همسفر فاطمه برداشتی از سیدی هفته «درب دیگر» ارائه کردند که در ادامه میخوانیم:
وقتی میگوییم، انسان باید برای هر کاری یک چراغ و یک کلید داشته باشد، منظورمان چراغ نفتی یا برقی نیست یا یک کلید فیزیکی نیست؛ بلکه این یک تمثیل است. همانطور که در قرآن نیز برای هدایت بشر از تمثیل استفاده شده است. زمانیکه از روشنایی و ظلمت صحبت میکنیم، منظور فقط نور و تاریکی ظاهری نیست؛ بلکه این واژهها دارای معانی عمیقتری هستند. ما نباید دچار اشتباه شویم و تنها به ظاهر کلمات توجه کنیم، باید به اصل موضوع پی ببریم.
در کنگره نیز از تمثیل برای انتقال مفاهیم استفاده میکنیم. برای انجام هر کاری، نیاز به چراغ و کلید داریم تا بتوانیم درِ مورد نظر را باز کنیم و به هدفمان برسیم؛ اما اغلب نه از چراغ استفاده میکنیم و نه از کلید و همین باعث میشود دائماً به بنبست و مشکل برخورد کنیم. چراغ در اینجا تمثیلی است از آگاهی و شناخت، وقتی میخواهیم در تاریکی حرکت کنیم، نیاز به چراغ داریم تا ببینیم راهی که پیش رو داریم، چاه است یا دیوار یا پرتگاه؟ آیا حیوانات درنده و خطرناک در کمین ما هستند؟ باید قبل از حرکت، اینها را ببینیم؛ سپس باید به کلید برسیم تا درِ هدفمان را باز کنیم.
برای مثال فرض کنیم، فردی دچار بیماری سرطان شده و میخواهد شیوهای برای درمان انتخاب کند. در اینجا "چراغ" یعنی جستجوی آگاهی: پرسوجو از کسانی که این مسیر را رفتهاند، مشورت با پزشکان متخصص و بررسی روشهای درمانی مختلف؛ نباید کورکورانه عمل کرد. درمان اعتیاد هم همینطور است؛ نباید بر اساس تبلیغات ماهوارهای که قرصهایی را در گاوداریها و طویلهها میسازند و برچسب آمریکا روی آن میزنند، تصمیم گرفت. این روشها ما را به درمان نمیرسانند. درمان واقعی در کنگره انجام میشود؛ چون پشتوانه علمی و تجربه تضمین شده دارد.
بنابراین برای هر کاری باید چراغ در دست بگیریم، بپرسیم، بررسی کنیم تا سقوط نکنیم؛ به طور مثال کسی که قرص مصرف میکند، چند ماه بعد در چه وضعیتی قرار میگیرد؟ وقتی از خواب بیدار میشود، گویی انسانی است که از زیر آوار بیرون کشیدهاند! خداوند میفرماید: بشارت بده به کسانی که همه سخنان را میشنوند و بهترین را انتخاب میکنند. ما باید همه حرفها را بشنویم و بهترین را برگزینیم. علت بسیاری از مشکلات ما این است که بدون بررسی، تصمیم میگیریم و سادهلوحانه عمل میکنیم.
وقتی زمان را از دست دادیم و بخواهیم به نقطه اول برگردیم، باید هزینههای زیادی بدهیم. تکرارِ مفاهیم، به این دلیل است که مطالب در ذهن ما جا بیفتد؛ زیرا همه چیز با تکرار تثبیت میشود، مثل طلوع خورشید که هر روز تکرار میشود. تکرار، ما را به هدف میرساند.
از تولد تا مرگ، سه حلقهی اصلی در زندگی وجود دارد:
۱. حلقهی طفولیت
۲. حلقهی جوانی و جهالت (دوران غرور و نادانی)
۳. مراحل تکامل، که پیامبر اسلام نیز در چهلسالگی – آغاز مرحله سوم – مبعوث شد.
هیچ فوقتخصصی نمیتواند ماشین پیچیده بدن انسان را بسازد؛ تنها کاری که میتواند انجام دهد، فراهم کردن شرایط مناسب برای بازسازی بدن است آن هم با داروی مشخص، زمانبندی و دُز مشخص؛ زیرا بدن سیستمی بسیار پیچیده دارد که در تصور انسان نمیگنجد و برای تزکیه و پالایش، زمان لازم است.
من پیش از آشنایی با کنگره از درمان چیزی نمیدانستم، هر کسی راهی برای ترک اعتیاد پیشنهاد میداد، بدون بررسی و تحقیق دنبالش میرفتم تا مسافرم را نجات دهم؛ اما هیچگاه نتیجهای نمیگرفتم. هر جایی که اسم «ترک» داشت، میبردمش؛ اما واقعیت این بود که «هیچ» نبودم. امروز در کنگره بسیار آموختم، کمکم به تعادل نسبی خودم نزدیک شدم و هرچه بیشتر روی سیدیها و آموزشهای جهانبینی تمرکز میکنم، بیشتر به تعادل بالا میرسم و نتایج خوبی به دست میآورم. امیدوارم همه ما به تعادل واقعی دست پیدا کنیم.
منبع: سیدی درب دیگر
نویسنده: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون دوم)
رابط خبری: راهنما همسفر مریم(لژیون دوم)
تنظیم و ارسال: همسفر نرگس رهجوی راهنما همسفر سمیرا (لژیون هشتم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی چالوس
- تعداد بازدید از این مطلب :
67