English Version
This Site Is Available In English

قضاوت مختص خداست

قضاوت مختص خداست

پنجمین جلسه از دوره پانزدهم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره۶۰ نمایندگی دکتر ‌‌‌‌‌‌علیرضا (مبارکه)، با استادی مسافر غلامرضا، نگهبانی مسافر سعادت و دبیری مسافر عزت با دستور جلسه « قضاوت و جهالت » در روز سه‌شنبه 17 تیرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کارنمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان غلامرضا هستم یک مسافر، جایگاه استادی به قدری ابهت دارد که من خود را لایق این جایگاه نمی‌دانم. در این جایگاه دیدبان‌ها و راهنمایان محترمی نشسته‌اند و من که زمانی در جهالت محض بوده‌ام این جایگاه برایم بسیار بزرگ است. در مورد دستور جلسه باید بگویم که واقعا دستور جلسه جالبی انتخاب شده است مخصوصاً برای من و کسانی که جهالت و تخریب داشته‌اند. وقتی راهنما به من گفت که باید استاد شوی اول نمی‌خواستم قبول کنم چون خیلی استرس داشتم. من خیلی گرفتار جهالت و قضاوت بوده‌ام و این باعث شده بود که از راه راست دور بشوم تا اینکه توسط یکی از دوستان با کنگره60  آشنا شدم و تصمیم گرفتم مسیرم را تغییر دهم.

 

آقای مهندس در یکی از سی‌دی‌ها می‌گویند آنچه ندانی را بدان، من خودم واقعا نادان بودم، که یک شعر هم در زبان فارسی داریم که می‌گوید آنکس که نداند و نداند که نداند در جهل مرکب تا ابدالدهر بماند و آنکس که نداند و بداند که نداند لنگان خرک خویش به مقصد برساند و آنکس که بداند و بداند که بداند اسب خرد از گنبد گردون بجهاند. استاد امین در یکی از سی‌دی‌ها می‌گویند که سه ضلع مثلث جهالت منیّت و ناامیدی و ترس است.
من خودم آنقدر منیّت داشتم که اگر کسی به من می‌گفت راهت اشتباه است به هیچ‌ وجه قبول نمی‌کردم. فکر می‌کنم مصرف کنندگانی که منیّت بیشتری دارند بیشتر در دام اعتیاد فرو می‌روند. من زمانی که تریاک مصرف می‌کردم می‌گفتم من که معتاد نیستم کسی که شیره مصرف می‌کند معتاد است، زمانی که شروع به مصرف شیره کردم می‌گفتم کسی که مصرف شیره‌اش زیاد است معتاد است، این یعنی همین‌طور عمل مصرف کننده بیشتر می‌شود باز هم منیّت رهایش نمی‌کند و همیشه از ترک و درمان می‌ترسد و به همین ترتیب بیشتر و بیشتر در دام اعتیاد فرو می‌رود، کار به جایی می‌رسد که تمام اطرافیان می‌دانند که تو مصرف کننده هستی ولی خودت هنوز متوجه نشده‌ای.

من در زمان مصرف در جهالت فرو رفته بودم و فقط به فکر مصرف بودم مثل یک کرم ابریشم که فقط به فکر خوردن برگ توت است و از این طرف رودخانه به درخت‌های توت آن طرف رودخانه نگاه می‌کند و می‌گوید خدایا می‌شود من بال در بیاورم و بروم آن طرف رودخانه تا آن برگ‌های توت را هم بخورم، وقتی پیله می‌کند و از پیله به شکل یک پروانه خارج می‌شود می‌بیند که اصلا احتیاجی به برگ‌های توت آن طرف رودخانه نداشته است، من هم آمدم به کنگره  و پیله کردم و امیدوارم بتوانم یک پروانه بشوم و پرواز کنم که در ابتدای تمام سی‌دی‌ها می فرماید می‌خواهیم رها بشویم از جهل و نادانی خودمان که تنها دشمن و بزرگترین دشمن ما همان جهل و نادانی ماست و تا زمانی که ما ندانیم نمی‌توانیم رها شویم.
در مورد قضاوت، همه ما قضاوت‌های مختلفی داریم من خودم درمورد افراد دیگر قضاوت می‌کردم که فلان شخص فلان ضدارزش را دارد ولی خودم هزار کار می‎کردم. استاد امین می‌فرماید: اگر توانستی مشکلات خودت را ببینی پنجاه درصد راه را رفته‌اید اگرخودت بفهمی که دروغ گفته‌ای غیبت کرده‌ای پنجاه درصد مشکل را حل کرده‌ای، من نمی‌خواستم قبول کنم که خودم مشکل دارم هر شخصی هم با هر منطقی با من صحبت می‌کرد می‌خواستم ثابت کنم که او مشکل دارد و در منیت محض قرار داشتم، قضاوت خیلی سخت است آقای مهندس می‌فرماید حتی آنهایی که درس قضاوت خوانده‌اند و قاضی هستند ممکن است اشتباه کنند و بعد از سی سال بفهمند اشتباه کرده‌اند و حکم اشتباه داده‌اند. قضاوت مختص خداست.
اما متأسفانه ما در زمان تخریب درباره همه قضاوت می‌کردیم غیر از خودمان. درمورد همه چیز اظهار نظر می‌کردیم و اینجا در کنگره فهمیدم که خیلی نادان هستم ولی قبل ازکنگره فکر می‌کردم علامه دهر هستم و از همه چیز اطلاع دارم من توی یک سال و نیم که درکنگره بودم فقط یکبار مشارکت کردم و آن هم حسی بود الان هم که اینجا هستم این جایگاه، جایگاه بسیار بزرگی است.
تایپ: همسفر پیمان و مسافر احمد
عکس: مسافر مجتبی
تنظیم و ارسال: مسافر مهرداد

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .