دهمین جلسه از دوره سوم سری کارگاههای آموزشی - عمومی خانمهای مسافر و همسفر به نمایندگی نیلوفر قزوین، با استادی مسافر زری، نگهبانی همسفر فاطمه و دبیری مسافر مریم با دستور جلسه «قضاوت و جهالت» در روز جمعه ۲۰ تیرماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۱:۰۰ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان زری هستم یک مسافر.
بسیار خوشحالم و خداوند را شاکرم که دوباره در جمع شما عزیزان هستم و میتوانم آموزش ببینم و انرژی بگیرم. از خانم مونا و خانم مینا نیز تشکر میکنم که به من اجازه دادند در این جایگاه خدمت کنم و با این دستور جلسه، خودم را محک بزنم و قضاوت کنم و کاستیهای خودم را ببینم.
دستور جلسه امروز «قضاوت و جهالت» است. ما باید بدانیم که داور عادل تنها خداوند است. استاد امین در سی دی قضاوت میگویند که؛ حس در جهانبینی معادل نیرو است. اگر در جهان فیزیکی نیرویی وجود نداشته باشد، هیچ اتفاقی نمیافتد و هیچ حرکتی نمیتوانیم انجام دهیم.
اگر حس و نظری نسبت به عمل یا ویژگی شخصی نداشته باشیم، عکسالعملی هم نشان نخواهیم داد. اما وقتی ما نسبت به عمل یا ویژگی فردی، عکسالعمل نشان میدهیم، این نشاندهنده آن است که این ویژگی در درون خود من هم وجود دارد؛ حال یا مقدار آن کم است یا نهفته است، یا شاید آنقدر در جهل غوطهور هستم که اصلاً این صفت را در خود نمیبینم.
این قضیه درست مانند کار آهنربا است. اگر کنار آهنربا یک قطعه چوب بزرگ باشد، آهنربا آن را جذب نمیکند؛ اما اگر یک براده ریز آهنی باشد، فوراً آن را جذب میکند. اگر من عکسالعملی نسبت به صفت شخصی، از خودم نشان میدهم، حتماً آن صفت را در درون خودم دارم.زمانی که شخصی را مورد قضاوت قرار میدهم، یک جنگی در درون افکارم به راه میاندازم. حتی اگر آن قضاوتها را به زبان هم نیاورم و با شخص دیگری هم در میان نگذارم، یک جنگ روانی میان خودم و آن شخص به وجود میآورم.
وقتی من در افکار خودم به قضاوت شخص میپردازم و با دید منفی به او نگاه میکنم، شخص مقابل این حس را از من دریافت میکند. این حس دوطرفه است و هر دو ما نسبت به یکدیگر حس بدی پیدا میکنیم.
استاد امین میفرمایند؛ اگر قضاوت زیادی میکنیم، یا تعداد افرادی که قضاوت میکنیم زیاد است، مانند این است که یک کشور بهتنهایی با چند کشور دیگر وارد جنگ شدهایم و ما به سمت دیگران موشک پرتاب میکنیم و آنها هم به سمت ما بمب و موشک پرتاب میکنند.هیچ جنگی بدون خسارت و تخریب نیست و بیشترین آسیب و تخریب به خود ما وارد میشود. در نهایت، آنچه باقی میماند، یک جسم و روان بیمار است. وقتی افراد را مورد قضاوت قرار میدهیم، تخریب زیادی به افکارمان میزنیم؛ افکار بیمار جسم ما را نیز مریض و بیمار میکند و به این نتیجه میرسیم که «هر چه کنی به خود کنی»
اما اگر از قضاوتکردن دست برداریم و جملاتی را که در کنگره مطرح میشود در نظر بگیریم، به این معنا که «دوربین را به سمت خودم بچرخانم»، نور پروژکتور به سمت من خواهد افتاد و دیگر در دنیای تاریکی نیستم که به قضاوت و داوری دیگران مشغول باشم. وقتی نور به سمت خودم میافتد، لکههایی را که روی خودم هست میبینم؛ حتی یک لکه ریز و یک صفت بد کوچک را در خودم شناسایی کرده و سعی میکنم به برطرفکردن آنها بپردازم.
در این حالت، بجای قضاوتهای بیمورد درباره دیگران، به خود میپردازم و میفهمم که جایگزین قضاوتها میتواند خودآگاهی و خودسازی باشد. بهجای اینکه نگاهم به کفشها، ظاهر، یا رفتار دیگران باشد، توجهم را به رشد و تغییر خودم معطوف میکنم و سعی میکنم به بهبود خود بپردازم. اینگونه نهتنها به خودم کمک میکنم، بلکه به محیط اطرافم نیز انرژی مثبت و سلامتی میبخشم.
