوش، بابت سلامتی، و بابت جایی مثل کنگره ۶۰ که حتی مصرفکننده شیشه هم میتواند وارد شود و به درمان کامل برسد.
امیدوارم قدر این جایگاه را بدانم. از توجه و همراهی شما عزیزان کمال تشکر را دارم.

عکاس: مسافر محمدحسن لژیون یکم
تایپ و ارسال خبر: مسافر جواد لژیون سوم
- تعداد بازدید از این مطلب :
108