English Version
English

کارگاه هماهنگی کمک راهنمایان و خدمتگزاران کنگره 60(خانم های مسافر)

  کارگاه هماهنگی کمک راهنمایان و خدمتگزاران کنگره 60(خانم های مسافر)

روز یکشنبه مورخ 98/8/5 سیزدهمین جلسه از دور سوم جلسه هماهنگی کمک راهنمایان و خدمتگزاران نمایندگی خانم‌های مسافر، با استادی جناب مهندس، دبیری مسافر هاله و با حضور ایجنت محترم خانم‌های مسافر، رأس ساعت 11:00 آغاز به کار نمود.

https://up.c60.ir/repository/7102/asdasdasdas.jpg

سخنان استاد:

سلام دوستان حسین هستم یک مسافر. هفته گذشته، هفته بسیار خوبی بود. سیستم دارد روزبه‌روز پویاتر، بهتر و مستحکم‌تر می‌شود. انشا الله بتوانیم همان‌طور که گفتم جایی برای خانم‌ها فراهم کنیم. تمام این مسائل را پیش‌بینی و برنامه‌ریزی کردیم، بنیه و پایه‌های کنگره را مستحکم کردیم و آینده را همیشه مدنظر داشتیم و داریم. مهم‌ترین سرمایه ما، سرمایه‌های اجتماعی و افراد کنگره هستند. سرمایه را چه کسانی پرورش می‌دهند و تولید می‌کنند؟ مسئولین. مسئولین بسیار مهم هستند. ما در انتخاب مسئول، راهنما، مرزبان، مهماندار، مسئول OT و ... باید کمال دقت را انجام دهیم.

به عقیده من کنگره 60 جزیره جداگانه ایست برای خودش که معیارهایش با تمام دنیا فرق دارد. بارها گفته‌ام ما در درمان اعتیاد بسیار جلو هستیم.

در کنگره باید کاری کنیم که مسائلی از قبیل پارتی‌بازی و دوست بازی، هم لژیونی و خواهر لژیونی و برادر لژیونی و ... را بیرون بریزیم. این‌ها به‌جای خودش قبول، خواهر لژیونی و دوست لژیونی را باید هوایش را داشته باشیم. ولی وقتی می‌خواهیم انتخابات برگزار کنیم، باید عمل سالم انجام دهیم؛ معرفت، عمل سالم و عدالت. امروز انتخابات مرزبانی داریم. فقط بر مبنای عمل سالم رأی بدهیم. باید بگوییم به کسی  رأی می‌دهم که بتواند از عهده وظایفش بربیاید، مردم‌داری را بلد باشد و بتواند مدیریت این مرکز را یک سال بر عهده بگیرد. مثل خانم اعظم و خانم کتایون که تا جایی که در توانشان بود سعی کردند این سیستم را به‌خوبی اداره کنند، مردم‌دار باشند و کمترین اصطکاک را داشته باشند. نه اینکه آوانس الکی بدهند که حالا عیبی ندارد شما جریمه نده، یا رهجویی امروز نیامد یا دیر کرد مهم نیست، نامه‌اش را بدهید و ... مرزبان باید صبح زود قبل از همه اینجا باشد و دیرتر از همه برود، بیدار باشد و خواب نماند.

امروز انتخابات است و هرکدام از شما باید به دو نفر رأی بدهید. نه پارتی‌بازی کنید و نه اجحاف کنید. بر مبنای تصمیم درست این رأی را بدهید و درست عمل کنید. باید هشیار باشید. هر جا خواستید  رأی بدهید، برمبنای تفکرات و اندیشه خودتان رأی بدهید. امیدوارم انتخابات خوبی داشته باشیم و دو نفر که شایستگی و لیاقت این کسوت و عنوان را دارند، در این مرحله انتخاب شوند.

هفته قبل تعدادی از خانم‌ها شال کمک راهنمایی و شال راهنمای تازه واردین خود را دریافت کردند. البته باید یک سال از پروسه درمانشان گذشته باشد تا وارد مرحله لژیون داری بشوند. قبلاً می‌گفتم برای گرفتن شال نیز باید یک سالشان شده باشد. ولی این بار گفتم ایرادی ندارد، شالشان را بدهید. ولی لژیون ندهید.

راهنمایان جدید باید بدانند که به شاگردان نباید توهین کنند. درشت صحبت نکنند. حس شما خیلی مهم است. باج دادن به شاگرد با انجام عمل سالم فرق می‌کند. با شاگرد برخورد کردن، با توهین کردن، دو تا مسئله است. اگر رهجو روی برنامه نبوده، شما می‌توانید برخورد کنید، توبیخ می‌توانید بکنید، ولی توهین نمی‌توانید بکنید. اصلاً ما چیزی به نام توهین نداریم. در اروپا و در فرانسه اگر کسی به کسی توهین می‌کرد، می‌گفت دوئل! تپانچه برمی‌داشتند و دوئل می‌کردند. مهم نیست طرفت کیست. طرف شاه هم باشد، اگر به یکی توهین کند، وقتی بگویند دوئل، باید حاضر شود. پس توهین خیلی مسئله مهمی است.

ایجنت یکی از شعبه‌ها که کمک راهنما هم بود و لژیون داشت، به شاگردی توهین کرده بود که برو اصلاً از قیافه‌ات خوشم نمی‌آید، تو اخراجی! و بدون کمیته انضباطی او را اخراج کرد! من گفتم هم لژیونش را ببندید و هم باید ایجنتی آن شعبه را تحویل بدهد. فقط به خاطر توهینی که به یک نفر کرده بود و خارج از قوانین عمل کرده بود. هیچ‌کس در کنگره حق اخراج ندارد. فقط من می‌توانم اخراج کنم که تابه‌حال کسی را اخراج دائم نکرده‌ام. ممکن است یک یا دو ماه اخراج کنم، ولی برای همیشه هیچ‌کس را اخراج نکرده‌ام.

راهنما حق ندارد به کسی بگوید تو از لژیون من اخراج هستی. ایجنت و مرزبانان هم‌چنین حقی ندارند. ایجنت می‌تواند به‌اتفاق مرزبانان بنشینند، کمیته انضباطی تشکیل بدهند و در مورد یک نفر تصمیم بگیرند که شما به مدت دو یا سه ماه کنگره نیایید، یا به لژیون دیگری بروید. اینکه گاهی من به مرزبانی می‌گویم فلانی یک یا دو هفته نیاید، فرق می‌کند. در غیر این صورت و بدون محاکمه هیچ فردی را اخراج نمی‌کنیم. راهنما اگر از کسی خوشش نمی‌آید یا مشکلی دارد، باید دستش را بگیرد و پیش مرزبان ببرد و بگوید مرزبان عزیز، من به خانم فلانی دیگر نمی‌توانم برنامه بدهم. هرچه بلد بودم به ایشان گفتم. شاید اگر راهنمای دیگری بگیرد موفق شود و به رهایی برسد؛ و شاگرد را تحویل شخص دیگری بدهد؛ بنابراین راهنمایان جدید حواسشان به این مسائل باشد.

مسئله بعدی، به‌هیچ‌عنوان برنامه‌ای از خودتان ندهید. ما در کنگره 60 و در متد DST هیچ‌گونه رژیم غذایی نداریم. درباره این مسائل من در سی دی کاهش وزن یک تا چهار صحبت کردم. به‌هیچ‌عنوان دستوری نمی‌دهید که مثلاً گوشت یا فلان چیز را نخور. چون شما متخصص این کار نیستید. اگر هم بودید باز من قبول نداشتم. هنوز ندیده‌ام کسی متخصص علم تغذیه باشد و حرف‌هایش درست باشد. بچه‌ها دو تا کتاب تغذیه به من دادند، کمی خواندم و دیدم همه چیزهایی سخت و دانشگاهی است که مثلاً اگر فلان چیز را بخورید، سیتوپلاسم این‌جوری می‌شود و ... بنابراین هیچ رژیم غذایی نداریم. می‌توانید به شاگردتان بگویید مثلاً شما غذای فست فود نخور، ولی برنامه غذایی نمی‌دهیم.

به‌هیچ‌عنوان اجازه ندارید مریضی را به پزشک معرفی کنید. باید بگویید خودت پیدا کن. نمی‌توانید به افراد بگویید برو پزشک سنتی یا ... هرکدام از این کارها علاوه بر اینکه هیچ منفعتی برای شما ندارد، مسئولیت هم برایتان می‌آورد. اگر نزد پزشک سنتی رفت، دارویی خورد و موهای سرش ریخت، می‌آید و یقه شما را می‌گیرد که شما گفتید پیش او بروم. می‌رود پیش یک پزشک و عملی می‌کند، عملش ناموفق درمی‌آید، می‌گوید شما گفتید پیش این پزشک بروم، پس به‌هیچ‌عنوان این کارها را نکنید. حتی به خانم فرشته کمک راهنما که پزشک بودند، گفته بودم به‌هیچ‌عنوان اجازه نداری در کنگره بگویی من پزشک هستم و یا برای کسی نسخه بنویسی. تو فقط راهنما هستی.

پس راهنماهای جدید به این مسائل دقت کنند. در مسائل خانوادگی و کارهای شخصی افراد به‌هیچ‌عنوان دخالت نکنید. وارد مسائل و جزئیات زندگی افراد نشوید و در مسائل زناشویی آن‌ها دخالت نکنید. ما به‌هیچ‌عنوان وارد این حوزه‌ها نمی‌شویم.

امیدوارم شرایط جور شود و یکی‌یکی لژیون‌ها را باز کنیم. الآن تراکم لژیون‌ها خیلی زیاد است. لژیون‌ها همه باید کم و متعادل بشوند. در حد پانزده یا شانزده نفر، حداکثر تا سقف بیست نفر. چون دیگر در لژیون صدا به صدا نمی‌رسد. ما فقط صندلی‌ها را حساب می‌کنیم، سفر اولی یا سفر دومی به ما ربطی ندارد که چهل نفر نشسته‌اند و فقط هفت‌تا از آن‌ها سفر اولی هستند. به این‌ها کاری نداریم. باید لژیون را بالانس کنید. دیگر خود راهنما می‌داند، می‌خواهد همه را سفر اولی انتخاب کند یا سفر دومی. اگر همه را سفر دومی انتخاب کند، دیگر خروجی و تولید ندارد. اگر همه سفر اولی باشند، الگو ندارد.

شرایط ورزش همه که الحمدالله خوب است و به‌خوبی پیش می‌رود. کارهای دیگر هم روال مناسبی گرفته است. قبلاً من یا خانم ایجنت نامه‌های OT را امضا می‌کردیم، ولی دیگر این کارها را به خود افراد واگذار نمودیم. اسامی کسانی که غیبت می‌کنند و نامه‌شان را نمی‌گیرد به ما داده می‌شود و ما به مرزبانان یا راهنما می‌دهیم و می‌پرسیم که چرا شاگرد شما غیبت دارد.

در پایان خانم ایجنت فرمودند:

 در ابتدا از جناب مهندس تشکر می‌کنم که هفته گذشته علی‌رغم سرماخوردگی که داشتند، استادی جلسه را به عهده گرفتند و دیدیم که چقدر خوب برگزار شد. تعداد زیادی رهایی داشتیم و تعداد زیادی شال گرفتند، واقعاً خوش گذشت، جلسه هم سر موقع تمام شد و به تمام‌کارها رسیدیم. از طرف تمام گروه از شما تشکر می‌کنم. به افرادی که شال گرفتند از صمیم قلبم تبریک می‌گویم و امیدوارم موفق باشند.

