آقای مهندس فرمودند: ما در کنگره یاد گرفتیم که هیچگاه نمیتوانیم کاری را یکباره انجام دهیم. اگر بخواهیم از تاریکیها یکمرتبه وارد روشناییها شویم، ممکن است چشمان ما کور شوند مانند: همان کاهش وزن ناگهانی که باعث شل شدن پوست میشود یا بیرون آمدن ناگهانی از اعتیاد. تمام مشکلات ما همان تاریکیها هستند، مانند کینه، اعتیاد، انتقام که انتقام هیچگاه گرفتنی نیست، چون انسان را وارد یک بازی ادامهدار میکند. انسان اگر بخواهد به آرامش و آسایش برسد؛ باید از یکسری چیزها بگذرد: از منیت، خودخواهی، حسادت، مالاندوزی. اگر بخواهیم پولدار شویم؛ باید به انسانها خدمت معنوی، با عشق و بلاعوض کنیم؛ باید به خداوند اعتماد داشته باشیم، چون وعده خداوند هرگز دروغ نیست.
ما صدها بند و ریسمان نامرئی به دست و پای خود بستهایم، که اینها بر اثر جهل خودمان بوده است. هر کس تخریبش برابر با نادانی او است. در اثر جهل خودم بوده که معتاد، بدهکار، یا دچار هزاران مشکل دیگر شدم. پس هیچگاه معجزهای وجود ندارد که من بتوانم یکباره از این بندها رها شوم؛ بلکه برای باز کردن این بند و ریسمانها به علم، دانش و معرفت نیاز است؛ باید بنشینم، کلاه خودم را قاضی کنم و ببینم که چه مسیری درست است و چه کاری باید انجام دهم. هر شخص تصمیمگیرنده خودش است. نمیتوان کسی را مجبور به کاری کرد. گاهی راه را به کسی نشان میدهیم؛ ولی او بهخاطر پریشانی ذهنیاش متوجه نمیشود. خودش؛ باید بداند تا بتواند با بالا بردن اطلاعات و جهانبینی، از زندگیاش مراقبت کند.
زندگی، میان نیروهای الهی و اهریمنی یک مبارزه است. هیچگاه انسانی را نداریم که صددرصد خالص باشد. دو انسان ممکن است با هم متفاوت باشند و این، مقدر الهی است که یکی بر حق و دیگری بر ناحق باشد. اگر شما بر حق هستید، از ناحقیها ناراحت نباشید، مانند: کرم شبتابی که در شب میتابد؛ اما در روز، هنگام بالا آمدن خورشید، میبینی که آن چیزی جز کرم نیست. ما ابتدا انس هستیم، یعنی گل خام که هیچ آگاهی نداریم، برای تبدیل شدن به انسان؛ باید آن گل پخته شود و سختیهای زیادی را متحمل گردد تا به انسان کامل تبدیل شود. شخصیت انسان در هر شرایط و در هر مکانی محفوظ است؛ پس نباید از تلاش دست کشید؛ چون این کار انسانهای با تفکر است. زمین چنان کند میگذرد تا انسان برای زندگی کردن، تعلیم، تربیت و آموزش ببیند. مانند: شنا کردن، که باید فن آن را بیاموزی، وگرنه فقط دستوپا میزنی و در نهایت غرق میشوی.
خداوند هیچگاه نمیخواهد کسی را مجبور به کاری کند، فقط به او هشدار میدهد؛ چون زندگی ادامه دارد. پس؛ باید دید وسیعتری داشت، حرکت کرد و برای حل مسائل تلاش نمود. ما آن چیزی هستیم که خودمان فکر میکنیم؛ باید در حال زندگی کرد، لذت برد، از گذشته درس گرفت و برای آینده برنامهریزی کرد. ما ممکن است تمام عمر خود را صرف چیزهای بیهوده کرده باشیم؛ چون هنوز به دانایی نرسیدهایم؛ چون هنوز انسان را نشناختهایم. اگر انسان را بشناسیم، میبینیم که هیچ انسانی بد نیست؛ بلکه گرفتار انواع و اقسام مشکلات و ترسها است؛ باید آنها را درک کنیم. اگر حسهای درونی ما خالصانه باشد، میتوانیم حسهای بیرونی را نیز تقویت کنیم. ما؛ باید کاری کنیم که آموزشها ماندگار شوند. اصولاً راه زندگی بیانتها است، هیچگاه به پایان نمیرسد. قیامت هم که بشود، زندگی دیگری ادامه دارد پس؛ باید برای رسیدن به تکامل تلاش کنیم.
رابطخبری: همسفر زکیه رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون پنجم)
ویرایش: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر مهشید (لژیون چهاردهم)
عکاسخبری: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون پانزدهم)
ویراستاری و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر عفت (لژیون چهارم) دبیرسایت
همسفران نمایندگی هاتف
- تعداد بازدید از این مطلب :
100