دستوراتی که انسانها میدهند باید قابل اجرا باشد بدن ما مانند یک خانواده بزرگ میباشد؛ پس باید به گونهای عمل کنیم تا همه بتوانند از آن استفاده کنند. شخص چاق یک مرتبه نمیتواند لاغر شود، در سریالهای آمریکایی فردِ بسیار چاق شروع به ورزش زیاد میکند و لاغر میشود که در نتیجه پوست او شل و شکل بدی میگیرد. اعتیاد نیز همینطور است نمیتوانیم موادی که به سیستم ایمنی ما میرسید را ناگهانی قطع کنیم؛ بنابراین هیچ کاری را نمیتوان سریع انجام داد.
برای انجام هر کاری باید زمان گذاشت در غیر این صورت مشکلات متعددی را برای ما به وجود میآید از قدیم گفتهاند خودت قاضی خودت باش، افراد نمیتوانند از یک بحران و مشکل یک مرتبه خارج شوند اگر فردی مدت طولانی در تاریکی باشد؛ زمانیکه وارد نور میشود چشمهای او آسیب میبیند و تحمل نور را ندارد؛ بنابراین کسانی که سالها در سیاهچاله بودند؛ زمانیکه وارد کنگره میشوند نمیتوانند چشمان خود را باز کنند باید زمان بگذرد و ذرهذره چشمان خود را باز کنند.
امکان ندارد ما بتوانیم یک دفعه از تاریکی خارج شویم. مجموعه تمام مشکلات و ظلمتها را تاریکی مینامیم مانند: اعتیاد، خوردن مشروبات الکلی، سیگار کشیدن، کینه و انتقام در این سیدی جناب آقای مهندس اشاره میکنند که من آموزشها را دیدهام و این را متوجه شدهام که یک دفعه نمیتوانم از تاریکی خارج شوم یعنی اگر یک سری مشکلات و مسائلی داریم نباید انتظار داشته باشیم که از آن زود خارج شویم. انسان صدها بند به دست و پای خود زده است بندهایی چون: اعتیاد، سیگار، الکل، دروغگویی، قمار، تهمت و کینه.
اگر بخواهیم به آسایش و آرامش برسیم باید از یک سری مسائل بگذریم، علم زندگی مانند شنا کردن است اگر آن را فرا بگیرم راحت میتوانم شنا کنم و از آن لذت ببرم؛ اما اگر یاد نگیرم مشکل ایجاد میشود، در زندگی هم همینگونه است اگر علم زندگی را یاد بگیریم میتوانیم به راحتی زندگی کنیم؛ اما اگر آن را فرا نگیریم همیشه دچار ناامیدی هستیم، باید برای حل مشکلات خدمت معنوی و عشق بلاعوض انجام دهید، خدمتی که هیچ انتظاری در برابر آن نداشته باشید.
زمانیکه کار معنوی انجام دادید همراه خود بار مادی میآورد، هر کس کار معنوی انجام دهد راههای بسیاری برای شما باز میشود و در نتیجه به نتایج مطلوبی میرسید. انسان زمانی میتواند به یک سری چیزها برسد که از خود بگذرد، تا از خود نگذرد به خود نمیرسد. عدهای از افراد ممکن است تمام عمر خود را صرف مسائل بیهوده کنند؛ زیرا هنوز به مرحله دانایی نرسیدهاند و خود را نشناختهاند. اگر انسانها را بشناسیم میبینیم که تمام انسانها خوب هستند؛ اما به گرفتاری دچار شدهاند.
باید انسانها را درک کنیم، زیرا به گونهای ساخته شده که میتواند فضائل و رذائل را در کنار هم داشته باشد در غیر این صورت نظام هستی شکل نمیگرفت. تخریب هر فردی برابر با نادانی او است. هیچ معجزهای وجود ندارد که در یک لحظه همه چیز درست شود، معجزه زمانی رخ میدهد که افکار و حرکات معنوی افراد ادامهدار باشد. شخص هر چقدر در عمق تاریکیها فرو رفته باشد به همان میزان هم باید از تاریکیها برگردد.
انسان اگر میخواهد بندها و گرفتاریها را باز کند باید به آن علم و دانش برسد تا بتواند یکییکی بندها را باز کند. در مواد مخدر، سیگار و چاقی به دانش آن رسیدهاید و ذرهذره بند آن را باز کردهاید. افراد در هر کاری باید خود تصمیم بگیرند، اگر اعتیاد دارد تا؛ زمانیکه خود تصمیم به درمان نگیرد موفق نمیشود و با پافشاری دیگران در مصرف خود مصممتر میشود. گاهی اوقات شما سخنی به فردی میزنید؛ اما او متوجه نمیشود که این به دلیل حالت پریشان او است.
انسان باید بداند مقصد او کجاست و آن زمان میتواند حرکت کند؛ زمانیکه انسان دانست و اطلاعات و جهانبینی او بالا رفت میتواند از زندگی خود و خانواده محافظت کند و مدارج عالی را طی کند تا وارد بهشت موعود شود و در زندگی پس از مرگم به مدارج عالی برسد. در تمام موجودات یک نیرو و قدرتی وجود دارد که باعث میشود نیروهای اهریمنی و شیطانی با نیروی الهی مرتب در جنگ باشند. ممکن است برخی به سمت نیروی اهریمنی بروند و برخی به سمت نیروی الهی؛ اما انسانی وجود ندارد که به صورت خالص فقط به سمت نیروی الهی برود.
و تا زمانی که به نیروهای شیطانی غلبه نکند و به سمت نیروهای الهی نرود مسائل و مشکلات او حل نمیشود. جناب آقای مهندس به این نکته اشاره میکنند که از یک معدن دو نمونه انسان خلق میشود ممکن است یکی به حق و دیگری به ناحق باشد، خداوند مشخص میکند که بین این دو فرد کدام پیروز میشود. این بازی زندگی است، شخصی که بر حق باشد از هیچ چیزی ترس ندارد و کسی که به ناحق باشد ممکن است فقط ظاهر خوبی داشته باشد؛ اما اگر دقت کنیم میبینیم که باطن آن آشفته است.
هدف ما از آموزشها این است که تمام مسائل جهانبینی همیشه برقرار باشد. اصولاً راههای زندگی بیانتهاست، شخصیت انسان که همان اِنس است باید تبدیل به انسان و پخته شود؛ زمانیکه بخواهد پخته شود باید سختی بسیاری را تحمل کنند هرچه بیشتر سختی کشیده باشد پختهتر میشود. انسان باید جهان را ببیند تا جهان دیده شود و انسان همیشه هست و خواهد بود و شخصیت محفوظی دارد، در ادامه حیات ممکن است بعضی از مسائل به ظاهر کند پیش برود.
زمانیکه گذشت متوجه گذشت سریع زمان میشویم؛ اما کند پیش رفتن به این دلیل است که در بُعد زمین پخته شویم تا انسان مُهرِ تایید را میخورد و این برای تمامی انسانها اهمیت دارد، مانند کارنامهای برای آنها میباشد؛ زمانیکه از این بُعد زمین خارج شدند این کارنامه مشخصکننده این است که آنها در چه مرحلهای قرار دارند و بر اساس همین است که بهشت و جهنم خود را تعیین مینمایاند. خداوند نمیخواهد کسی را به کاری مجبور یا شکنجه کند؛ بلکه میخواهد به او هشدار دهد که چه کاری درست و چه کاری اشتباه است.
پس انسانها باید دید خود را وسیع کنند و تمام جوانب یک موضوع را بسنجند و یک کفش با دوامی را برای طی کردن مسیر پای خود کنند؛ زمانیکه تمام مشکلات خود را حل کردید تازه کار شما شروع میشود. اگر ما با حسهایی که داریم خالصانه برخورد کنیم میتوانیم به حسهای بیرونی خود کمک کنیم و در نتیجه حسهای خود را تقویت کنیم. انسان باید برای آینده خود مرتب برنامهریزی کند و زمان خود را صرف مسائلی که ارزش دارد کند.
تایپیست: همسفر مائده رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون هشتم)
رابط خبری: همسفر مائده رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون هشتم)
عکس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون دوازدهم)
ارسال: همسفر آرزو رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون يازدهم)
نمایندگی همسفران سلمانفارسی
- تعداد بازدید از این مطلب :
335