English Version
This Site Is Available In English

زندگی با یک مصرف‌کننده‌ی شیشه، واقعا دشوار است

زندگی با یک مصرف‌کننده‌ی شیشه، واقعا دشوار است

دهمین جلسه از دوره چهاردهم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی‌ گرگان با استادی همسفر مریم، نگهبانی همسفر سحر و دبیری همسفر زهره با دستور جلسه «تخریب‌های شیشه و مخدرهای جدید و درمان آن با متد DST » روز یکشنبه ۲۲ تیرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

خلاصه‌ سخنان استاد:

خدا را شاکرم که امروز اذن خدمت در این جایگاه به من داده شد. سپاس‌گزارم از نگهبان جلسه، همسفر سحر عزیز، که این فرصت را به من داد تا در این جایگاه خدمت کنم و آموزش بگیرم. همچنین از لژیون خدمت‌گزار امروز، یعنی لژیون سردار، نهایت قدردانی را دارم. در ابتدای صحبت‌هایم لازم می‌دانم از همه‌ی شما عزیزان تشکر کنم که با وجود تمام دغدغه‌ها، مشکلات و گرفتاری‌های بیرون از کنگره، باز هم خودتان را متعهد می‌دانید که هفته‌ای دوبار در کارگاه‌های آموزشی شرکت کنید، تا از تجربیات یکدیگر استفاده کنیم و سطح آگاهی‌مان را بالا ببریم. همچنین یک شکرگزاری ویژه به‌خاطر مسافرانمان لازم است؛ چون اگر آن‌ها مصرف‌کننده‌ی مواد مخدر نبودند، شاید هیچ‌وقت مسیر کنگره برای ما باز نمی‌شد. ما امروز اینجا هستیم چون آن‌ها یک روزی انواع آنتی‌ایکس‌ها را مصرف کردند. یکی از این آنتی‌ایکس‌ها، ماده‌ای‌ست به نام شیشه، که در کنگره۶۰ با روش DST و داروی OT درمان‌پذیر است. شیشه ماده‌ای بسیار مخرب است. در ظاهر شبیه به خورده‌شیشه یا تکه‌های یخ است، به همین دلیل در آمریکا به آن آیس (یخ) می‌گویند. این ماده ابتدا در جنگ جهانی دوم به سربازان داده می‌شد تا بی‌خواب بمانند و مقاومت آن‌ها افزایش یابد، اما بعدها مشخص شد که تخریب‌های سنگینی روی مغز و بدن انسان وارد می‌کند. در صور آشکار، شیشه باعث بروز عوارضی مانند: بوی بد دهان، پوسیدگی دندان‌ها، آسیب به پوست صورت، بوی بد ادرار، مشکلات پروستات، و اختلالات کبدی می‌شود. در صور پنهان، یعنی تأثیرات روحی و روانی، مصرف‌کننده دچار توهمات شدید می‌شود، به اطرافیان خود شک می‌کند، احساس می‌کند همیشه کسی در حال تعقیب اوست، و در نتیجه ممکن است به خانواده و حتی خود آسیب برساند. زندگی با یک مصرف‌کننده‌ی شیشه واقعاً دشوار است؛ چون رفتارهایش غیرقابل پیش‌بینی و بسیار خطرناک است. آقای مهندس در جلسه‌ی چهارشنبه‌ی گذشته فرمودند: شیشه به دلیل داشتن ترکیبات آمفتامین، درمان‌پذیری بالایی دارد و احتمال دارد از سال آینده دستور جلسه‌ی سالانه‌ی آن حذف شود. برخلاف موادی مانند تریاک که بیش از ۲۵ نوع آلکالوئید دارد، شیشه از پیچیدگی کمتری برخوردار است. در کتاب «چهارده مقاله» از مصرف‌کنندگان شیشه با عنوان «دیوانگان شاخ‌دار» یاد شده است، چون آسیب‌هایی که به خود و دیگران می‌زنند بسیار سنگین و گاهی غیرقابل جبران است. دوپامین مغز آن‌ها تا ۱۱ برابر حالت طبیعی ترشح می‌شود، به همین دلیل دچار توهمات شدیدی می‌شوند. یادم هست در یکی از کارگاه‌های آموزشی در بهشهر، یک همسفر تعریف می‌کرد: «مسافر من شیشه مصرف می‌کرد، یک شب با چاقو بالای سرم ایستاده بود و تیغه‌ی چاقو را روی گلوی من گذاشته بود. آن لحظه دنیا برایم سیاه شد...» واقعاً زندگی در چنین شرایطی ترسناک و پر از تنش است. در پایان، چند کلمه هم درباره‌ی لژیون سردار بگویم. از زمانی که وارد کنگره شدم، عضو این لژیون بودم. شاید در سال‌های اول آن‌طور که باید درکش نکردم، ولی امروز می‌دانم لژیون سردار چه درس بزرگی به من داده: بخشش. هم بخشش مادی، هم معنوی. یاد گرفتم اگر کسی به من بدی کرد، دلیل آن نادانی‌ او است و من نباید مقابله به مثل کنم، بلکه با بخشش، خودم را از بار کینه و رنج آزاد کنم. امیدوارم بتوانیم با دانایی بیشتر، با محبت و آموزش، در مسیر رهایی باقی بمانیم و به دیگران هم کمک کنیم. از نظر مادی نیز لژیون سردار به من بخشش را آموخت؛ اینکه در جشن گلریزان با نیت کمک به تحقیقات آقای مهندس و درمان بیماری‌های صعب‌العلاج، هرچند مبلغ ناچیزی، ولی با عشق و ایمان، سهمی داشته باشم. وقتی این کار را انجام می‌دهم، با خودم می‌گویم شاید همین مبلغ اندک گوشه‌ای از هزینه‌های درمانی یا پژوهشی را پوشش دهد و گره‌ای از کار خانواده‌ای باز کند. همین نیت باعث می‌شود احساس رضایت درونی و انرژی مثبتی در من شکل بگیرد. ما در کنگره یاد گرفته‌ایم اگر هدفی داریم، باید با ایمان به سمت آن حرکت کنیم. وقتی ایمان داشته باشیم، کائنات هم ما را یاری می‌کنند تا به آن هدف برسیم. یاد گرفته‌ام از گذشته تجربه بگیرم، برای آینده برنامه‌ریزی کنم و در لحظه‌ی حال زندگی کنم. متأسفانه خیلی از ما، از جمله خود من، زندگی در زمان حال را فراموش کرده‌ایم. دائم در حال دویدن برای آینده‌ایم، غافل از اینکه حال ما، سرمایه‌ی اصلی ماست. ان‌شاءالله با آموزش‌هایی که در کنگره می‌گیریم، بتوانیم زندگی در زمان حال را تقویت کنیم، آرامش بیشتری داشته باشیم، و خودمان را برای ساختن آینده‌ای روشن‌تر برای فرزندانمان آماده کنیم. در پایان، تشکر می‌کنم از ایجنت محترم، همسفر زینب عزیز، گروه پرتلاش مرزبانی، و همه‌ی خدمت‌گزارانی که با کوچک‌ترین زحمت‌ آن‌ها، مثل جابه‌جا کردن یک صندلی، شرایط آموزش را برای من و ما فراهم می‌کنند. ممنونم بابت وقتی که در اختیار من گذاشتید.

و در ادامه تقدیر از اعضای لژیون سردار:

تایپ: همسفر ملیحه رهجوی راهنما همسفر حدیقه (لژیون چهارم) 

ویراستار: همسفر ماجده رهجوی راهنما همسفر حدیقه (لژیون چهارم)

عکاس: همسفر غزاله رهجوی راهنما همسفر حدیقه (لژیون چهارم)

تنظیم و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون دوم)نگهبان سایت 

همسفران نمایندگی گرگان 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .