English Version
This Site Is Available In English

اکثر مشکلاتی که برای ما پیش می آید بابت ناشناخته بودن خودمان است

اکثر مشکلاتی که برای ما پیش می آید بابت ناشناخته بودن خودمان است

جلسه یازدهم از دور نهم از سری کارگاه های آموزشی کنگره ۶۰ به استادی مسافر علی به نگهبانی مسافر امید و دبیری مسافر حسین با دستور جلسه (قصاوت و جهالت)در روزهای سه شنبه17تیرماه 1404ساعت 17 آغاز بکار نمود

خلاصه سخنان استاد: 

سلام دوستان علی هستم یک مسافر

خداوند را شاکر وسپاس گذارم که توفیق حاصل شد تا در این جایگاه خدمت کنم و از گروه مرزبانی نگهبان جلسه و ایجنت محترم ممنونم که به من اجازه دادند تا خدمت کنم.
من در زمانی که برای درمان به کنگره مراجعه کردم تصور نمی کردم که چنین دستور جلساتی در کنگره وجود داشته باشد که بعد از مدتی به این درک رسیدم که درکنار اوتی دستور جلساتی هست که من باید آن هارا یادبگیرم تا به درمان برسم. حالا این سوال پیش می آید که دستور جلسات برای چه هستند؟ برای اینکه انسان خودش را بشناسد که می بینیم انسان را به دو بخش تقسیم می کند که آن صور آشکار و صور پنهان است. اکثر مشکلاتی که برای ما پیش می آید بابت ناشناخته بودن خودمان است که ما خودمان را نمی شناسیم. ما در طول زندگیمان همیشه در یک دوراهی قرار داریم که باعث می شود قضاوت کنیم که مربوط به دستور جلسه امروز است. همانگونه که از متن دستور جلسه مشخص است قضاوت کردن به معنای داوری است. اگر بخواهم یک مثال از قضاوت بزنم اگر از یک داور ورزشی قبل از مسابقه سوال کنیم نتیجه بازی چه می شود؟ می گوید امیدوارم یک مسابقه درست انجام شود و اعلام بی طرفی نسبت به دو طرف مسابقه می کند. وقتی که ما شخصی را مورد قضاوت قرار می دهیم انرژی آن شخص را تحلیل و بررسی می کنیم و ناخودآگاه انرزی منفی از خود پخش می کنیم. یکی از اتفاقاتی که بعد از قضاوت صورت می گیرد این است که افراد نسبت به من بدبین می شوند. قضاوت از ترس منشا می گیرد زمانی که شخصی جدید در محل کار ما می آید سعی می کنیم با قضاوت آن و تخریب او جایگاه خود را مستحکم کنیم. ما اگر بخواهیم جلوگیری کنیم از این موضوع باید به دانایی که کنگره می گوید برسیم در غیر این صورت حال ما همیشه خراب است. ما باید سعی کنیم دوربین را به سمت خود نشانه بگیریم که خود را اصلاح کنیم.یک مثال راجع به قضاوت بزنم روزی یک زن و شوهری به یک محله ای برای زندگی می روند که روبه روی آن ها یک خانواده دیگر زندگی می کردند و هر روز همسایه آن لباس میشسته است و آن خانم می گفته که چقدر لباس هارا کثیف می شوید چندروزی به همین منوال می گذرد روزی که دوباره نگاه می کرده می بیند که لباس ها خیلی تمیز پهن شده اند و به همسر خود می گوید همسایه امروز چقدر لباس هارا تمیز شسته است؟ همسرش در جواب می گوید او هرروز لباس هارا تمیز می شسته است فقط امروز صبح من شیشه های پنجره خانه را تمیز کرده ام. ما قبل از اینکه بخواهیم کسی را قضاوت کنیم بهتر است که کمی تفکر کنیم بعد اگر دیدیم تفکر ما درست است آن را بیان کنیم. در بعضی موارد مساِل شخصی باعث می شود تا ما آن شخص را قضاوت کنیم چرا؟ چون به درخواستی که ما از او داشته ایم جواب نه داده است. ما باید قضاوت را با دانایی عوض کنیم تا در زندگی برای ما مشکل ایجاد نکند. از اینکه به صحبت های من گوش کردید سپاس گذارم

جلسه هماهنگی ماهانه خدمتگزاران

واحد  ارسال خبر شعبه قوچان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .