English Version
This Site Is Available In English

جهالت، ریشه قضاوت‌های نادرست است

جهالت، ریشه قضاوت‌های نادرست است
مقاله
 
هرگاه در کنگره ۶۰ دستور جلسه‌ای قرار داده می‌شود، یعنی آنقدر آن موضوع مهم است که از جوانب بسیار زیادی به آن نگاه می‌شود. آقای مهندس در مورد دستور جلسه قضاوت و جهالت می‌فرمایند: "برای قضاوت کردن ما به کلمه‌ای به نام جهالت نیاز داریم."
 
جهالت مترادف نادانی است، یعنی وقتی در تاریکی و ظلمت کامل باشیم، شخص جاهل خواهیم بود. به عبارتی دیگر، جهالت یعنی عدم وجود نور و تا زمانی که نور نباشد، تاریکی از بین نمی‌رود. نقطه مقابل جهالت، دانایی است. نور می‌تواند به اندازه روشن شدن یک کبریت، نور یک شمع، نور مقداری آتش یا نور خورشید باشد.
 
برای قضاوت، ما به جهالت نیاز داریم، اما برای جهالت هیچ پیش‌نیازی لازم نیست. این جهالت است که همه چیز را به ارمغان می‌آورد؛ وقتی جهالت باشد، ترس، منیت و ناامیدی می‌آید. زمانی که جهالت باشد، هیچ امنیتی برای شخص نیست. خودخواهی، حرص و بخل زاده جهالت است. شخص باید جاهل باشد تا میوه‌های نادانی را داشته باشد.
 
در سی دی قضاوت و جهالت، آقای مهندس فرمودند: زمانی که قدرت مطلق انسان را خلق کرد، اعلام کرد تمام ساکنین آسمان‌ها جمع شوند و گفت: "انسان را از خاک آفریدم"، یعنی هر چه در خاک هست، در بدن انسان هم وجود دارد. اما یک ویژگی منحصر به‌ فرد به انسان داده شد که سایر موجودات از آن برخوردار نیستند و آن این بود که به او اختیار داد تا سرنوشتش را خودش انتخاب کند؛ یا به طرف فسق و فجور برود یا به طرف الهام و تقوا. وقتی به انسان اختیار داده شد، قدرت قضاوت هم به او داده شد، آن هم در مورد خودش. انسان گویی قاضی به دنیا آمده؛ دائم در حال قضاوت کردن است که این کار را انجام دهم یا ندهم... و یک عملیات شعبده‌بازی که خداوند به کار برد این بود که گنج را در مقابل چشمان انسان نگذاشت و گفت: "گنج در ویرانه‌ها است." اینجا یک قضیه مهم پیش آمد؛ وقتی انسان خواست قضاوت کند، یک راه گلستان و یک راه آتش وجود دارد. وقتی پا در مسیر آتش و خار و کویر می‌گذاری، آن وقت سر از گلستان درمی‌آوری، ولی وقتی پا در گلستان می‌گذاری، از جهنم، دوزخ و کویر سر درمی‌آوری. یعنی در مسیر انسان دو راه هست: آن راهی که آسان به همه چیز می‌رسد، به سختی و کویر منتهی می‌شود و آن راهی که فکر می‌کنی سخت است، به آسانی منتهی می‌شود.
 
قضاوت در فطرت انسان گذاشته شده است، اما تا جایی که در مورد خودمان قضاوت کنیم، این کار بسیار عادی و طبیعی است. اما چیزی که پیش می‌آید این است که ما همیشه در رابطه با چیزهایی که به ما ارتباطی ندارد، وارد قضاوت می‌شویم و آنجاست که مبحث جهالت مطرح می‌شود. در کنگره ۶۰ گفته می‌شود: وقتی در مورد شخصی گمان بد می‌بریم، بعد وارد مرحله تجسس می‌شویم و از آنجا سرزنش کردن را شروع می‌کنیم، بعد از آن غیبت کردن را آغاز می‌کنیم و این‌ها همه پارامترهایی است که برای قضاوت کردن لازم است.
 
وقتی وارد دادگاه می‌شوید، هزار و یک مرحله را طی می‌کنند؛ همه تجسس‌ها و تحقیقات توسط ادارات و افراد مختلف انجام می‌شود. چند نفر عادل می‌آیند نظر می‌دهند و حکم صادر می‌کنند؛ تازه یک جا مشخص می‌شود که اصلاً این حکم اشکال داشته و قاضی اشتباه کرده است. اما ما با یک حرف که می‌شنویم یا حرکتی که می‌بینیم، سریع قضاوت و داوری می‌کنیم و حکم را صادر می‌کنیم. آیا این نادانی و جهالت نیست؟ آیا در اینجا ما صفت خودخواهی، خرافات، وابستگی نداشتن، مسئولیت نداشتن، کبر و غرور، حسادت، کینه، بخل، حرص و جهل را به ارمغان نمی‌آوریم؟
 
پس اینجا نتیجه می‌گیریم که در چیزهایی که به ما مربوط نمی‌شود دخالت نکنیم. افکار و اندیشه‌مان را بر پایه مثبت بگذاریم و خیلی خوب می‌شود که همیشه باغچه خودمان را بیل بزنیم و به قول حضرت مسیح: "چطور می‌شود خاری را در چشم دیگران ببینی اما دست بیلی را در چشم خودت نبینی؟"
 
پس اینجا نتیجه می‌گیریم: قضاوت کار هر کس نیست. برای دیگران به داوری ننشینیم و بر حسب ظن و گمان بد قضاوت نکنیم.
 
در سی دی قضاوت، استاد امین می‌فرمایند: وقتی انسان صفتی را در کسی می‌بیند که از آن خوشش نمی‌آید، با کمال تأسف باید بگوییم که شخص خودش هم از آن صفت یا ویژگی دارد که احساسش می‌کند. ولی گاهی آن صفت و ویژگی ممکن است در یکی بیشتر و یا در یکی کمتر باشد. گاهی صفاتی که ما از آن‌ها خوشمان نمی‌آید، در صور آشکار یا صور پنهان یک نفر می‌تواند باشد. گاهی از یک نفر یا طایفه‌ای بدمان می‌آید، همه‌ش دنبال اطلاعات و نقاط منفی و ضعف آن شخص یا مجموعه می‌گردیم تا آن احساس را برای دیگران توصیف کنیم و آنجاست که قضاوت می‌کنیم، قیاس می‌کنیم و حکم صادر می‌کنیم. وقتی ما قضاوت می‌کنیم، حس بدی هم داریم. به محض اینکه ما حکم صادر می‌کنیم، مثل این است که یک موشک به طرف آن شخص یا شهر وجودی پرتاب می‌کنیم و وقتی آن موشک اصابت می‌کند، یک احساس نفرت درون او به وجود می‌آید. موشک‌های واقعی شاید اصابت نکنند، اما موشک‌هایی که از طریق قلب و زبان پرتاب می‌شوند، حتماً به شخص مقابل ما اصابت می‌کنند. آنجا است که جنگ شروع می‌شود و شما می‌دانید جنگیدن چقدر تخریب و هزینه دارد. خیلی از ما انسان‌ها هستیم که در آن واحد با چندین نفر می‌جنگیم و چقدر نیرو و هزینه لازم است تا بجنگیم. اما باید بدانیم در این جنگ‌ها، تمام خمپاره‌ها و حس‌های بازدارنده به طرف خود ما برمی‌گردند و یک سنگینی عجیبی به طرف ما برمی‌گردد و محصولات بسیار بدی که شامل حال خرابی‌ها است، به خود من اصابت می‌شوند. اما اگر اینجا دست از جنگیدن و محکوم کردن برداریم، شرایطی مهیا می‌شود که می‌توانم شروع به پالایش و تزکیه درون خودمان کنیم. اما در مسیر پالایش و تزکیه، زدودن تاریکی مهم نیست؛ چیزی که مهم است، ندیدن تاریکی است، چون انسان اگر تاریکی‌ها را در درون خودش نبیند، هیچ وقت دست به تزکیه نمی‌زند. اما تمام تلاش نفس اماره روی این قضیه حرکت می‌کند که تاریکی‌ها رویت نشوند. پس وقتی انسان آن ویژگی تاریکی را در درون خودش دید، به گفته استاد امین ۵۰ درصد پالایش انجام می‌شود و این درست تفکر کردن و درست حرکت کردن است که ۵۰ درصد بقیه را حل می‌کند.
 
در نهایت، چیزی که به ما گفته شده است این است که ما نمی‌توانیم به‌ یکباره دست از خصلت‌های بدمان مانند قضاوت کردن و غیره برداریم و باید ذره‌ذره آن‌ها را حل کنیم و مسیری را که سال‌ها با صفت‌های زشت و ضد ارزشی طی کرده‌ایم، با تزکیه و پالایش در مسیر ارزش‌ها تغییر دهیم و به حال خوش و آرامش برسیم و خودمان آسوده زندگی کنیم و بگذاریم دیگران هم زندگی کنند.
 
 
نویسنده : همسفر زری (عضو لژیون سردار)
رابط خبری: همسفر عفت (عضو لژیون سردار)
 ارسال: همسفر فهیمه رهجوی راهنما همسفر مهتاب (لژیون دوم)، نگهبان سایت
همسفران نمایندگی خمین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .