جلسه دوم از دوره بیست و ششم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ روزهای سهشنبه نمایندگی شیروان به استادی مسافر علیرضا ، نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر صبرخان با دستور جلسه " قضاوت و جهالت " 17 تیرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد :
سلام دوستان، علیرضا هستم یک مسافر. موضوع جلسه امروز درباره قضاوت و جهالت است. بهنوعی، همه ما درگیر این جهالتها و قضاوتها بودهایم. خودم را مثال میزنم؛ در دورهای که مصرف داشتم، قاضی خوبی بودم و بسیاری را از روی جهالت خودم قضاوتهای بیمورد میکردم.
جناب مهندس در سیدی قضاوت و جهالت، صفاتی را برای کسانی که میخواهند در جایگاه قضاوت بنشینند، مطرح کردهاند. یک قاضی باید ویژگیها و صفات خاصی داشته باشد تا بتواند بهدرستی قضاوت کند. ازجمله این ویژگیها، داشتن آگاهی و دانش است که باید سالها درس بخواند تا درزمینهٔ حقوق بتواند قضاوت کند.
مسئله دیگری که یک قاضی باید به آن توجه کند، عدالت است. او باید تمام جوانب قضایا را در نظر بگیرد و نسبت به موضوعی که میخواهد قضاوت کند، دانایی داشته باشد. اگر قاضی این ویژگیها را نداشته باشد، ممکن است سرنوشت یک نفر را تغییر دهد و بهراحتی او را به چوبه دار ببرد و زندگیاش را از او بگیرد.
یک قاضی باید بر اساس مدارک، اطلاعات و شواهدی که در اختیارش قرار میگیرد و با توجه به دانش و آگاهیاش، قضاوت کند، نه اینکه بر اساس مدارک ضعیف قضاوت کند. حال برمیگردیم به مسائل خودمان در کنگره. من خودم را مثال میزنم؛ در زمان مصرف، قضاوتهای بیموردی نسبت به افراد میکردم که هیچگاه درست نبود و این قضاوتها از روی ناآگاهی بود. بهعنوانمثال، در مورد اطرافیانم به اشتباه قضاوت میکردم و اینهمه ناشی از جهل و نادانی خودم بود. نیروهای منفی در من آنقدر زیاد شده بودند که به راحتی و بیدلیل دیگران را قضاوت میکردم و به نوعی از خیلیها دور شده بودم. فامیل، آشنا و دوست برای من مفهومی نداشت.

خدا را شکر میکنم که وارد کنگره شدم و به آگاهی لازم رسیدم تا دیگران را قضاوت نکنم. من دو سفر داشتم؛ یکی از سفرهایم ۷ ماه طول کشید. بعد از ۷ ماه دوباره میل به مواد و تاریکی داشتم و نتوانستم ادامه سفر کنم و مسیر را از دست دادم. در آنجا، مسائل زیادی در ذهنم میآمد و من را گمراه میکرد. یکی از این مسائل، موضوع سبد مالی بود که در سفر اولم فکر میکردم این سبدها فقط برای افراد خاصی جمعآوری میشود؛ اما خدا را شکر میکنم که دوباره سفر کردم و این بار تصمیم گرفتم بهدرستی سفر کنم و بهنوعی نگرش خود را با راهنمایم تغییر دادم و به صحبتهایش گوش دادم. ممکن است هنوز هم مسائل زیادی وجود داشته باشد که به آنها آگاهی ندارم، اما خوشحالم که بالاخره درمان در من شکل گرفته و اکنون دو سال است که رها شدهام.الان قضاوت من در مورد آن سبدها تغییر کرده است. ما در این مکانی که قرار داریم، هزینههای استیجاری، آب، برق، گاز و هزینههای جانبی دیگری داریم و این سبدها برای پوشش این هزینهها جمعآوری میشود. از شما خواهش میکنم که این سبدها را حمایت کنید. خیلی ممنونم که به صحبتهایم گوش دادید.
مرزبان خبری : مسافر صادق
تایپ : مسافرمجتبی لژیون چهارم
عکاس : مسافر مهدی لژیون پنجم
ویراستاری : مسافر حسین
ارسال: مسافر محمدرضا
- تعداد بازدید از این مطلب :
76