وقتی به آنچه در وجود خودم کموکاستی یا صفت بد میبینم توجه میکنم، تلاش میکنم که آنها را رفع کنم و از این نقطه به تزکیه و پالایش خود بپردازم تا کمتر مورد قضاوت دیگران قرار بگیرم و با خودم درگیر نباشم. این روش به من کمک میکند که بهجای تمرکز بر نقصهای دیگران، بیشتر بر رفتار و خصوصیات خودم متمرکز شوم.تلاش میکنم که بیابان بیآبوعلف افکارم را به یک گلستان تبدیل کنم. به این معنا که با دید مثبت به زندگی نگاه کنم و همیشه خوبیهای دیگران را ببینم و بدیهای خودم را شناسایی کنم. این تغییر نگرش باعث میشود که افکارم سالمتر و مثبتتر شوند.
ما باور داریم که خداوند ما را خلق کرده و به ما اختیار انتخاب خوب و بد را داده تا خودمان این انتخاب را انجام دهیم و ذرهای شبیه خداوند شویم. وقتی به خداوند نگاه میکنیم، میبینیم که باوجوداینکه قدرت مطلق قضاوت و داوری دست اوست، اما قدرتبخشش او بیشتر از قضاوتش است. در نهایت، او همه ما را میبخشد و داوری درست را انجام میدهد، مشروط به اینکه ما هم قدر این بخشش را بدانیم و به سمت اصلاح خود حرکت کنیم.
این نوع تفکر نهتنها به من در بهبود خود کمک میکند، بلکه روابط من با دیگران را نیز بهبود خواهد بخشید. وقتی ما از قضاوت و سرزنش دست برداریم به خود و به دیگران بامحبت و درک بیشتری نگاه کنیم، فضای اطراف ما بهطورکلی مثبتتر خواهد شد. با این رویکرد، میتوانیم زندگیای شادتر و باکیفیتتر داشته باشیم.اگر قدر ندانیم، نمیتوانیم اقدام به خوب شدن کنیم. زمانی که وارد کنگره شدم، خوبیهای آنجا را دیدم. جامعه معمولاً نگاهی سوء و منفی نسبت به اعتیاد دارد، اما کنگره تمام آن بدیها را بخشید و خوبیها را به من آموخت. وقتی که قدر این خوبیها را دانستم، شروع به رشد کردم.
زمانی که با من رفتار و قضاوت بد میشد، روزبهروز بدتر میشدم و فکر میکردم که من همین هستم که هستم. اما وقتی قضاوت و رفتار درست را تجربه کردم، میل به انجام کارهای خوب در من افزایش یافت. در نتیجه، متوجه شدم که هر چه جهالت و نادانی بیشتر باشد، بیشتر دیگران را مورد قضاوت قرار میدهیم. بزرگترین دشمن ما همین جهل و نادانی خودمان است.
به همین ترتیب، هر چه صفت بد دیگران را مورد قضاوت قرار دهیم، آن صفت را در درون خودمان بزرگتر میکنیم. این یکچرخه معیوب است که اگر نتوانیم درک کنیم و به خودآگاهی برسیم، همچنان در آن گرفتار خواهیم بود.در نهایت، دیروز با استادی در همین موضوع صحبت میکردیم و ایشان گفتند که: باید نگاه خود را با نگاه خداوند جایگزین کنیم. وقتی خداوند میفرمایند «قضاوت نکنید؛ چون داوری میشوید»، به ما یادآوری میکنند که قضاوت و انتقاد از دیگران نهتنها به آنها آسیب میزند، بلکه باعث میشود خودمان نیز در معرض قضاوت قرار گیریم. ما باید به یاد داشته باشیم که هیچ یک از ما کامل نیستیم و همگی با چالشها و نواقص خود دستوپنجه نرم میکنیم.
تخصص و تجربه ما در درک دیگران و رفتار با آنها میتواند مثمرثمر باشد، اما این درک باید بامحبت، همدلی و بخشش توأم باشد. تغییر نگاه بهسوی درک عمیقتر، هم به نفع خودمان است و هم به نفع دیگران. با این روش، میتوانیم نهتنها رشد کنیم، بلکه به دیگران نیز کمک کنیم تا در مسیر خود پیشرفت کنند.
گردآوری و تایپ: مسافر فاطمه- لژیون سوم- نمایندگی نیلوفر قزوین
ویرایش و ارسال: همسفر فاطمه - لژیون اول - نمایندگی نیلوفر قزوین
بازبینی و ارسال: همسفر فاطمه
- تعداد بازدید از این مطلب :
43