جلسه هفتم از دوره چهل و هفتم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی ستارخان به استادی راهنمای محترم مسافر رضا و نگهبانی مسافر افشین و دبیری مسافر حسین با دستور جلسه "قضاوت و جهالت " چهارشنبه 18 تیر ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد :

خداوندم را شاکرم که به من فرصت داد تا دوباره پس از دو سال این جایگاه را در این نمایندگی تجربه کنم. از نگهبان عزیز، ایجنت عزیز و گروه مرزبانی عزیز تشکر میکنم که متولی این بودید که من اینجا باشم. دستور جلسه امروز قضاوت و جهالت است. قضاوتی که در این دستور جلسه موردنظر است، قضاوتی است که ما نسبت به دیگران نباید انجام بدهیم و این همان نادانی است که ما جایگاه خود را بالاتر از آن چیزی که هستیم در نظر بگیریم و به خود اجازه بدهیم که در مورد هرکسی و هر چیزی قضاوت کنیم. قضاوت در مورد دیگران عین جهالت است و در مقابل، قضاوت کردن در مورد خود، کار بسیار پسندیدهای است یعنی انسان هرازچندگاهی به عملکرد سه ماه یا شش ماه گذشته خود، بازنگری داشته باشد و ببیند چگونه بوده است و این نوع بازبینی گذشته، مسیر دانایی است.

به نظر من مهمترین مأموریتی که ما در این دنیاداریم، خودشناسی است. خودشناسی یعنی شناخت نقاط قوت و ضعف خود و رسیدن به خویشتن خویش یا صور پنهان که واقعاً مسیری سخت و طولانی است که امیدوارم به لطف قدرت مطلق در این مسیر قرار بگیریم.کسی که در مسیر آموزش و دانایی قرار میگیرد و برای رسیدن به هدف خود تلاش میکند، هرگز وقت ندارد که دیگران را قضاوت کند البته قضاوت کردن امری اجتنابناپذیر است ولی باید هوشیار باشیم و هنگامیکه در حال قضاوت هستیم، متوجه شویم و از آن دوریکنیم.فرصتها و زمان در حال گذر است و ما باید آموزش بگیریم و دانایی خود را افزایش دهیم تا آرامش بیشتری داشته باشیم. هرچه دانایی بیشتری کسب میکنیم، حالمان بهتر میشود. وقتی در حال قضاوت دیگران هستیم یعنی داریم انرژیمان را هدر میدهیم و آرامش خود، حال خوب خود و شخصیت خود را ضایع مینماییم. جهالت انسان باعث میشود که بدون داشتن اطلاعات کافی، شناخت کافی و دلایل کافی، احساس خود را نسبت به موجودی تغییر دهیم و حکمی برای دیگری صادر کنیم که محبت و احترام نسبت به آن شخص را از بین میبرد.

در حالت تعادل، انسان نسبت به همه موجودات احساس احترام و محبت دارد و با قضاوت این احساس احترام و قضاوت از بین میرود و تنفر و بدبینی جایگزین آن میگردد. من این جمله مهندس را خیلی دوست دارم که میگویند:مسیر درست زندگی، صراط مستقیم، رفتن و رفتن و رسیدن و یافتن و حفظ کردن آن یافتهها است و مجدداً رفتن و رفتن برای هدف بعدی. من وقتی وارد کنگره شدم هدفم این بود که به درمان اعتیاد برسم و تلاش کردم و به رهایی رسیدم و رهاییم را حفظ کردم و هدف بعدی رو که راهنما شدن بود را انتخاب کردم و رفتن و رفتن و رسیدن، همینطور اهداف ما به ترتیب اولویت اتفاق میافتند و باید همگی تلاش کنیم تا یک زندگی خوبی برای خودمان بسازیم.
عکس و انتشار: مسافر طاها
تایپ: مسافر حمیدرضا
مرزبان کشیک: مسافر علیرضا
- تعداد بازدید از این مطلب :
123