پیامم به این عزیزان این است که در فاز جدیدی که وارد می‌شویم، قرار نیست کار عجیب غریبی انجام بدهیم و با چهره جدید و تیپ جدیدی ظاهر شویم. همان کسی که هستم، ساده‌تر و افتاده‌تر از قبل عمل می‌کنم، طبق قوانین و مقررات تا انشا الله بتوانم لژیون پرباری داشته باشم و الگوی مناسبی برای دیگران باشم. آقای مهندس همیشه می‌گویند الگو باید بی‌نقص باشد. پس در این مسیری که قدم گذاشته‌ام، سعی کنم در وهله اول روی خودم کارکنم. در ورزش شرکت داشته باشم و حضورم سروقت باشد. با مرزبانان هماهنگی داشته باشم و احترام گذاشتن به بقیه اعضا را رعایت کنم. قرار نیست من به رهجو بگویم چه‌کاری بکن و چه‌کاری نکن. رهجو به رفتار من نگاه می‌کند و به نظر من آن چیزی که برداشت می‌کند و در او نهادینه می‌شود، چیزی است که از من می‌بیند، نه آن چیزی که از من می‌شنود.

رهجو ماه‌های اول تحت تأثیر مواد و قرص است و گوش و چشمش آن چیزی که باید بشنود و ببیند را دریافت نمی‌کند. خیلی وقت‌ها اصلاً در ماه‌های اول متوجه چیزی نیست. ولی ذره‌ذره حس‌هایش باز می‌شود. چون در وهله اول همه‌چیزش راهنماست و وابستگی شدیدی به او دارد، به همین دلیل راهنما باید از هر لحاظ بی‌نقص باشد. باید سعی کنیم تا به آن مرحله برسیم.

در مورد اینکه جناب مهندس فرمودند افراد نباید به همدیگر بی‌احترامی کنند نکته‌ای بگویم؛ یکی از آشنایان من چند ماه پیش وارد یکی از شعب کنگره شد. او چند ماه قبل هم رفته بود، ولی درمانش را رها کرده بود. زمانی که دوباره وارد شد، متأسفانه یکی از کمک راهنماها زیر لب گفت؛ باز این آمد! او با شور و حال زیادی به کنگره برگشته بود و این حرف تأثیر زیادی در روحیه‌اش گذاشته بود. زمانی که برایم تعریف کرد، باوجود غرور زیادی که داشت، بغض در گلویش گیرکرده بود و گفت نمی‌دانم چرا این شخص که چند سال است آنجا کمک راهنما است، این حرف را به من زد و من هم هیچ‌چیز به او نگفتم، چون این بار تصمیم گرفته‌ام بیایم و خوب شوم. خیلی خودم را کنترل کردم که چیزی نگویم. ولی هر بار به کنگره می‌روم با حال بدی وارد می‌شوم. قطعاً چنین حرف‌هایی کینه و ناراحتی به وجود می‌آورد. ناراحتی ایشان از این بود که چرا یک راهنما باید چنین برخوردی کند. به او گفتم کار خیلی خوبی کردی، اگر دیدی خیلی به شما فشار می‌آید، به ایجنت یا مرزبان بگو تا مشکلت حل شود؛ بنابراین مهم نیست من در چه مرتبه‌ای هستم، تازه‌وارد هستم یا سفر اولی یا راهنما یا مرزبان، باید ادب و نزاکت را رعایت کنم. آقای مهندس همیشه می‌گویند در وهله اول نظم، دوم ادب و نزاکت و بعد دیگر مسائل جاری در کنگره. این‌قدر این مسئله مهم است.

جناب مهندس روی بعضی مسائل تأکید دارند که مدام تکرار شود و یادآوری گردد. شاید بعضی نکات را ما قبلاً بارها شنیده باشیم، ولی در شلوغی کارها فراموش کنیم. یادمان نرود وقتی به کنگره می‌آییم، همه مسائل را پشت در بگذاریم. اگر آرایشگر هستم یا حسابدار یا رئیس بانک، هرچه هستم، بیرون در هستم، برای فامیل و دوستان خودم هستم. برای کنگره فقط فردی هستم که آمده‌ام آموزش بگیرم و آموزش بدهم. نکند اگر کسی از من کمک خواست، روی حساب دلسوزی و عمل به‌ظاهر نیک‌رفتار کنم. امیدوارم حواسمان به تمام این مسائل باشد.

 

گردآوری و تایپ: مسافر خاطره
ویرایش: همسفر فاطمه

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .