English Version
This Site Is Available In English

اصولا راه زندگی بی‌انتهاست

اصولا راه زندگی بی‌انتهاست

همسفر کریماه:

جناب مهندس در این سی‌دی بدن ما را به یک خانواده بزرگ تشیبه کردند. خانواده‌ایی که پیر و جوان با‌هم جمع هستند و می‌خواهند حرکت کنند آیا همه مثل یک جوان حرکت می‌کنند؟ قطعا نمی‌توانند، باید به گونه‌ایی حرکت کنیم که مرد کهنسال و یا بچه دو ساله همه بتوانند حرکت کنند، ما چاق هستیم می‌خواهیم یک مرتبه لاغر شویم، با تمام تلاش شروع می‌کنیم به ورزش کردن، چربی را آب می‌کنیم ولی پوست که آب نمی‌شود پس پوست نمی‌تواند خودش را به چربی برساند، برای همین است که پوست بدن افتاده می‌شود. این که یک مرتبه می‌خواهیم مواد را قطع کنیم نمی‌توانیم چنین کاری انجام دهیم، در خیلی کارهای دیگر هم همین‌طور است سریع تصمیم‌گیری می‌کنیم ولی موفق نمی‌شویم. ما هر کاری که می‌خواهیم اتجام دهیم باید به مرور زمان و حساب شده باشد که مشکلی به وجود نیاید. اگر از یک تاریکی به یک‌باره خارج شویم و به نور بیاییم نور چشم ما را کور می‌کند، باید ذره ذره بیرون بیاییم. تمام مشکلات ما در مجموع همان تاریکی است، به واقع تخریب من برابر است با جهل و ناآگاهی من. اگر تمام عمرم را در اعتیاد به سر می‌بردم نمی‌توانم به یک‌باره از اعتیاد خارج شوم . اگر ما بخواهیم به آرامش و آسایش برسیم باید از یک سری چیزها بگذریم. علم زندگی مثل شنا کردن است که ما باید فن آن را یاد بگیریم که از شنا کردن لذت ببریم. تا از خودمان نگذریم به خود نمی‌رسیم از خیلی چیزها باید بگذریم از منیت، خودخواهی، مال اندوزی، حسادت و از خیلی چیزهای دیگر گذر کنیم. به انسان‌ها خدمت معنوی کنیم خدمتی بلاعوض، و هیچ انتظاری نداشته باشیم. وقتی این کار را کنیم صد راه برای مشکلات ما باز می‌شود وقتی کار معنوی انجام دهیم قطعا بار مادی را با خود می‌آورد. وعده خداوند دروغ نیست، بعضی انسان‌ها تصور می‌کنند که به یک‌باره باید همه کارهای آنها درست شود، در صورتی که هر چیزی بهایی دارد که باید بپردازیم. هیچ معجزه‌ایی وجود ندارد که در یک لحظه همه چیز درست شود. همان قدر که به عمق تاریکی رفتیم همان قدر هم باید برگردیم. برای برطرف کردن مشکلات، باید به علم و دانش و معرفت لازم برسیم تا بتوانیم آنها را یکی‌یکی حل کنیم. برای مثال ما به درمان اعتیاد رسیدیم و همچنین درمان سیگار و درمان چاقی، ذره ذره این ها را حل کردیم. ما نمی‌توانیم کسی را به زور درمان کنیم باید خودش خواسته باشد . استاد می‌فرماید: شما را با اندیشه‌هایتان تنها گذاشتیم تا با خلوت خود تفکر کنید و قاضی خود باشید، یعنی همیشه برای ادامه مسیر باید با وجدان خودمان کنار بیاییم و ببینیم چند چند هستیم. تا مادامی که تصمیم نگیریم هیچ وقت مشکل ما حل نمی‌شود عاقبت کار بر عهده خودمان است. ما انسان‌ها باید مدارج عالی را طی کنیم تا به سما برسیم، چون اعتقاد داریم زندگی پس از مرگ وجود دارد. استاد می‌فرماید: در کل، این یک مبارزه بین شیطان با نیروهای الهی می‌باشد. این کشمکش در همه انسان‌ها وجود دارد. خلقت این‌گونه بیان شده است. در واقع مسئله همان مسئله‌ی اضداد است. سعی کنیم به قول جناب مهندس لات کوچه‌های خلوت نباشیم. اصولاً راه زندگی بی‌انتهاست. زمانی انسان تبدیل به انسان می‌شود که انسان سختی بکشد، آموزش ببیند آنگاه پخته می‌شود و از گِل خام به گِل پخته تبدیل می‌شود.

همسفر سحر:

مبحثی که جناب مهندس در این سی‌دی راجع به آن صحبت می‌کنند (قاضی خویش شویم است). ما باید برای بدن و رسیدن به تناسب اندام الگویی را در نظر بگیریم که تمام انسان‌ها چه پیر و چه جوان هجده ساله بتوانند از آن استفاده کنند. ما انسان‌ها عادت کرده‌ایم که در کارهایمان سریع به نتیجه و هدفمان برسیم و پارامتر زمان و ظرفیت خودمان را در نظر نمی‌گیریم در نتیجه باعث تخریب می‌شود و مشکلاتی را به وجود می‌آورد‌. از قدیم گفته‌اند که کلاه خود را قاضی کن یعنی خودت به کاری که می‌خواهی انجام دهی فکر کن. از تاریکی‌ها نمی‌توانیم به سرعت وارد نور شویم چرا که چشم‌مان کور می‌شود. منظور ما از تاریکی‌ها مشکلات و مسائل ما هستند مانند اعتیاد، خوردن مشروبات الکلی، کینه و نفرت. ما نباید انتظار داشته باشیم که به سرعت از مشکلا‌ت‌مان خارج شویم. انتقام مانند یک بازی بسیار خطرناک و ادامه دار است که تمام شدنی نیست. انسان اگر بخواهد به آرامش و آسایش برسد باید از یک‌سری چیزها بگذرد. زندگی‌ مانند شنا کردن است اگر علم زندگی را بیاموزیم می‌توانیم از آن آرامش برخوردار باشیم و زندگی را با لذت سپری کنیم اما اگر علم زندگی را نیاموزیم در آن دست و پا می‌زنیم و در نهایت غرق می‌شویم. در این سی‌دی می‌فرمایند: برای دیدن خدا باید از خودت بگذری برای رفتن به آسمان سرت را زیر پایت بگذار. از خودت و از آن منیت و خودخواهی خودت بگذر. اگر می‌خواهید پول‌دار شوید به انسان‌ها خدمت کنید خدمت معنوی انجام دهید. بعضی‌ انسان‌ها برای رسیدن به چیز‌های بزرگ نذر‌های کوچک می‌کنند و این درست نیست خدمت باید بلاعوض باشد، بدون چشم‌داشت و حساب و کتاب باشد. زمانی ‌که این کار را انجام دادی صد راه برایت باز می‌شود هر کسی کار معنوی انجام دهد بار مادی هم همراه خود قطعا می‌آورد. من در اثر جهل خودم معتاد و الکلی شدم و بدهی بالا آوردم و هزاران مشکلات دیگر که در اثر جهل خودم برای خودم به وجود آوردم و در این شرایط هیچ شمشیری وجود ندارد که تمام این بندها و مشکلات را یکباره پاره کند و از بین ببرد اصلا چنین چیزی امکان پذیر نیست، بهشت را به بها دهند نه به بهانه. به همان میزان که در عمق تاریکی فرو رفته‌ایم باید به همان میزان هم کم کم بیرون بیاییم باید به آن علم و دانش برسیم. تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف، مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی. باید کلاهمان را قاضی کنیم و ببینیم که چکاره هستیم و با خود چند چند هستیم. در هر کاری شخص باید خودش تصمیم بگیرد به زور نمی‌شود برای کسی کاری کرد. استاد می‌فرمایند؛ انشاالله که خودمان را پیدا کرده باشیم ما می‌خواهیم کاری کنیم که آموزش جهان‌بینی همیشه برقرار باشد و اصولا این راه و راه زندگی بی‌انتهاست. هر چه انسان بیشتر سختی و حرارت تحمل کند پخته‌تر می‌شود. خداوند هیچ‌گاه شخصی را مجبور به انجام کاری نمی‌کند و فقط هشدار می‌دهد. استاد می‌گویند: باید با حس‌هایمان خالصانه عمل کنیم تا تقویت شوند. همیشه در زمان حال زندگی کنیم و وقت‌مان را صرف چیزهای بی ارزش نکنیم.

همسفر ماجده:

مهندس دژاکام با نگاهی عمیق به واژه «نردبان»، آن را به عنوان نمادی از مسیر رشد و تعالی انسان در کنگره و زندگی معرفی می‌کنند. نردبان، نماد پله‌پله بالا رفتن، تجربه‌اندوزی، آموزش دیدن و ساختن تدریجی شخصیت انسان است. در کنگره، خدمت‌ها خودشان نردبان هستند. کسی که سفر اولی است، در نردبان درمان قرار دارد. مهندس تاکید می‌کنند: "خدمت در کنگره، یک پاداش نیست، بلکه یک ابزار آموزش است." یعنی وقتی کسی نگهبان یا راهنما می‌شود، معنایش این نیست که به او جایزه داده شده، بلکه یعنی حالا زمان یادگیری عمیق‌تری برای او فرارسیده است. انسان‌هایی که از نردبان بالا می‌روند، اول خودشان را ساخته‌اند، بعد توانسته‌اند بالاتر بروند. مهندس می‌گویند: «نردبان کنگره، نردبان قدرت نیست؛ نردبان محبت و آموزش است. اگر کسی دنبال قدرت یا ریاست باشد، مسیر را اشتباه آمده و دیر یا زود سقوط می‌کند.» در کنگره، نردبان‌ها نه برای برتری، بلکه برای تغییر و تبدیل ساخته شده‌اند. ما نباید خودمان را با دیگران مقایسه کنیم. چون نردبان هر کس با دیگری فرق دارد. یکی نردبان درمان اعتیاد دارد، یکی نردبان رهایی از افسردگی، یکی نردبان ساختن خانواده‌اش، یکی نردبان ترک قضاوت، خشم یا حسادت. مهم این است که بفهمیم در کجای نردبان هستیم، و آیا مسیر بالا رفتن‌مان سالم و درست است یا نه؟ در پایان، مهندس یادآوری می‌کنند که: هیچ خدمتی کوچک نیست. هیچ جایگاهی به‌صورت تصادفی به کسی داده نمی‌شود. و هیچ‌کس برتر از دیگری نیست؛ بلکه هر کس به‌اندازه تلاش، خواست، آموزش و اعمالش در جایگاهی قرار می‌گیرد. نتیجه‌گیری: نردبان، نماد رشد و مسیر درست در زندگی و کنگره است. برای بالا رفتن، باید آموزش دید، تلاش کرد و صبر داشت.

نویسندگان: همسفر کریماه و همسفر سحر و همسفر ماجده رهجو‌های راهنما همسفر حدیقه (لژیون چهارم)

رابط خبری: همسفر کریماه رهجوی راهنما همسفر حدیقه (لژیون چهارم)

ویراستار: همسفر ماجده رهجوی راهنما همسفر حدیقه (لژیون چهارم)

ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون دوم)نگهبان سایت 

همسفران نمایندگی گرگان 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .