نهمین جلسه از دوره نهم کارگاههای آموزشی- خصوصی خانمهای مسافر و همسفر نمایندگی ارکیده کرمان، با استادی اسیستانت محترم مسافر مونا، نگهبانی مسافر الهام و دبیری همسفر حدیث، با دستور جلسه《قضاوت و جهالت》روز چهارشنبه ۱۸ تیر ماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۱:۳۰ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان مونا هستم یک مسافر
خدا را شاکرم که بعد از مدتها امروز در کنار شما هستم، از لژیون همسفر خانم زهرا صمیمانه تشکر میکنم که مسئولیت استادی جلسه را به من سپردند. خیلی خوشحالم که چهرههای آشنا و پرانرژی شما را میبینم، چهرههای سفر اولیها شادابتر و زیباتر به نظر میرسد و برخی از سفر دومیها نیز به وضوح تغییرات مثبتی داشتهاند؛ برخی کاهش وزن داشتند، و همه اینها نشانه تأثیرات مثبت سفر و تغییر سبک زندگی این عزیزان است. انشاالله همه چیز به بهترین شکل پیش برود و هر کسی با هر نیتی وارد کنگره میشود، بتواند به بهترین شکل ممکن به هدف خود دست پیدا کند.
امروز چند برنامه داریم؛ جشن رهایی تعدادی از خانمها، برگزاری مراسم اهدای شال و قدردانی از یکی از مسئولین بخشهای اجرایی کنگره. دستور جلسه امروز قضاوت و جهالت است؛ آقای مهندس دژاکام و استاد امین مفاهیم بسیار کلیدی و مهمی را در مورد این دو موضوع برای ما توضیح دادهاند، که از آموزههای ارزشمند و ژرف سرچشمه گرفته، آموزههایی که حقیقتاً در مسیر رشد و آگاهی ما بسیار تأثیرگذار بودهاند.
ممکن است برای برخی افراد، به ویژه تازهواردین این سؤال پیش آید که این مفاهیم چه ارتباطی با درمان مواد مخدر دارد؟ در پاسخ باید گفت؛ اعتیاد، پدیدهای دو بُعدی است، "انسان" و "مواد مخدر" و ما موظف هستیم که هر دو بُعد را شناخته و درک کنیم.
در رابطه با مواد مخدر، همه ما پیش زمینهای هر چند سطحی از آن داشتهایم، و در کنگره شناخت ما نسبت به این مواد عمیقتر و علمیتر میشود. اما بُعد انسان، مقولهای به مراتب پیچیدهتر و گستردهتر است، تا جایی که حتی بسیاری از اندیشمندان، پزشکان و بزرگان علم، در شناخت کامل حقیقت انسان در بهت و حیرت باقی ماندهاند.
در آموزشهای کنگره نیز انسان با دو بُعد معرفی شده است؛ صور آشکار و صور پنهان انسان. صور آشکار همان بخشهایی از وجود ماست که قابل رؤیت، اندازهگیری یا بررسی توسط علوم تجربی است، هرچند دانش پزشکی تا حدودی به این بخش پرداخته، اما هنوز هم نتوانسته به تمامی زوایای آن پی ببرد، چرا که وجود انسان از میلیاردها سلول تشکیل شده که هر یک در ابعاد عملکردی همچون یک شهر عمل میکنند. در کنار اینها، دستگاههای پیچیدهای چون معده، کلیه، کبد و مغز قرار دارند که هر کدام وظیفه حیاتی و خاصی انجام میدهند. برای مثال؛ مغز انسان مواد مختلف شبهافیونی تولید میکند که در فرآیندهای شیمیایی و حیاتی زندگی نقش اساسی دارند، و اختلال در ترشح هر یک از آنها میتواند منجر به بروز بیماریهای مختلف شود.
اما موضوع اصلی ما، یعنی بحث قضاوت و جهالت به بُعد صور پنهان انسان بازمیگردد، به عبارتی یکی از حسهای بنیادین در وجود انسان است که اگر به درستی هدایت نشود، یا به شکل نادرست به کار گرفته شود، میتواند زندگی انسان را به شدت دچار آسیب و تیرگی کند.
اگر ما نسبت به خود یا دیگران دچار قضاوت شویم، میتواند آسیبزننده باشد. گاهی این قضاوت صرفاً در مورد دیگران نیست، بلکه شکل مخربتری پیدا میکند، و آن قضاوت و سرزنش نسبت به خودمان است. برای مثال با خود میگوییم؛ من چون مصرفکننده بودم، مادر خوبی نیستم، یا چرا این حرف را زدم؟ حتماً فلانی از من رنجیدهخاطر شده است!... این گفتوگوهای درونی ما را وارد چرخهای از سرزنش مداوم میکند که حس بسیار ناخوشایندی به همراه دارد.
وقتی به درستی به موضوع قضاوت پرداخته شود، ابعاد گستردهای را در برمیگیرد. اگر بخواهیم قضاوت را طبقهبندی کنیم، میتوانیم به دو دسته اشاره داشته باشیم؛ 1- قضاوت نسبت به دیگران 2- قضاوت نسبت به خودمان.
در برخی از آموزشها یا مشارکتها شنیدهایم که "ما فقط باید خودمان را قضاوت کنیم". اما حتی این نوع قضاوت هم باید دارای حد و مرز مشخصی باشد. یعنی تا جایی خود را مورد قضاوت قرار دهیم که باعث تخریب روحیه و کاهش انرژیمان نشود، بلکه سازنده، آگاهانه و همراه با نیت اصلاح باشد.
من در تجربههای شخصیام، بارها با همسفران و مسافرانی مواجه شدم که به خاطر یک حرف یا رفتار کوچک، ماهها و حتی سالها خود را سرزنش میکنند. این چرخه بیپایان خود سرزنشگری نه تنها مفید نیست، بلکه انسان را در یک جهنم ذهنی و درونی اسیر میکند، جهنمی که برخلاف تصور عمومی، نه در جهان پس از مرگ، بلکه در همین جهان و درون خود ما شکل میگیرد. بنابراین در مسیر رشد و درمان لازم است یاد بگیریم چگونه با خودمان با مهربانی و انصاف رفتار کنیم و مسئولیتپذیر باشیم، اما در دام قضاوتهای مخرب گرفتار نشویم.
من یک روزی به هر دلیلی معتاد شدم، هروئین یا شیشه مصرف کردم، آن زمان در تاریکی بودم و ضد ارزش انجام دادم، اما زمانی که به کنگره آمدم، دستم را بالا بردم و گفتم به من کمک کنید، دیگر تمام شد! باید مسائل گذشته را کنار بگذارم. امروز میتواند نقطهی صفر من باشد. از حالا باید بدانم که چه کار مفید و مهمی میتوانم انجام دهم. خیلی مهم است که دیگر اشتباه نکنم، چرا که اکنون بازی در آگاهی انجام میدهم، پس باید یاد بگیرم بهموقع از دانستههایم استفاده کنم و از قضاوت کردن دیگران دوری نمایم.
بسیاری از بچهها دلیل مشارکت نکردن خود را خندیدن سایر اعضا به آنها عنوان میکنند، ولی این گفته نیز خودش به نوعی قضاوت نابجاست. ممکن است شخصی خندیده باشد، ولی نه به شخص مشارکت کننده، نباید همه چیز را به خودمان نسبت دهیم. این که دوربین بردارم ببینم چه کسی در مورد من چه چیزی میگوید یا چطور نگاه میکند تا با او قهر یا مشاجره و بحث کنم، عمل ناشایستی است. اگر دائما بگویم من آدم بدی هستم، چاق هستم، سیگار میکشم، همسر یا مادر خوبی نیستم... جز تخریب چیزی به دنبال نمیآورد. بالاخره روزی باید از قضاوت کردن خودم دست بردارم.
راهنما حق دارد رهجوی خود را قضاوت کند، برای مثال میپرسد؛ آیا امروز دارویت را خوردهای؟ حس میکنم قرص خوردی، کاری انجام دادی؟ شاید رهجو هیچ دارویی نخورده باشد، شاید به خاطر آشفتگی ذهنی نخوابیده، یا با همسرش درگیری داشته، شب تا صبح گریه کرده و با افکار منفی خوابیده، یا داروی خود را زیادتر از برنامه مشخص شده خورده تا آرام شود و راهحل کوتاهتر را انتخاب کرده، ولی درد درونش هنوز وجود دارد، و راهنما از ظاهر او، متوجه حالش میشود. ممکن است رهجو به راهنما بگوید؛ دارویم کم شده و حالم بد است، ولی این همان تخریب سیستم شبه افیونی به طریق بیسیم است، پیامهای منفی که در ذهن و افکار ما پرسه میزنند.
در جهانبینی میگوییم؛ اگر همین مسائل کوچک حل نشوند، باعث حال بد خواهد شد، و اگر ادامهدار شوند، ممکن است منجر به بیماریهایی مانند تومور سینه یا رحم، گرفتگی عروق و یا مشکلات جسمی و روحی دیگر شود. این افکار منفی در طولانیمدت میتواند دردهای جسمی و جدی به وجود آورد.
به همین دلایل است که باید قضاوت و جهالت را بشناسیم. آقای مهندس میگویند؛ ما باید هنر زندگی کردن را یاد بگیریم، بدین معنا که بدانیم کجا بخندیم، کجا اخم کنیم، چه زمانی محبت کرده و چه زمانی دریغ نماییم. این ها هنر زندگی کردن هستند و ما در کنگره این مطالب را در کنار یکدیگر میآموزیم.
در آخر؛ خانوادهها فقط یک چیز از ما میخواهند، اینکه حال ما خوب باشد، و این یک راه بیشتر ندارد؛ اینکه به رفتار و عملکرد خودمان توجه کنیم. پس باید سعی کنیم با کمک گرفتن از آموزشهای سالم، خودمان را تغییر دهیم.
تایپ: همسفر ریحانه لژیون ششم- نمایندگی ارکیده کرمان
ویرایش: مسافر فرزانه لژیون چهارم- نمایندگی ارکیده کرمان
بازبینی و ارسال: مسافر خاطره
- تعداد بازدید از این مطلب :
119