گفت و گویی ترتیب دادیم با راهنمای محترم مسافر فرزاد، در رابطه با تخریبهای شیشه و مخدرهای جدید و درمان آن با متد DST، توجه شما را به این گزارش جلب میکنیم.
به رسم کنگره خودتان را معرفی کنید.
سلام دوستان فرزاد هستم یک مسافر؛ آخرین آنتی ایکس مصرفی هروئین و شیشه. مدت ۱۰ ماه و ۲۰ روز به روش DST همراه با داروی OT به استادی راهنمای عزیزم آقا کامران سفر کردم، رهایی از اعتیاد ۱۲ سال. در ادامه وارد لژیون وایت شدم، مجدداً به استادی راهنمای عزیزم آقا کامران، رهایی از نیکوتین ۱۰ سال. ورزش در کنگره بسکتبال.
در ابتدا با بیان مختصری از تاریخچه پیدایش شیشه بفرمایید چه عوامل و انگیزههایی باعث گسترش کنونی مصرف شیشه و مخدرهای جدید در بین جوانان شده است؟
تاریخ ساخت شیشه به جنگ جهانی دوم بر می گردد. داروسازی مرک آلمان، از آمفتامین و ترکیب آن با یک سری قرص ها و اسیدهای گیاهی در واقع این محرک را تولید کرد و چون ارتش آلمان تعداد سربازانش از تعداد سربازان دشمن کمتر بود، برای این که هر یک سرباز به اندازه سه سرباز کارایی داشته باشد، این دارو را تولید کرد. آمفتامین موجود در آن باعث میشد راندمان سربازان از لحاظ بی خوابی و کم خوراکی بالا برود. در کل اگر بخواهیم از ریشه بگویم: زمانی که تعادل در هستی به هم میخورد، چه در جوامع بشری و چه در طبیعت، ناهنجاری ها شروع میشود.
در جوامع انسانی یکی از عوامل به هم ریختگی تعادل، جنگ می باشد که به واسطهی جنگها ویرانیها، ناهنجاریهای روانی و اجتماعی و یک سری پدیده هایی مانند همین مواد مخدر به وجود می آیند که بعد به دست افراد سودجویی که تنها به منفعت خود می اندیشند، وارد جامعه میشود که طبیعتاً یک سری افراد ناآگاه هم از آن استفاده می کنند. آمفتامین دارویی است که برای بیماری های روان تنی و یا بیماریهایی که پزشکان متخصص لازم میدانند گاهاً تجویز میشود، ولی وقتی در دست افراد سودجو و معمولی بیفتد تخریب وحشتناکی بهجای میگذارد.
ما در کنگره یاد گرفتیم که هیچ گناهی انجام نمیشود، مگر اینکه لباس تقوا به تن آن کنیم، یعنی اول انسان باید برای انجام یک کاری خودش را قانع کند، حال چه غلط باشد، چه درست تا بتواند راحت آن کار را انجام دهد. من اولین دفعهای که شیشه مصرف کردم را کامل به خاطر دارم، ما تا صبح کتاب شعر میخواندیم و به دلیل آزاد شدن دوپامین خیلی هم به ما انرژی داد، اما فردا صبح که اثر آن پرید، متوجه تخریب شدید آن شدم و چون انرژی زیادی از من تخلیه شده بود، حس می کردم سقف اتاقم تا پیشانی من پایین آمده و تمام حس های منفی مانند ناامیدی، ترس و استرس شدید و غیره به من حمله کردند.
دلیل اینکه شیشه در جامعه خیلی رواج پیدا کرد، یکی تبلیغی بود که برای شیشه انجام می گرفت، یعنی اینکه شیشه اعتیاد و وابستگی ندارد، دوم اینکه لاغر میکرد و خیلی ها دنبال این بودند که بدن های لاغر و خوش فرمی داشته باشند و خیلی هم سریع این کار انجام می گرفت، منتهی لاغری ورزش عضله می ساخت و چربی میسوزاند ولی شیشه هم چربی و پروتئین و عضله و در کل همه بدن را می سوزاند. همچنین باعث آزاد شدن چندین برابر دوپامین میشد و بچه هایی که دانشجو یا ورزشکار بودند به خاطر اینکه انرژی بیشتری دریافت کنند و تمرکز بیشتری برای درس خواندن داشته باشند، در این تله یا دامی که شیشه خیلی زیبا پهن میکرد، میافتادند. در اوایل کار هم جواب میداد ولی دامش چه بود؟ وقتی شخص یکی دو بار از شیشه استفاده می کرد، دیگر نمیتوانست از این چرخه بیرون بیاید.
از دیدگاه کنگره چه موادی مواد مخدر هستند، چرا آقای مهندس مصرفکنندگان شیشه را مصرفکنندگان شاخدار نامیدند؟
تعریف مواد مخدر در کنگره این است که کلیه مواد جامع، مایع، گاز که انسان را از حالت طبیعی خارج میکند، ماده مخدر محسوب میگردد. حال این ممکن است الکل یا سیگار و یا هر ماده مخدری باشد. تعریف علمیتر این است که آن موادی که از سد خونی مغز عبور میکنند و مغز به دلیل دریافت آنها، دستور میدهد که سیستم هورمونی بدن تولیدش کم شود، چون نیاز دارد که از بیرون تأمین شود و یا طبق تعریف کنگره؛ جایگزینی مخدرهای بیرونی به جای مخدرهای درونی بدن میباشد. ما دو گونه مواد داریم؛ یکی مواد مخدر که پایه «مورفین» دارند و وقتی شخص مصرف می کند حالت ریلکسی و بیحالی به شخص دست می دهد و شخص دوست دارد گوشه ای آرام بنشیند و دیگری مواد محرک که پایه «THC» دارند و هر وقت شخص مصرف می کند به خاطر آزاد شدن انرژی، فرد خیلی دوست دارد کار و فعالیت انجام دهد، البته مصرف هردو تنها در اوایل کار این حالت ها را دارند و هنگامی که بدن انسان آلوده میشود و اعتیاد رخ میدهد در هرکدام دیگر این حالت ها تکرار نمیشود و در واقع شخص فقط مصرف میکند که یک فرد عادی شود.
موادی مثل شیشه بر اثر مصرف چون به شدت روی اعصاب مخصوصاً مخ و مخچه تأثیر مستقیم میگذارد و روی سلولهای خاکستری مغز که مسئول تصمیم گیری های اصلی بدن است، اثر میگذارد و کمکم فعالیت آنها را مختل میکند و این اختلال تا زمانی که شخص اختلال روانی پیدا کند، پیش میرود و این حالت روانی بسته به گرههای روانی در افراد متفاوت است و شیشه دقیقاً روی همان گرهها دست میگذارد. در اثر اختلال های روانی و تغییر یک سری از بعد های انسان، یک سری توهماتی در شخص پدید میآید که این توهمات از دید او واقعی هستند و ممکن است که انسان ها را مثل یک حیوان ببیند و به خانواده و اطرافیان خود حمله کنند و به آنها لطمه بزنند، به همین دلیل آقای مهندس این افراد را مصرف کنندگان شاخ دار نامیدند.
چه نگرش اشتباهی باعث گمراهی جهانی برای مصرف شیشه و مخدرهای جدید شده که اذهان عمومی آن را به عنوان موادمخدر نمیدانند؟
البته در حال حاضر شیشه را جزء مواد مخدر می دانند، چون تخریب شیشه آنقدر بالا است که قابل پنهان کردن نیست. اما یک سری مواد زیر شاخه محرک ها هستند که جزء مخدرهای سبک به حساب میآیند و بسیاری از کشور ها مصرف آن را آزاد کردند و الآن به شدت بین جوانان رواج دارد، من فکر میکنم انسان هرجایی که میخواهد لباس رزم بپوشد و بر علیه خواسته های خود یا مسائلی که دیگران در اجتماع درست کردند، بایستد و مبارزه کند و از راه درست این کار را بکند، نیاز به انرژی، از خود گذشتگی، علم و دانش دارد. هر جایی که قرار است این اتفاق بیفتد، به دلیل عدم آموزش و جهلی که انسان ها دارند، در نتیجه سعی میکنند که صورت مسئله را پاک کنند. یعنی می خواهند پای در سختی ها نگذارند و طبق نوشتارِ بهترین راه، انسانها سعی میکنند کوتاهترین راه را انتخاب کنند، در نتیجه به درستی یا نادرستی آن توجهی نمیکنند.
لطفاً از معجزه درمان شیشه و مخدرهای جدید با روش DST و دارویOT برایمان بگویید.
چون من در رشته معماری تحصیل کردم، در نتیجه آقای مهندس را معمار کنگره میدانم، چرا که مخدر های بیرونی باعث میشوند مخدر های درونی یا مخدر های طبیعی بدن یا سیستم ایکس بدن که شامل سیستم هورمونی و سیستم عصبی بدن یا سیستم کنترل حیاتی جسم انسان بر اثر مواد دچار اختلال شود و این اختلال قابل ترک کردن نیست. این اختلال باید درست شود، یعنی مثل بقیه بیماری ها یک نقطه شروع درمان داریم، یک روش درمان، یک مسیر درمان، داروی مناسب، پزشک متخصص و بعد به آخر خط می رسیم تا این سیستم دوباره راه اندازی شود و شروع به کار کردن کند، شما فرض کنید یک ساختمان که بخواهید تخریب کنید، شما با هر روشی این ساختمان را خراب کنید برای یک معمار فرقی ندارد، چون آن معمار روش ساخت بنا یا ساختمان را خوب بلد است.
کنگره ۶۰ را هم آقای مهندس به این شکل معماری کردند که شما جسم را با هر مخدری تخریب کرده باشید، برای ما تخریب کردن با هر مخدری در اولویت دوم است و درجه اول اهمیت این است که ما روش بازسازی آن را داریم، مثل همان ساختمانی که با هرچیزی تخریب شود، مهندس یا معمار میداند چگونه باید آن بنا را دوباره بازسازی کند. در کنگره هم تا قیامت هر مخدر جدیدی وارد شود، در کنگره با روش DST و دارو OT و علم درمان اعتیاد قابل بازسازی است.
همانطور که میدانید یکی از تخریبهای شیشه و مواد صنعتی توهم زدن میباشد، لطفاً نظر خود را در این مورد بیان کنید و اگر در این مورد تجربهای دارید عنوان نمایید؟
تخریب شیشه که من داشتم تقریباً یک سال بود و آنقدری پیش نرفتم که بخواهم توهماتی ببینم که از خود بیخود شوم و به اطرافیان خودم صدمه بزنم، ولی شاید اگر جلوتر میرفتم این اتفاق میافتاد، چون شیشه اوایل کار حس های انسان را چندین برابر میکند و وقتی انسان را آلوده میکند، تمام حس ها را از انسان میگیرد و از درون انسان را تهی میکند. یادم است با یکی از دوستانم که اکنون در حال سفر است، یکی دو ساعتی شیشه مصرف کردیم، بعد متوجه شدیم ریموت ماشین را گم کردیم و تا شب دنبال ریموت ماشین می گشتیم و هیچ وقت هم پیدا نشد، همین طور که به دنبال ریموت میگشتیم، دوستم به من گفت: فرزاد روی کوه را نگاه کن و من وقتی برگشتم نگاه کردم، دیدم همه جا آتش گرفته و تمام خارهایی که در کوه بودند، داشتند میسوختند و من فکر کردم یک چوپانی چون هوا سرد بود خارها را آتش زده، همین طوری که داشتیم صحبت میکردیم، دیدیم اصلاً هیچ اثری از آتش نیست. شیشه در این حد فرکانس های انسان را عوض میکند که یک سری عواملی میبینی که در حالت عادی نمیبینی.
یک دوست دیگری هم داشتم که ایشان به دلیل تخریب مواد خیلی توهم میزد، یک روز من را به یکی از روستاها برد و میگفت اینجا پر از گنج است، خلاصه سوراخی به ما نشان داد که نمیدانم لانه مار یا روباه بود؟ به هر حال ما تا نصف بدنمان در آن فرو رفته بود تا یک چیزی پیدا کنیم. اینها توهماتی بود که همه و همه حُکمی بود که شیشه صادر میکرد، یعنی انسان هایی که شیطان فرمانده آنان می شود و شما نمیتوانید از این انسان انتظار عقلانیت داشته باشید، ولی وقتی انسانها به کنگره میآیند و درمان میشوند و با خویشتن خویش آشنا میشوند، به وسیله آموزشهایی که در رأس آقای مهندس و دیدهبانان و اساتید راهنما مسیر خود را پیدا میکنند، بعد میبینند که از آن انسان اولیه قبل از اعتیاد هم خیلی بهتر میشوند.

از اینکه وقتتان را در اختیار ما گذاشتید سپاسگزارم، در کلام آخر اگر صحبتی دارید، بفرمائید.
کنگره هرگونه اعتیادی را درمان میکند و علمش علمی است که تمام آن علامت گذاری شده و هیچ نقطه ابهامی در آن وجود ندارد و به واسطه آقای مهندس دژاکام، گروه پزشکی متخصص و کار آزموده بر روی بیشتر بیماری های صعب العلاج کار میشود. کنگره ۶۰ به سمت جهانی شدن در حال حرکت است، دانشگاه قشم به زودی افتتاح خواهد شد و آرزوی آقای مهندس و آرزوی خود من هم تأسیس آکادمی بزرگ کنگره ۶۰ است که قطعاً اتفاق میافتد و آرزوی دیگر من این است که یک روزی در کنار آقای مهندس برای افتتاح آکادمی بزرگ کنگره، حضور داشته باشم و ایشان اجازه بدهند تا آخرین لحظه من شاگرد کوچکی از این سیستم باشم و بتوانم خدمت کنم. و در آخر از تمامی شما که در سایت خدمت می کنید بسیار سپاسگزارم.
تهیه مصاحبه و نگارنده: مسافر هادی لژیون۸
ویراستار: مسافر شمسالدین لژیون۳
تنظیم: مسافر بهزاد لژیون ۱۱
ارسال: مرزبان خبری مسافر وحید
نمایندگی جهانبین شهرکرد/مسافران
- تعداد بازدید از این مطلب :
1039